روزنامه فرهیختگان
1398/02/03
مانور سیاسی سوپرمن دولت با یک مصوبه قدیمی
1 ایران بهعنوان یک کشور مهاجرپذیر همواره در معرض پدیده ازدواج اتباع کشورهای مختلف در سرزمین خود بوده و ناگزیر باید برای مدیریت این پدیده تدابیری میاندیشیده است. از مهمترین آثار این پدیده، تولد کودکانی با دو تابعیت یا کودکان بدونتابعیت است. در نظام حقوقی ایران هم خاک و هم خون بهعنوان عوامل اعطاکننده تابعیت ایران پذیرفته شدهاند اما در مورد عامل خون، پدر ایرانی بهعنوان عامل اعطاکننده تابعیت دانسته شده است و فرزند حاصل از مادر ایرانی و پدر خارجی بهعنوان تبعه ایران شناخته نمیشود. این مساله فارغ از مباحث نظری، در عمل ممکن است در مورد فرزندان اتباع بیگانه متمول مشکل چندانی ایجاد نکند، بهخصوص که طبق قانون چنین کودکی بعد از رسیدن به 18سالگی میتواند درخواست پذیرش تابعیت ایران را بدهد؛ اما با توجه به اینکه عموم اتباع بیگانه ساکن ایران مهاجران جنگزده کشورهای افغانستان و عراق هستند و وضعیت اقتصادی مناسبی ندارند، عدماعطای تابعیت به فرزندان این زوجها به معنی محرومیت این کودکان از بسیاری از حقوق خود ازجمله حق تحصیل در مدارس دولتی و حق برخورداری از تامین اجتماعی و بیمههای درمانی است. علاوهبر این، این نکته را نیز در نظر بگیرید که بسیاری از این اتباع بیگانه، مهاجران غیرقانونی هستند و فرزندان این اشخاص در صورتی که از دریافت تابعیت مادرشان محروم بمانند، نهفقط از حمایتهای رسمی که از داشتن تابعیت و اوراق هویت به کل محروم میشوند و حتی نمیتوانند به تابعیت پدرشان برای برخوردار شدن از حقوق مدنی استناد کنند. طبق گزارش وزیر کشور در سال 1394، یک میلیون مهاجر غیرقانونی افغانستانی در ایران زندگی میکنند. در سال 95 نیز اداره امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشور تعداد اتباع بیگانه ساکن ایران را سهمیلیون نفر اعلام کرد که تنها حضور نیمی از آنها قانونی است. 2 در مورد تعداد کودکان متولد از ازدواج زنان ایرانی با مردان بیگانه - مانند اغلب پدیدههای اجتماعی که در کشور درگیر آن هستیم- آمار دقیقی در دست نیست. در سال 1392 اداره امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشور اعلام داشت که 32هزار کودک از پدر افغانستانی و مادر ایرانی در ایران زندگی میکنند. طبق سرشماری وزارت کشور، کمتر از هفتهزار نفر از این کودکان فاقد شناسنامهاند اما در طرحی که وزارت رفاه سال گذشته اجرا کرد و از زنان ایرانی دارای همسر از شوهر تبعه بیگانه خواست تا خوداظهاری کنند، بیش از 49هزار کودک فاقدشناسنامه مورد شناسایی قرار گرفتند؛ این تنها تعداد کودکانی است که مادران آنها از اجرای این طرح باخبر شده و با ارسال کد ملی خوداظهاری کردهاند. براساس برخی تخمینها تعداد این کودکان بالای 100هزار نفر است. گستردگی و شیوع پدیده کودکان فاقد شناسنامه مادران ایرانی باعث شده است تلاشهایی برای حل این معضل طی این سالها صورت بگیرد، ازجمله این تلاشها، تدوین لوایح تعیینتکلیف کودکان متولد از ازدواج زنان ایرانی با اتباع بیگانه و سعی برای اعطای تابعیت از سوی مادر به این کودکان بوده است. هماکنون نیز لایحهای با این موضوع در مجلس در دست بررسی است که در صورت تصویب اصولی آن، به نظر میآید مشکلی برای اجرایی شدن آن وجود نداشته باشد؛ چه اینکه طرحِ مشابه این لایحه پیش از این در مجلس به تصویب رسید و از سوی شورای نگهبان به دلیل عدمپیشبینی محل تامین هزینههایی که این طرح بر بودجه تحمیل میکند، رد شد و ایراد شرعی یا قانون اساسی دیگری بر آن گرفته نشد. موضوع تابعیت نیز یک بحث حقوقی است نه فقهی و اصولا در فقه نقطهتمایز میان اشخاص کفر یا اسلام است نه تابعیت و رویه موجود در انحصار عامل اعطای تابعیت در پدر نیز مبنای شرعی ندارد و رویهای است تاسیسی در حقوق مدرن. 3 آبان ماه سال گذشته لایحهای در هیات دولت تصویب شد که براساس آن فرزندان متولد از ازدواج زن ایرانی با تبعه بیگانه در صورت درخواست مادر خود میتوانند قبل از 18سالگی از تابعیت ایران برخوردار شوند. این لایحه هنوز در کشاکش تصویب است و به سرانجامی نرسیده، اما آنچه باعث شد بار دیگر موضوع آن سر زبانها بیفتد، سخن روز گذشته معاون اول رئیسجمهور در «جشنواره ملی زن و علم» دانشگاه تهران بود. جهانگیری در این همایش اعلام کرد: «دولت شنیده بود که شادروان مریم میرزاخانی اصرار دارد که فرزندش تابعیت ایرانی داشته باشد، بنابراین دولت قانون قدیمی تابعیت که فرزند از پدر تابعیت میگرفت را تغییر داد و لایحهای به مجلس فرستاد تا فرزند بتواند از مادر هم تابعیت بگیرد، این لایحه در مجلس است.» نکته واضح برای هر شخص آگاه به مسائل حقوق کودکان این است که تدوین و تصویب این لایحه در هیات دولت اصولا نباید ارتباطی به مرحوم میرزاخانی داشته باشد. مریم میرزاخانی تیر ماه 1396 چشم از جهان فروبست اما تصویب لایحهای برای تعیینتکلیف وضعیت متولدین از ازدواج زن ایرانی با تبعه بیگانه سالیان طولانی است که مورد پیگیری قرار دارد. بهعنوان مثال، قبل از به ریاستجمهوری رسیدن دکتر روحانی، لایحهای با همین دستور کار در شهریور ماه 1390 در هیات دولت به تصویب رسید که به دلیل مسائل مالی سرانجامی نداشت. بر فرض که این گزاره ادعایی معاون اول رئیسجمهور صحت داشته باشد و هیات دولت با شنیدن درخواست مرحوم میرزاخانی به چنین تصمیمی رسیده باشد، نتیجه بسیار فاجعهبارتر و هولناکتر است. 4 بر این اساس، دولت متبوع آقای جهانگیری با گذشت پنجسال از حکمرانی خود بیخبر از وضعیت دهها هزار کودک بیشناسنامه بوده یا توجهی به حل مشکل آنها نداشته و وضعیت بغرنج و نابهنجار هزاران کودک محروم از تابعیت، انگیزهای برای حل مشکل آنها در دولتمردان ایجاد نمیکرده است تا وقتی که از علاقه مرحوم میرزاخانی به تابعیت داشتن کودک خود باخبر شدهاند و تصمیم به حل این مشکل گرفتهاند. کودکی که نه در ایران زندگی میکند و نه با مشکلات کودکان بیشناسنامه داخل ایران درگیر است. بر فرض صحت این گزاره، آیا اعلام آن باید موجب افتخار باشد یا شرمساری؟ تنها در صورتی میتوان با گردنی افراشته این موضوع را اعلام کرد که در جهان ذهنی ما اشرافیت به حدی رسوخ کرده باشد که برآورده کردن آرزوی یک نخبه از دنیا رفته از حل مشکل هزاران کودک محروم با ارزشتر باشد. بیانات ابرقهرمانانه معاون اول رئیسجمهور، چنانکه شاید جناب جهانگیری میپندارد، ارج نهادن به نخبگان و اهل علم نیست، خوار پنداشتن بیصدایان است که حتی انگیزه تصویب قانونی که برای حل مشکل آنها طراحی شده است نیز از ایشان به سرقت میرود و مختص به دیگران بیان میشود.
سایر اخبار این روزنامه
بیعدالتی آشکار در یارانه پنهان
ادعای آمریکا با واقعیت بازار انرژی انطباق ندارد
فعلا نیازی به بستن تنگه هرمز نیست
دولتها چقدر خرج آموزش میکنند؟
دولتها چقدر خرج آموزش میکنند؟
مانور سیاسی سوپرمن دولت با یک مصوبه قدیمی
مانور سیاسی سوپرمن دولت با یک مصوبه قدیمی
تازهواردهای نمایشگاه کتاب
روابط ایران و پاکستان برخلاف میل دشمنان باید تقویت شود
تازهواردهای نمایشگاه کتاب
امکان به صفر رساندن فروش نفت ایران منتفی است
منظومه شخصیتی سردار سلامی
دکتر ولایتی انتصاب سرلشکر سلامی به فرماندهی کل سپاه پاسداران را تبریک گفت
دکتر طهرانچی انتصاب سرلشکر سلامی به فرماندهی کل سپاه پاسداران را تبریک گفت


