روزنامه جوان
1398/02/04
جشنواره جهانی فجر باید پناهگاه فیلمسازان مستقل و آزادیخواه باشد
سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: جشنواره جهانی فجر تا چه اندازه به عنوان یک رویداد هنری در منطقه، جهان و ایران اثرگذار است؟جشنواره جهانی فیلم فجر که ذیل نام ایران و نظام مطرح است، میتواند بسیارتاثیر گذار باشد. ایران مهمترین ملتی است که در مقابل استکبار جهانی و عربدهکشیهای نظام سلطه ایستاده و از محرومان و مظلومان و مستضعفان دفاع میکند و حرف دل آزادیخواهان جهان را بر زبان میآورد، به ویژه در حیطهای که نظام سلطه در دنیا، مافیا و لابیهای مخصوص خود را در عرصه هنر و سینما دارد و کسانی که حرفهای مستقل و آزادیخواهانه دارند نمیتوانند در این لابیهای عظیم ابراز وجود کنند.
جشنواره جهانی فیلم فجر میتواند در این میدان بسیار تاثیرگذار باشد. این جشنواره عنوان جذابی دارد، به طوری که حتی یک نویسنده هالیوودی مثل پل شرایدر را به رغم همه تهدیداتی که برای حضورش در ایران وجود دارد به ایران میکشاند یا در گذشته جشنوارهای با همین نام و عنوان فجر انقلاب، الیوراستون را به اینجا کشاند. قطعاً تاثیرات خودش را دارد، حال اینکه جشنواره به چه حدی رسیده یا نرسیده باشد با مسئولان برگزاری است، کما اینکه خود برگزارکنندگان جشنواره هم به این مسئله اذعان دارند که به رغم همه تلاشهایشان جشنواره فاصله زیادی تا رسیدن به حد مناسب این نام و عنوان دارد.
جشنواره فجر در مقایسه با جشنوارههای معتبری مثل کن و ونیز چقدر مردمی است؟
در حقیقت باید گفت: جشنوارههایی نظیر کن و ونیز زیرسلطه کمپانیهای بینالمللی است، به خصوص کمپانیهای امریکایی و اسپانسرهای بزرگ جهانی. حالا اینکه چقدر مردمی است خود این هم زیرسؤال است. حاشیههای آن جشنوارهها، فرش قرمز، مدلهای لباس و مو و جواهراتی که همراه آنهاست بیشتر از هر چیزی در آن جشنوارهها اهمیت دارد. این بدان معناست که این جشنوارهها با پروپاگاندای نظام سلطه همراه هستند، به عبارتی بازوهای نظام سلطه هستند. جشنواره جهانی فیلم فجر در این میدان نابرابر به فعالیت خود ادامه میدهد. به رغم تحریمهایی که برای ورود افراد به ایران میشود و مشکلاتی که طبیعتاً بعدها برایشان به وجود خواهد آمد، نمایش فیلمهایی که به لحاظ فرهنگی تمام و کامل نشان داده نمیشود، محدودیتهای بسیاری وجود دارد، از این رو این دو جشنواره اصلاً با آنها قابل مقایسه نیست.
جشنواره جهانی فیلم فجر چقدر با منافع ملی همراه است؟
همه تلاششان این است که در شرایط موجود این کار را انجام دهند. همان طور که خودشان میگویند فاصله زیاد است. من سالها پیش گفتم باید رصد کرده و فیلمسازهای مستقل و آزادیخواه و ضدنظام سلطه را پیدا کرده و اینها را وصل کنیم. افرادی که به هر دلیلی نمیتوانند در لابیها و مافیای جهانی عرضاندام کنند. در واقع باید تلاش کنیم که اینجا ملجأ و پناهگاه این فیلمسازها بشود. اگر بتوانیم به این نقطه دست پیدا کنیم، میتوان گفت: توانستهایم در این زمینه گامی مفید برداریم. در همین جشنواره در سالهای گذشته، در مورد یمن، بحرین و فلسطین فیلمهایی تولید شد که در واقع تابوشکنی شده است. اگر به جشنوارههای کن و ونیز و برلین بروید، متوجه میشوید که این موارد در آنجا سانسور میشود. گامهایی در این زمینه برداشته شده، اما باید گستردهتر باشد. ما باید از زمین بازی آنها کاملاً خارج شویم. زمانی بود که در جشنواره فجر، فیلمهای امریکایی به وفور نشان داده میشد و فیلمهای هالیوودی به عنوان نقطه برجسته این جشنواره محسوب میشد، البته جوایز احمقانهای هم به فیلمهای امریکایی داده میشد، در صورتی که خود آنها اطلاع نداشتند که فیلمهایشان در حال نمایش است. خوشبختانه چند سالی است که این جشنواره از این توهمات فاصله گرفته و به دنبال فیلمهای آنچنانی هالیوودی و حتی اروپایی نیست و بیشتر به فیلمهای تقریباً مستقلتر نگاه میکند. در هر صورت هنوز نتوانسته آن میدان را ایجاد کند و ما همچنان فیلمهایی را که در جشنوارههای مختلف چند باری به نمایش درآمدهاند نشان میدهیم. طبیعتاً اینها یک مقداری اعتبار جشنواره را زیر سؤال میبرد و باید این جشنواره بتواند سرمایهگذاری کرده و فیلمسازهای مستقل را جذب نماید تا اینجا ملجأ فیلمسازهای مستقل و آزادیخواه از نظام سلطه شود.
چرا از ابتدای انقلاب هیچکس بخش جهانی را جدی نگرفت؟ ما کشوری انقلابی بودیم، وقتی کشوری انقلاب میشود علیالقاعده حرف برای گفتن دارد. به نظر شما سینما چقدر حرف انقلاب را بیان کرد تا جهانی شود؟
این به تفکر آنهایی که متولی سینما هستند بازمیگردد؛ تفکری که از ۱۷۰-۱۸۰ سال پیش در فضای فرهنگی (در دانشگاهها، در تئاترها، در شعر و رمان) ما توسط فراماسونها و عوامل آنها به وجود آمد، تفکراتی غربگرایانه بود که آمد تا ریشهها و باورهای ما را بزند. متأسفانه هنوز هم تفکرسکولار ویرانگرایانهای در بخشی از فضای فرهنگی ما جاری است. متأسفانه بخشی از آن تفکرات ماند؛ مسئله هنر برای هنر و هنر برای سرگرمی و اینکه هنر ایدئولوژیک نیست و اینکه باید سینما را از غرب یاد بگیریم اینها باعث شد که ما این رویه را ادامه بدهیم، حتی وقتی فراماسونها رفتند، متأسفانه آن تفکر باقی ماند، از جمله در مورد سینما که باعث شد این سینما نتواند در خدمت انقلاب قرار بگیرد و برعکس در خدمت همان تفکر بر جای مانده از ۱۷۰ سال پیش غربگرایانه قرار گرفت، از این رو نتوانست آرمان و افکار انقلاب را رشد دهد و مبلغ خوبی باشد.
در کنار همه اینها افراد و فیلمسازان و مسئولان متعهدی هم بودند که تلاش کردند، فیلم هم ساختند، اما هر کسی فیلم ساخت متهم شد به فیلمساز سفارشی، فیلمساز ایدئولوژیک و حکومتی، عده کمی مثل ابراهیم حاتمیکیا جرئت داشتند که بگویند بله ما فیلمساز حکومتی هستیم. بسیاری از اینها کنار کشیدند و این فضا باعث شد سینمای ما در جریان اصلی خودش نتواند آنچنان که باید در خدمت گفتمان انقلاب باشد و آنچنان که باید آن گفتمان را گسترش دهد.
خوب که دقت کنید میبینید ما با همه افتخاراتی که در بسیاری از زمینهها به دست آوردهایم در زمینه هنر و ادب در بحث ایثار و جانفشانی شهدا، اما متأسفانه هیچ کدام جایگاهی شایسته در این سیما ندارند. این باعث شرمندگی سینماست که تنها یک فیلم در مورد پیامبر اعظم (ص) دارد، در مورد ائمه (ع)، ارزشهای انقلابی، شهدا و افتخارات ملی جز چند فیلم انگشتشمار چیز دیگری تولید نشده است. اینها به باقی مانده همان تفکرات غربگرایانه و فراماسونی در کلیت فرهنگی ما نه فقط سینما بلکه به نشریات، کتاب و رسانهها بازمیگردد که به نام هنر برای سرگرمی باقی ماند.
سایر اخبار این روزنامه
ورود عاشقانه، نقد منافقانه
احتمال ورود دوباره به دوره خشکسالی بیشتر است تا ورود به ترسالی
احتمال ورود دوباره به دوره خشکسالی بیشتر است تا ورود به ترسالی
احتمال ورود دوباره به دوره خشکسالی بیشتر است تا ورود به ترسالی
تفاهمنامه همکاری بنیاد شهید
همتی: ارز و نقدینگی واحدهای تولیدی تأمین میشود
احتمال ورود دوباره به دوره خشکسالی بیشتر است تا ورود به ترسالی
زنگنه: رؤیای امریکایی صفر شدن نفت ایران تعبیر نمیشود
رسیدگی به اموال مسئولان اجرایی میشود
حماقت مقایسه شوخیهای جنسی «رحمان ۱۴۰۰» با داستان لوط در قرآن!
جشنواره جهانی فجر باید پناهگاه فیلمسازان مستقل و آزادیخواه باشد
احتمال ورود دوباره به دوره خشکسالی بیشتر است تا ورود به ترسالی