تریدینگ فایندر

رفاه کارگران هدف توسعه نیست خود توسعه است!

سعید اصغرزاده معاون سردبیر روز کارگر برای کارگران تعطیل است شاید تنها فایده‌اش همین باشد؛ البته می‌تواند در این روز از سوی دست‌اندرکاران مراسم تقدیر و تشکر و سخنرانی هم برگزار شود. اما آیا فقط همین؟ یعنی کافی است؟ آن هم در مورد جماعتی که سنگ بنای توسعه و رونق تولید و پیشرفت اقتصادی یک کشورند؛ بماند که گستره عظیم کارگران و خانواده ایشان امروز در تمامی حوزه‌های اقتصادی و فرهنگی و حتی سیاسی حضور پررنگی دارند. یکی همین رسانه‌ها که خبرنگارانش کارگر محسوب می‌شوند و صد البته که در روز کارگر تعطیل نیستند!
شاید رجوع به انگیزه برگزاری روز کارگر که یادمانی برای اعتراض کارگران در کسب شرایط کاری مناسب و اندکی رفاه و برابری و عدالت اجتماعی بوده است، بتواند قدری ما را کمک کند که روز کارگر را مفهومی جدی‌تر قلمداد کنیم. آن هم در زمانی که سفره اقتصادی این قشر کوچکتر شده و بسیاری از آنان با عدم امنیت شغلی و نبود دورنمای کاری مواجه‌اند. افرادی که نیازمند امیدند و برای داشتن جامعه‌ای بانشاط نیاز داریم که از آنان و خانواده‌هایشان حمایت کنیم.
علی ربیعی، وزیر سابق کار، می‌گفت: «بررسی‌ها نشان می‌دهد بیشتر ایرانی‌ها فکر می‌کنند حقوقی که می‌گیرند، تنها بابت دو روز کارشان است و در این مورد حقوق آنها رعایت نمی‌شود.» شاید با این نرخ تورم حرفش امروز درست‌تر باشد. واقعیت این است که معیشت و مسائل مربوط به آن در حال حاضر اصلی‌ترین چالش نیروی کار است و تقریبا اکثر شاغلان در بازار کار ایران را به خود مشغول کرده است. اینکه افراد دائما در تلاش برای تنظیم دخل و خرج خود باشند، به موضوع لاینحل بازار کار ایران تبدیل شده است. افراد همواره دغدغه کسری حقوق و دستمزد دارند و معتقدند که دریافتی‌های آنها با کاری که انجام می‌دهند، کمترین هزینه‌های زندگی همخوانی ندارد و کسی برای ارتقای سطح رفاه آنان یعنی تأمین یک سطح حداقلی از تندرستی و حمایت اجتماعی کاری انجام نمی‌دهد.  در اهمیت رفاه و تامین اجتماعی گفته شده است که اینها هدف توسعه نیستند بلکه خود توسعه هستند؛ یعنی دولت و جامعه‌ای را می‌توانیم توسعه‌یافته بدانیم که سطح حداقل زندگی را از جهات مسکن، آموزش، تغذیه و بهداشت و درمان برای یکایک آحاد و ساکنانش فراهم کرده باشد. بحث اصلی در واقع از همین پرسش شروع می‌شود. روشن است که هیچکس با این‌که کارگران در رفاه نسبی باشند، مخالف نیست. لکن چگونه باید به این مهم دست یافت؟ با خانه کارگر؟ با تفکیک وزارتخانه‌ها؟ با حمایت قوا؟ یا با تغییر نگرش؟
این مفهوم اگر چه همواره در عرصه انتخابات ودسته‌بندی‌های سیاسی مطرح بوده ولی در عرصه برنامه‌ریزی کمتر مجال ظهور داشته است. برنامه‌ریزی حمایتی و برنامه‌ریزی عدالت‌خواه می‌تواند رویکرد مغفول مانده‌ای توسط دولت باشد که جامعه ما را بیشتر به سمت اهداف انسانی وآرمان‌های اخلاقی سوق می‌دهد تا آمار و ارقامی که در آن باید بیشتر جانب کارفرمایان را گرفت تا کارگران. بیایید تا زمان داریم نگاه‌مان را عوض کنیم.
تریدینگ فایندر