روزنامه آفتاب یزد
1398/01/25
ناصر بزرگمهر
گنجشک با خدا قهر بود، روزها گذشت و گنجشک حرف نزد و هیچ نگفت.فرشتگان سراغش را از خدا میگرفتند و خدا هر بار به فرشتگان اینگونه میگفت: میآید؛ من تنها گوشی هستم که غصههایش را میشنود و یگانه قلبی هستم که دردهایش را در خود نگه میدارد.
و سرانجام گنجشک روی شاخهای از درخت دنیا نشست.
فرشتگان چشم به لبهایش دوختند، گنجشک هیچ نگفت و خدا لب به سخن گشود :
با من بگو از آنچه سنگینی سینه توست.
گنجشک گفت: لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگیهایم بود و سرپناه بیکسیام. تو همان را هم از من گرفتی. این طوفان بیموقع چه بود؟ این سیل چه خاصیتی داشت؟چه میخواستی؟ لانه محقرم کجای دنیا را گرفته بود؟ و سنگینی بغض راه کلامش را بست.
سکوتی در عرش طنین انداخت.
فرشتگان همه سربهزیر انداختند.
خدا گفت: ماری در راه لانهات بود، باد را گفتم تا طوفانی راه بیندازد و لانهات را واژگون کند، و سیلی بیاید مار را با خود ببرد و آنگاه تو از کمین مار پر گشودی و خود و فرزندانت نجات پیدا کردید.
گنجشک خیره در خداییِ خدا مانده بود.
خدا گفت: و چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنیام برخاستی!
اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود.
ناگاه چیزی درونش فرو ریخت، های های گریههایش ملکوت خدا را پر کرد.
*اگر معتقد باشید به نام او که هر چه بخواهد همان میشود، باید به طبیعت احترام بگذاریم.
باید در فرهنگ سرزمینمان و ژست فرهنگی داشتن و ادعای تمدن چند هزار ساله تجدیدنظر کنیم.
باید آموزش را از کودکی، دبستان و کتابهای درسی دوباره آغاز کنیم.
باید رسانههای رسمی مثل رادیو و تلویزیون دست از لجبازی بردارند و به فرهنگسازی و اخلاقمداری کمک کنند.
باید همه هنرهای تاثیرگذار مثل سینما، سریال و تئاتر به مردم فرهنگ جدید انسانیت را یاد دهند.
باید باور کنیم که رودخانهها خانه رود هستند و اگر در حریم آنها خانه بسازیم و آشغال بریزیم، یک روز تجاوز به حریم خود را تلافی میکنند و خانه ما را خراب خواهند کرد.
اگر به حریم جنگلها تجاوز کنید و درختان را بیدلیل و با دلیل قطع کنید و آنها را خشک نمایید، یک روز خانه شما را به آتش خواهند کشید.
به قول دوست عزیزی که میگفت، شما که در طبیعت آشغال میریزید و با روشن کردن آتش، جنگلی را نابود میکنید، لطف کنید موقع زلزله، سیل و بلایای طبیعی، ادای آدم خوبها را در نیاورید و به کسی تسلیت نگویید. زیرا خود شما دلیل این تسلیت هستید.
باید از نابودی کوه، کوهستان و خانهسازیهای غیرمجاز بر بلندیهای طبیعت دست برداریم.
بله، اگر حریم دریا را رعایت نکنید، دریاها،کشتی شما را در طوفان خود درهم خواهند پیچید. باید باور کنیم که طبیعت هم مثل آدمی رفتار میکند.وقتی کسی یا چیزی به حریم انسانها ، به حریم شما، به خانه شما، به خانواده شما، تجاوز و بیادبی کند ، آیا به مقابله با او برنمیخیزید؟
باران بدون شک رحمت خداوندی است، زحمت آن به گردن خود مردمی است که به حریم طبیعت تجاوز میکنند و برای منافع شخصی از هیچ چیز رویگردان نمیشوند. به گردن دولتی است که اجازه ساخت و ساز بیرویه را صادر میکند، برعهده شهرداریها و جنگلداری و منابع طبیعی است که با پول خرید و فروش میشوند.
نباید سیل بیکفایتی مدیران را گردن خداوند و طبیعت انداخت.
ابر اگر از قبله خیزد ، سخت باران میشود
شاه اگر عادل نباشد ملک ویران میشود
یک نصیحت با تو میگویم به کس ظاهر مکن
خانه نزدیک دریا زود ویران میشود.
انسانها تنها موجودات زمین هستند که از یک طرف ادعا میکنند، خدا باور هستند و خدا را به شکلهای مختلف در مذاهب گوناگون باور دارند.
ولی از طرف دیگر تنها موجوداتی هستند که در برابر حوادث، طوری رفتار میکنند که انگار خدایی وجود ندارد.
وقتی هر روز چند بار تکرار میکنی، به نام خدایی که رحمان و رحیم است ، چرا باور نمیکنیم که طوفان آمده است تا مار بزرگتری به خانه و کاشانه نزند؟ اما این به معنای آن نیست که کنار گود بنشینیم و گذر عمر ببینیم و از عقلی که خداوند برای جلوگیری از حوادث در اختیارمان گذاشته، بهره نبریم.
آقای رئیسجمهور
ما به مردم توصیه میکنیم که به رحمت خداوند اعتقاد بیشتری داشته باشند. اما خداوند عقل و دانش را هم در اختیار انسان قرار داده است تا با خرد شخصی و جمعی به مقابله با حوادث هم برخیزد و با پیشبینی و پیشگیری، شرایط مناسبتر را برای خود و جامعه انسانی فراهم کند. وقتی ستاد کنترل بحران و دهها سازمان دیگر در طول دوران حیات خود، کار و وظیفه اصلی خویش را بهموقع انجام نمیدهند، نتیجه آن میشود که فقط از بالا به پایین دستور میدهند که خانههایتان را تخلیه کنید، بدون آنکه بگویند چگونه؟ چه کسی این وسایل زندگی را که در طول سالها جمع کرده است جبران خواهد کرد؟ بیمه در کجای زندگی مردم ما نقش دارد؟ بهجز بیمه اجباری اتومبیل و شخص ثالث، آیا بیمه حوادث، بیمه زلزله و سیل برای خانه و کاشانه هم داریم؟ آیا اعضای ستاد بحران حس تخلیه یکخانه را هرگز تجربه کردهاند؟ وقتی زن خانه وسایل مهم را جمع میکند و میخواهد از در بیرون برود و برمیگردد و دوباره نگاه میکند و میگوید اینجا خونمه، اینجا زندگیمه، اینجا محل خاطرات شادیمِه و مرد خانه میگوید، یک عمر جون کندم تا وسایل زندگی خریدم، حالا که همه را نمیتوانم ببرم، کدومش مهمتره را میفهمند؟
آقای رئیسجمهور
اعلام آمادهباش به دستگاههای اجرایی برای آمادگی در مقابل موج بارشها و همت همه سازمانها و خصوصاً ارتش و بسیج و سپاه و نیروی انتظامی و وزارتخانههای راه و مسکن و بهداشت و امثال آن بسیار کار ارزندهای بوده و هست، اما بهتر نیست در این شرایط سخت دستور فرمایید مسئولین از هر کار نمایشی خودداری کرده و پاچهها را بالا زده و به کمک مردم بروند و با پاچه بالا زده و خنده بر لب نیازی به گرفتن عکسهای سلفی نداشته باشند.
سایر اخبار این روزنامه
این بومرنگ به سمت خودمان برمی گردد
آیا با وجود تحریم، صادرات نفت ایران بیشتر شده است؟
سقوط آزاد دلار و یورو در بازار ارز
اختلاف نظری که دودش به چشم مردم میرود
سایه تحریم روی سر مردم سیل زده لرستان و خوزستان؛ هلال احمر به کمکهای نقدی خارجی دسترسی ندارد
منتظر دور سوم مذاکرات کره شمالی و آمریکا باشید
فرمانده کودتا کنارهگیری کرد مردم خوشحالی کردند
ادعاهای جالب وکیل مرجان شیخالاسلامی در دادگاه
دروغ بزرگ در مورد هورالعظیم
نسبت به تصویب «پالرمو» و «CFT» خوشبینم
خانم دکتر شجاع
شکلات و گُل سر و سلفی!
رامین نخستین انصاری- روزنامه نگار
ناصر بزرگمهر
دست از مسکنهای زود گذر بردارید!
ارتش سودان کاتالیزور یا منجی؟
نتانیاهو و شانس ترامپ در انتخابات
خبر آخر


