روزنامه ابتکار
1396/02/12
«ابتکار» برای نخستین بار بررسی میکند پائولو هیتلر که بود؟
حسین احمدیدر اول سپتامبر 1939 غرش توپها و بمبافکنهای آلمانی کشور لهستان را درهمکوبیدند و جنگی را آغاز کردند که تا به امروز تاریخ به خود ندیده است. بیش از 50 میلیون نفر کشته شدند دهها میلیون نفر مجروع و دهها کشور و شهر با خاک یکسان شدند.
دستور حمله به لهستان و آغاز جنگ جهانی دوم را آدولف هیتلر صادر کرد که به جرات میتوان گفت در قرن بیستم بزرگترین شخصی بود که جهان را تکان داد.
سرنوشت میلیونها نفر تغییر کرد؛ هزاران جنایت در طی جنگ از سوی فاتح و مغلوب صورت گرفت، در طول جنگ قسمت بزرگی از جهان در آتش سوخت و برای اولین بار از سلاحهای اتمی استفاده شد.
تاکنون کتابهای زیادی در مورد جنگ و شخصیت اصلی و شروعکننده این جنگ یعنی آدولف هیتلر از نویسندگان بزرگی همچون آلان بولاک، ا.جی.پی تیلر، جان تولند، یواخیم فست، ایان کروشا، لیدهارت، واکر اولریش و...به رشته تحریر درآمده است و همچنان با وجود گذشت بیش از هفتاد سال از پایان جنگ این نوشتهها ادامه دارد.
در این میان زندگی کوچکترین خواهر دیکتاتور آلمان و آغازگر جنگ بین این همه هیاهو قابل توجه است که چگونه در کمال ناباوری و تعجب همگان به یک زندگی ساده تن داده بود.
پائولو هیتلر معروف به پائولو ولف(گرگ) کوچکترین فرزند آلویئس هیتلر و خواهر آدولف هیتلر است، که در21 ژوئن 1896 در شهر هلفلد اتریش به دنیا آمد و هیچگاه ازدواج نکرد.
آلان بولاک مورخ مشهور انگلیسی در کتاب معروف خود به نام هیتلرپژوهشی در استبداد در مورد خانواده پدری هیتلر اینگونه مینویسد:
آلویئس هیتلر در سال 1837 متولد میشود، وی در سال 1864 با آنا گلاس دختر خوانده یکی از کارمندان گمرک ازدواج میکند. ازدواج موفقی نبود و صاحب فرزندی هم نمیشوند، آنا گلاس که از نظر سنی بزرگتر از آلویئس بود در یک جدال طولانی با بیماری سرانجام در سال 1883 فوت میکند. یک ماه بعد آلویئس با فرانسیسکا ماتسلسبرگر آشپز جوان مهمانخانهای که صاحب پسری بود پیوند زناشویی میبندد که خیلی زود صاحب دختری به نام آنجلا میشوند.
در ازدواج دوم هم شانس به آلویئس رو نکرد. فرانسیسکا یک سال بعد از تولد دخترش، بر اثر بیماری سل فوت میکند. در این دوره آلویئس شش ماه به انتظار مینشیند.
سومین همسرش کلارا پولسل (مادر آدولف و پائولو هیتلر) بیست و سه سال جوانتر از وی و از مسافرخانهای از روستای آبا و اجدادی هیتلریها بود. این دو خانواده پیش از ازدواج نسبت خویشاوندی داشتهاند. کلارا نوه دختری یوهانا فن نپوموک هوتلر که در خانه آلویئس بود و سرپرستی بچهها را برعهده داشت. نتیجه آنکه با اجازه کلیسا بین این دو پیوند زناشویی بسته میشود، سرانجام در 7 ژوئن 1885 آلویئس هیتلر با سومین همسرش ازدواج میکند و در هفدهم ماه می همان سال اولین فرزند آنها به نام گوستاو در براونا متولد میشود.
آدولف(هیتلر) سومین فرزند از سومین ازدواج آلویئس هیتلر بود. گوستاو و آیدا قبل از وی متولد میشوند و هر دو در دوران طفولیت جان میدهند. جوانترین برادرش هم ادوارد در زمانی که آدولف شش ساله بود فوت میکند. فقط خواهر جوانش پائولو که در سال 1896 متولد شد زنده میماند. در اینجا دو بچه دیگر از ازدواج دوم آلویئس با فرانسیسکا ماتسلسبرگر یعنی آلویئس و آنجلا هم زنده ماندند و بزرگ شدهاند. (بولاک ص 25)
پائولو شش ساله بود که پدرش فوت میکند و در سن 12 سالگی هم کلارا مادرش را از دست میدهد. وی پس از مرگ والدینش نزد خواهر ناتنیاش آنجلا میرود. از بد روزگار خواهرش هم به تازگی بیوه شده بود. پس از مرگ والدینش اداره بازنشستگی اتریش مستمری بازنشستگی که مبلغ ناچیزی هم بود را به پائولو و برادرش آدولف پرداخت میکند.
واکر اولریش که زندگینامه جدیدی در مورد آدولف هیتلر نوشته است این قسمت از زندگی پائولو را چنین شرح میدهد:
در دوازدهم فوریه سال 1908، هیتلر با کیفی پر از کتاب و مدارک خانوادگی بخصوص نامههای مادرش که بعدها در سال 1945 (قبل از خودکشی) دستور آتش زدن آنها را میدهد، عازم وین شد. خواهرش پائولو به همراه عمهاش هانی در ابتدا در آپارتمانی در لینتس ساکن میشوند ولی طولی نکشید که هانی نزد خویشاوندانش در والدویرتل و پائولوی دوازده ساله هم برای ادامه زندگی به نزد خواهر ناتنیاش آنجلا راوبال میرود. (اولریش ص29)
بدون شک این دوره زندگی هم برای آدولف و هم برای پائولو روزگار سختی بود. کم سن و سال بودن هر دو هم بر این مشکلات میافزود. اولریش در ادامه شرح میدهد:
بعد از روز عید سال 1908، هیتلر در حالی که آرام و آسوده نشان میداد بر روی قبر والدین خود در لئوندینگ حضور مییابد. کوبیسک (دوست دوران جوانی هیتلر) مینویسد میدانستم که چقدر از مرگ مادرش متاثر شده بود و شوک عمیقی به او وارد شده بود. ولی متحیر شده بودم که چقدر به آرامی و آسودگی در مورد آنها حرف میزند.
در آن زمان در لینتس چیز خاصی وجود نداشت که وی را به اقامت در آنجا وادار کند. آدولف فورا مهیای رفتن به وین میشود به همراه خواهرش پائولو به اداره بازنشستگی لینتس برای مقرری یتیمیشان مراجعه میکنند. هر کدام از آنها حق دریافت 25 کرون در ماه را داشتند همچنین از ارثیه پدریشان برای هر نفر 625 کرون به حسابهای مجزایشان واریز شد بود هر چند که آنها تا رسیدن به سن 24 سالگی حق برداشت از آن را نداشتند ولی این حق را داشتند که ماهیانه 2000 کرون از ارثیه مادریشان را دریافت کنند، هیتلر برخلاف آنچه که بعضیها ادعا میکردند اصلا پولدار نبود، با وجود این به اندازه ای داشته که بتواند برای مدت یکسال تمام بدون نیاز به کار مداوم، در وین زندگی کند. (اولریش ص 28)
آدولف به وین میرود و در آنجا با کمک دوستش کوبیسک شروع به کارهای هنری و خصوصا کشیدن نقاشی و فروختن آنها میکند. با وجود برخورداری از مستمری پدری روزگار خوبی را سپری نمیکرد. در همین زمان بود که نامهای از دادگاه بخش لینتس دریافت میکند که هر چه سریعتر باید خود را به دادگاه معرفی کند.
اولریش شرح این دادگاه را بدینگونه شرح میدهد:
در اواخر مارس 1911 یوهانا خاله هیتلر فوت میکند. خانواده متوجه میشوند که آدولف مبالغ زیادی از طرف وی دریافت میکرد. آنجلا راوبال که شوهرش یک سال پیش فوت کرده بود و هماکنون نه تنها هر سه فرزند خودش بلکه پائولو خواهر هیتلر را هم زیر چتر حمایت خود گرفته بود مدعی بود که باید از مقرری بازنشستگی پدر سهم ببرد. این مقرری قبلا بین پائولو و آدولف تقسیم شده بود. در اوایل ماه می هیتلر بنا به درخواست دادگاه بخش لینتس و قبل از اینکه به دادگاه بخش لئوپولدشتات در وین برود احضار میشود.
در آنجا او اعلام میکند که قادر به اداره کردن خودش هست و موافقت میکند که از این به بعد مقرری یتیمیاش را به خواهرش پرداخت کنند. این گزارش یکی از معدود اسنادی است که درباره هیتلر در سالهای 12-1911 در دست داریم. (اولریش ص 42)
جان تولند که زندگینامه مفصلی در مورد آدولف هیتلر نوشته است و اثر او یکی از مستندترین و در عین حال بیطرفانهترین آثاری است که با استادی بی نظیری به رشته تحریر درآمده است و تا به امروز هم به دلیل شجاعتها، پرسشها و پاسخهای منصفانه و همچنین آزادی در داوری اثری بینظیر در نوع خود است، این واقعه را به صورت جامعتری توضیح داده است:
او (یوهانا) چند ماه بعد در اوایل سال 1911 بدون اینکه وصیت نامهای بنویسد فوت میکند. هنگامی که آنجلا متوجه میشود که آدولف سهم بیشتری از پول را از خالهاش دریافت میکرده است فوراً با مراجعه به دادگاه خواهان نیمی از سهم مقرری یتیمی او میشود. این درخواست کاملا به حق و منصفانه بود زیرا او مدت کوتاهی بود که بیوه شده بود و نه تنها فرزندان خود که پائولو را هم باید نگهداری میکرد. هیتلر به واسطه شرمساری یا به واسطه فشاری که بر او وارد شده بود قبول کرد که از دریافت آن 25 کرون ماهیانه، که طی چند سال گذشته او را از نابودی کامل نجات داده بود، خوداری کند. آدولف با میل و رغبت به دادگاه بخش لینتس مراجعه میکند تا در آنجا شهادت دهد که وی هماکنون قادر است خودش را تامین کند و پذیرفت که از این پس تمامی مقرری بازنشستگی را به پائولو پرداخت کنند. دادگاه بدون معطلی به آقای مایر هوفر (قیم خانواده) حکم صادر میکند که از این پس سهم آدولف هیتلر از مقرری بازنشستگی را به پائولو پرداخت کنند.
آقای هوفر در همین هنگام نامهای از هیتلر دریافت کرد که در آن نوشته شده بود که از این به بعد به سهم خود از مقرری یتیمی نیازی ندارد. (آدولف هیتلر - جان تولند - ص 48 - 47 متن انگلیسی).
این سهم پولی آدولف هیتلر به خواهرش نا سال 1945 یعنی تا زمان خودکشی هیتلر ادامه پیدا کرد. بعد از پایان دادگاه آدولف به وین بازمیگردد و مشکلاتش با قطع این مبلغ چند برابر میشود . ورنر مازر در این زمان وضع پائولو و آدولف را چنین شرح میدهد:
آدولف و پائولو در این دوره کاملا احساس یتیمی و تهیدستی میکردند اما هیتلر بعدها با کمی مبالغهگویی در نبرد من مینویسد: فقر و تهیدستی واقعیت خشن زندگی در این دوره مرا مجبور به تصمیمگیری فوری کرد، تمام اندک پس انداز پدریام صرف هزینههای پیدرپی بیماری مادرم شده بود. مقرری یتیمی که دریافت میکردم کفاف هزینههای عادی زندگی را نمیکرد، از این رو معیشت زندگی در برابرم قد علم میکرد. (هیتلر، افسانه و واقعیت مازر ص 42)
البته باید در این زمینه به خواهرش آنجلا حق بدهیم شکایت از آدولف به معنی نفرت از او نبود کوبیسک مینویسد: بعد از اینکه آدولف هیتلر مرا ترک کرد و خبری از وی نداشتم در تمام مکانها به دنبال نشانی از وی بودم وقتی نزد آنجلا خواهرش آمدم و خودم را معرفی کردم با برخورد خشنی از سوی وی روبرو شدم او مرا زیر رگبار سخنان تند و سرزنشآمیز خود قرار داد و مرا عامل از راه به در کردن برادرش میدانست.
این نکته قابل توجه است که پنج سالی که هیتلر در وین میگذراند (1914-1909) تیرهترین دوران زندگی اوست بیپول و بییار و بیکس است، شغل خاصی ندارد، یتیمی که خیابانهای وین را قدم به قدم طی میکرد و برای گذراندن زندگی برف پارو میکرد، فرش میتکاند، کیسههای بار را در ایستگاه راهآهن جابهجا میکرد، چند روزی به عنوان عمله ساختمان کار میکرد و... چیزی نمیگذرد که باقیمانده پولش را هم تمام میکند. چهار سال را در گداخانههای عمومی یا اقامتگاههای شبانهروزی ویژه افراد یتیم و بینوا که بسیار کثیف هم بودند بسر میبرد. برای نمردن از گرسنگی در صف آش و آبگوشت عمومی میایستاد و سرانجام ناگزیر به اقامت در کانون محقری مخصوص مردان بیکار در عمارت شماره 27 خیابان ملدمان که در یکی از کثیفترین محلات وین بوجود آمده بود، میشود.
پائولو بعدها به وین میرود. ولی در این زمان هیتلر راهی مونیخ شده بود. در اوایل دهه 1920 او بعنوان یک مستخدم در یک دانشگاه کار میکند ولی بعدها مدتی در آنجا به عنوان منشی به کار ادامه میدهد.
در سال 1921 در همین خوابگاه بود که برادرش آدولف هیتلر را بعد از مدتها ملاقات کرده بود. خودش میگوید مثل اینکه یکباره از بهشت آمده بود او نتوانست برادرش آدولف هیتلر را طی زمانی که او در سالهای دشوار زندگیاش بعنوان یک نقاش در وین بسر میبرد و همچنین در مدت خدمت سربازی در مونیخ و شرکت در جنگ جهانی اول و بالاخره سالهای اولیه فعالیت های سیاسیاش در دهه 1920 بود را ملاقات کند. هر چند که او بعدها ادعا کرد که در خلوت خود، از مشاهده معروفیت روزافزون او نگران بود.
آدولف هیتلر در زمان قدرت گرفتن در آلمان و سپس اروپا نام مستعار ولف(گرگ) را برای خود برمیگزیند لقبی که هیتلر در دوران کودکی هنگام بازی و سپس در دهه 1920 برای اهداف مخفی سیاسیاش از آن استفاده میکرد.
پائولو در مورد تغییر نام خانوادگیاش و قبول اسم مستعار ولف میگوید اولین باری که برادرم به من پیشنهاد تغییر نامم به ولف کرده بود در حین بازیهای المپیک مونیخ بود او از من خواست این نام را به اسم خود اضافه کنم. از آن زمان بود که من به این اسم شهرت پیدا کردم.
برخی شواهد و مدارک نشان میدهد که پائولو در افکار و عقاید میهنپرستانه برادرش سهیم بود ولی هیچگونه فعالیت سیاسی نداشت و هرگز هم عضو حزب نازی نشده بود، طی روزهای خونبار جنگ جهانی دوم او به عنوان یک پرستار در یک بیمارستان نظامی و بدون اینکه از کوچکترین امتیازی به عنوان خواهر رهبر آلمان برخوردار باشد مشغول به کار بوده است. بعد از جنگ جهانی دوم هیچ سندی دال بر اینکه پائولو به عنوان خواهر پیشوای آلمان از امتیازات خاصی برخوردار بوده است یافت نشده است.
بعد از الحاق اتریش به آلمان، هیتلر به اتریش سفر میکند از هر جایی که رد میشود با استقبال پرشور مردم مواجهه میشود، هر جایی که قدم میگذارد با سلامهای هیتلری و کف زدنهای کرکننده روبهرو میشود، صدها هزار نفر در وین به وی ابزار احساسات میکردند. او همچنین به لئوندینگ رفت و از کنار خانه سابقشان نیز گذشت بر گور والدینش دست گلی میگذارد سپس به شهر سالزبورگ میرود در حالی که کت و شلوار سیاه رنگ به تن داشت و به وسیله هرمن گورینگ و همراهی پائولو که شاد و خندان بود، در میان هلهله مردم از آن ناحیه عبور کردند.
زندگی پس از جنگ
طبق برخی از گزارشات سازمانهای جاسوسی آمریکا، پائولو بعد از جنگ توسط سازمان جاسوسی آمریکا دستگیر میشود، در طی بازجوییها او میگوید روسها خانهام را در اتریش و آمریکاییها آپارتمانم را در وین به زور مصادره کردند.
پائولو مدتی با قبول تابعیت آمریکا در آن کشور زندگی میکند ولی خیلی زود و پس از آزادی به وین برمیگردد، در وین در یک کارگاه صنایع دستی مشغول بکار میشود. در سال 1952 او به برگهوف خانه هیتلر در برشتسگادن آلمان نقل مکان میکند و به صورت انزوا در طبقه دوم آپارتمان و با نام مستعار پائولو ولف زندگی میکند. در تمام این مدت او توسط برخی از اعضای باقی مانده ss و حلقه یاران وفادار آدولف هیتلر به شدت محافظت میشود.
در فوریه همان سال او موافقت میکند تا با یک شبکه تلویزیونی انگلستان در یک مستند تحت نام استبداد با مجریگری پیتر مورالی مصاحبه کند، اما به این شرط که فقط از خانواده و دوران کودکی هیتلر سخن بگوید نه چیزی دیگر.
در سال 2005 و بعد از وحدت دو آلمان این فیلم تحت عنوان خانواده هیتلر از یکی از شبکههای تلوزیونی آلمان پخش می شود.
پائولو در این مصاحبه در در مورد دوران کودکی آدولف هیتلر میگوید:
برادرم در بسیاری از دروس خیلی خوب بود ولی در ریاضیات به قدری ضعیف بود که موجب ناراحتی مادرم میشد، او عاشق موسیقی خصوصا آهنگهای واگنر بود. در دوران کودکی چون من خیلی از او کوچکتر بودم مرا همبازی خود نمیکرد همیشه با هم بگو و مگو یا تظاهر به آن میکردیم. پائولو ادامه داد طبیعتاً وی برادر بزرگتر من بود، اما من پس از یک پایداری شدید در برابر قدرتاش تسلیم میشدم، در واقع ما خواهر و برادر هم بودیم و با هم پیوسته دعوا میکردیم، اما به همدیگر هم علاقمند بودیم و در عین حال وقتی با هم زندگی میکردیم زندگی یکدیگر را تیر و تار میکردیم. در دوران کودکی او همیشه نقش رهبری را در بین دوستانش بازی میکرد.
پائولو در مورد مرگ برادرش میگوید: مرگ دلخراش برادرم مرا بسیار متاثر کرده بود او هنوز هم برادر من بود نه کسی دیگر. من هولوکاست را باور ندارم، پایان غمانگیز برادرم مرا در سوگ غمانگیز خود برده بود. یک نسخه از گزارشات سازمان اطلاعات جاسوسی آمریکا نیز نشان میدهد که او به خاطر مرگ برادرش بسیار رنجور و دل شکسته نشان میداد.
مرگ و خاکسپاری
پائولو هیتلر در ژوئن 1960 (بیست و پنج سال پس از مرگ آدولف هیتلر) در سن 64 سالگی درگذشت، یک روز بعد یعنی در دوم ژوئن 1960 خبرگزاری رویتر به نقل از خبرگزاری رسمی آلمان غربی گزارش میدهد که ولف خواهر کوچک آدولف هیتلر فوت کرد این گزارش ادامه میدهد که او در شرایط بد مالی در برشتسگادن زندگی میکرد.
آخرین عضو و وارث خانواده هیتلریها هم با این جهان وداع کرد او را در برگهوف خانه هیتلر در منطقه برشتسگادن آلمان با نام پائولو هیتلر دفن کردهاند. بر طیق برخی گزارشها بیش از دو دهه بعد قبر پائولو را نبش قبر کرده و بقایای جسد را با احترام و طبق روسوم خاکسپاری آلمانها در گورستان هایدلبرگ آلمان در حوالی برشتسگادن تشیع و به خاک میسپارند.
در ماه می 2006 گزارش شد که نشانه چوبی یادبود قبر وی را مجدداً در محل جدید قبر نصب کردند که حاکی از تایید خاکسپاری این فرد در این مکان است. جمیز ویلسون مینویسد:
در اواخر سال 2007 به قبرستان هایدلبرگ در حوالی برشتسگادن آلمان رفتم سنگ قبرهای متفاوتی در آنجا بود که یکی از آنها نظرم را جلب کرد روی آن نوشته شده بود پائولو هیتلر، پیدا کردن آن قبر به راحتی امکانپذیر نیست . متوجه شدم که اینجا آرامگاه ابدی پائولو هیتلر است. به وضوح میتوانستم مشاهده کنم که قبر هنوز مورد توجه عدهای از افراد قرار دارد چون سراسر سنگ قبر پوشیده از انواع گلها بود.
منابع
1-bullock,Ala- : hitler , A study i- tyranny , new York . 1962
2-Lleen, bear. Adolf hitler, Alpha edition, 2016
3- Maser, wrner. Hitler-legend myth & reality. Newyork. 1973
4- Wilson, james. Hitlers alpine headquarters, Pe- and sword, 2014
5-kubizek, Augus: the young hitler I knew, Greenhil- books,2006
6-ullrich,Volker .hitler , knopf , 2016
7-paula,hitler, Wikipedia
8-paula hitler , Washingto- pos. 3june 1960
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
لطفی رفت، اما تار زنده است
لطفی رفت، اما تار زنده است
آیا کاندیداها حاضرند برنامههای تحقق وعدههایشان را در اختیار کاندیدای پیروز قرار دهند؟
آیا کاندیداها حاضرند برنامههای تحقق وعدههایشان را در اختیار کاندیدای پیروز قرار دهند؟
سخنگوی ستاد حسن روحانی با اشاره به وعده افزایش یارانه ها از سوی برخی کاندیداها:
سخنگوی ستاد حسن روحانی با اشاره به وعده افزایش یارانه ها از سوی برخی کاندیداها:
علیرضا صدقی
سیاستزدگی و خطر ظهور دوباره پوپولیسم
علیرضا صدقی
سیاستزدگی و خطر ظهور دوباره پوپولیسم
تب تعیین جنسیت نوزاد، زوج ها به چه کارهایی وا می دارد
پسر می خواهید یا دختر؟
تب تعیین جنسیت نوزاد، زوج ها به چه کارهایی وا می دارد
پسر می خواهید یا دختر؟
حکم تخریب منزل قدیمی اولین شهردار فومن صادر شد
خانه همکلاس میرزا کوچک خان زیر تیغ
حکم تخریب منزل قدیمی اولین شهردار فومن صادر شد
خانه همکلاس میرزا کوچک خان زیر تیغ
کارشناسان نفتی در گفتوگو با «ابتکار» بررسی کردند
نیاز ایران به افزایش تعداد دکلهای نفتی
کارشناسان نفتی در گفتوگو با «ابتکار» بررسی کردند
نیاز ایران به افزایش تعداد دکلهای نفتی
« ابتکار» دلیل سرمایه گذاری هند در بندر چابهار را بررسی می کند
چابهار برگ برنده تهران و دهلی در منطقه
« ابتکار» دلیل سرمایه گذاری هند در بندر چابهار را بررسی می کند
چابهار برگ برنده تهران و دهلی در منطقه
«ابتکار» برای نخستین بار بررسی میکند
پائولو هیتلر که بود؟
«ابتکار» برای نخستین بار بررسی میکند
پائولو هیتلر که بود؟
برگزاری مراسم روز کارگر در حرم امام(ره) با حضور گسترده کارگران
برگزاری مراسم روز کارگر در حرم امام(ره) با حضور گسترده کارگران

