روزنامه فرهیختگان
1398/02/07
متهمان اصلی ماجرای بختآزمایی
صدای تبلیغات انبوه سیما بلندتر از آنچه مدیرانش فکر میکردند، درآمد. بالاخره زیادهروی در استفاده از ابزارهای مدرن ارتباطی برای خلق پول که موجب ایجاد شبهه در افکارعمومی و خستگی مخاطب شده بود در بالاترین سطح سیاسی و اجتماعی مورد انتقاد قرار گرفت. صداوسیما حالا بعد از ایراد شرعی آیتالله مکارم شیرازی از یک برنامه در شبکه سوم سیما و البته انتقاد مبناییتر رهبر انقلاب از فضای حاکم بر تلویزیون مبنیبر اینکه «ما باید فرهنگ کار و تولید و تلاش را ترویج کنیم؛ این روحیه نشستن و ثروت بادآورده را انتظارکشیدن باید از بین برود، این را نباید ترویج کنیم. دستگاههای مختلف، صداوسیما و دیگران باید متوجه این معنا باشند که نوع کارهایی از قبیل کارهای بختآزمایی را ترویج نکنند» باید خیلی سریع تغییر ریل دهد. مسیر کنونی صداوسیما همانطور که قبلا بارها گفته شده است (پیش از این در گروه فرهنگی روزنامه مکرر از سیاست درآمدزایی تلویزیون انتقاد کرده بودیم) خلاف تدبیر و منطق رسانهای است و با وظیفه ذاتی سازمان در حاکمیت گفتمان انقلاب اسلامی در تضاد است. هرچند در روزهای اخیر صحبتهای زیادی درباره متن و حاشیه ورود اسپانسرها به تلویزیون شده است اما هنوز در کمال تعجب آدرسهای غلطی چه ازسوی مدیران ارشد سیما و چه بعضی منتقدان به افکار عمومی داده میشود. این متن قصد دارد ضمن ارائه یک بسته مجمل درباره مسائل پیشگفته، به نقد آن آدرسهای غلط بپردازد. اول. جیب خالی صداوسیما در این سالهای اخیر حاصل هنرنمایی دولت است، هم اینکه منابع اقتصادی کشور که طبیعتا محل ارتزاق نهادهای عمومی مثل صداوسیماست کمیاب شده. وضعیت اقتصادی فعلی روی سازمانهای فرهنگی-اجتماعی مثل سیما و نهادهای آموزشی چه در سطح آموزش و پرورش، چه در سطح دانشگاهی اثر منفی زیادی میگذارد. این نهادها علیالاصول فرهنگ عمومی را میسازند و باید به این فکر کنند که منابع خود را با هدفگذاریهای محتوایی خرج کنند اما در سالهای اخیر و بهطور مشخص از آغاز دهه 90 تمرکز سیما و دانشگاهها از ماموریت اصلی برداشته شده و درآمدزایی اگر اولین هدفشان نشده باشد حداقل دومین دغدغه آنهاست. مورد بدتر این است که همان رقمهای مصوب قانونی که دولت مستقر باید در اختیار صداوسیما قرار دهد در سالهای اخیر به بهانههای مختلف داده نشده است؛ بعضی اوقات بنا بر شرایط سیاسی دولت، میزان تخصیص اعتبارها هم تغییر میکند تا جایی که پول برنامهسازی سازمان به حال و فضای دولت مستقر ربط پیدا میکند. با این شرایط مدیران سازمانی که همیشه عملکردشان پیش روی مخاطبان میلیونی است برای اینکه منابع لازم را بهدست بیاورند سراغ راههای غیرمعمول و خطرناک میروند. این حجم از تبلیغات تلویزیون که امروز روی اعصاب مخاطب میرود و جعبه جادویی را تبدیل به سازمان مروج «بختآزمایی» کرده، حاصل این وضعیت است. دوم. در سالهای اخیر همزمان با مشکلات بزرگی که برای پول ورودی به سازمان به وجود آمده، عرض و طول صداوسیما بزرگتر شده است. مدیران سابق تلویزیون با همکاری برخی مدیران ارشد فعلی آنقدر تلویزیون را بزرگ کردهاند که پول مورد نیاز برای اداره سازمان روزبهروز زیادتر میشود. شاید اگر توسعه کمی سیما هوشمندانه اتفاق افتاده بود حالا برای اینکه این سازمان غولپیکر را تکان بدهند نیازی نبود میان «روبیکیو»های شبکههای مختلف چند برنامه پخش کنند. حجم تلویزیون را بزرگتر از ظرفیت ادارهاش کردهاند و برای جبران به جان جیب مخاطب افتادهاند. شاید اگر تبلیغاتچیهای مدیران سالهای اخیر تلویزیون بگذارند و تجربه فربهشدن این سازمان مورد مطالعه قرار گیرد، هنوز اصلاح برخی روندهای غلط گذشته و اکنون دیر نشده باشد. باید قبول کنیم این توسعه بیحدوحساب سیما با هر نیتی که انجام شده باشد امروز آفت کار شده و آنتنفروشی مدیران فعلی هم بر زخم رسانه ملی مرحم نیست. سوم. مدیران فعلی اما باید پاسخگو باشند، راه علاجی که آقایان برای نابسامانی اقتصادی سازمان انتخاب کردهاند، فاجعهای همقد و اندازه با کارنامه اقتصادی دولت و فربهسازی مدیران قبلی است. کوتاهترین توصیف برای راهی که در دو سال اخیر (بهخصوص) تلویزیون رفته، «آنتنفروشی» است. سیما اتاقهای برنامهسازی را نیمهتعطیل و اتاق بازرگانیاش را بزرگتر کرد. چگونه؟ مخاطب میلیونی تلویزیون مهمترینانگیزه این کار بوده و برای کسب درآمد انواع و اقسام روشهای مرسوم و غیرمرسوم را امتحان کرد. پیچیدهترین مدل این درآمدزایی اما درهمتنیدگی پولسازی سازمان با برنامهسازی است، در این روش اسپانسر بهجای اینکه در لباس «آگهی بازرگانی» روی آنتن بیاید، همان تهیهکننده برنامه است و عملا تکلیف محتوا را هم روشن میکند. این روش در ادامه با استفاده از ابزارهای مدرن، بساط مسابقاتی را در رسانه ملی پهن کرده که در حداقلیترین اشکالش «بختآزمایی» است. حالا با اشکالی که از سوی رهبر انقلاب و یکی از مراجع تقلید به این روش گرفته شد، برنامه «برنده باش» شبکه سوم در دو شب پایانی هفته گذشته پخش نشد. واکنش مدیران ارشد سیما اما فعلا سکوت بوده. مدیر شبکه سه هم البته بخش حرام بودن پول حاصل از مسابقه را شنید اما تذکر رهبری مبنیبر اینکه ملت را بهجای کار به نشستن و انتظار معجزه در مسابقات را داشتن، نشنیده گرفت. حداقل در آخرین موضعگیری وی اینگونه بهنظر رسید که گویا مشکل مبنایی که مدل مسابقات تلویزیون ایجاد میکند را قبول ندارد. اما مشکل اصلی یک برنامه در شبکه سه نیست. فضایی که در روزهای اخیر ساخته شده از جعلیات روزگار است، درحالیکه مشکل اصلی سیاست کلان مدیران ارشد سیما در میدان دادن به «روبیکیو»هاست و در همه شبکهها برنامهای شبیه «برنده باش» است، فضایی ایجاد شده که گویا مخاطب جمعکردن فضای «ضدکار» در سیما فقط شبکه سه است! آقایان رئیس و معاون در صداوسیما مثل ماجرای برنامه نود و عادل فردوسیپور رئیس شبکه سه را در میانه جو رسانهای انداختهاند. بدیهی است مدیر پربینندهترین شبکه سیما باید پاسخگو باشد؛ پاسخ به اینکه چرا با وجود اطلاع از اشکال شرعی برنامه زودتر به فکر اصلاح آن نیفتاد؟! اما سوال اصلی را باید مدیران سطح اول تلویزیون پاسخ دهند که چرا همه شبکهها را به کارگاه سوال و جوابهای بهدردنخور و توزیع پول به مخاطب تبدیل کردهاند؟پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
گزارش تخصصی علل سیل روی میز دانشگاه
شانس کم معاون آقای تحریم
گزارش تخصصی علل سیل روی میز دانشگاه
کـارگزار تحریـمسـازی
قصههای مجیدی که با بیبی رفت
زمان انتظار خانهدار شدن ۵۳ سال ناقابل
آقای جاسبی، نگران تاریخ هستیم
از نمایشگاه کتاب چه بخریم؟
آقای جاسبی، نگران تاریخ هستیم
متهمان اصلی ماجرای بختآزمایی
یک ایران، یک خوزستان


