روزنامه ایران
1398/02/21
کاخ آشفته
مریم سالاری
خبرنگار
شاید آشکار شدن نتایج واکنش ابتکاری ایران نسبت به سیاست منفعلانه شرکای اروپایی برجام که با متوقف کردن یکی از تعهدات برجامی اش انجام شد، نیاز به گذر زمان داشته باشد اما تا همین لحظه به نظر میرسد با پیامدهای قابل انتظاری همراه بوده است وممکن است مانع از تشدید فضای آکنده از تخاصم و تقابلی شود که در نتیجه سیاست امریکا حاصل شده است. این را میشود از نوع موضعگیری حمایت جویانه شرکای اروپایی برجام و مقامهای روسیه و چین از این توافق در قبال تصمیم هشدارآمیز ایران و نیز ضرب الاجل آن به برداشتن گام جدی تر در چارچوب توافق هستهای استنتاج کرد. اما چنانکه قابل پیشبینی بود، اقدام ایران و موجی که درعرصه بین المللی برانگیخت در صحنه سیاسی امریکا هم با واکنشهای قابل ملاحظه ای همراه بود. چه در بحبوحه بالا گرفتن جدال دیپلماتیک تهران و واشنگتن دونالد ترامپ، رئیس جمهوری امریکا که امیدوار به نتیجه گرفتن از تلاشهایش برای ایجاد فشار علیه ایران است، میگوید: «دوست دارم مقامهای ایران با من تماس بگیرند. اگر این کار را انجام دهند ما آماده گفتوگو با آنها هستیم.» این موضوع درست در همان روزی از سوی ترامپ مطرح شد که دولت امریکا با صدور فرمانی صنایع آهن، فولاد، آلومینیوم و مس ایران را به مجموعه تحریمهای یکجانبه علیه ایران اضافه کرده بود.
به نظر میرسد تکرار پیشنهاد مذاکره با ایران از سوی رئیس جمهوری امریکا در شرایط کنونی که شماری از تندروهای دولت امریکا از جمله جان بولتون، مشاور امنیت ملی امریکا و مایک پمپئو، وزیر خارجه این کشور سیاست فشار حداکثری را با هدف فروپاشی حاکمیت ایران دنبال میکنند، با در دست گرفتن ابتکار عمل تهران در چارچوب برجام بی ارتباط نباشد. آنچه از مواضع اخیر دولتمردان امریکایی هویداست نگرانی از مواجهه مؤثر تهران با تحریمها و راهبرد ضد ایرانی است که به نمایان شدن ابعاد دیگری از سیاست پارادوکسیکال دولتمردان کاخ سفید نسبت به ایران انجامیده است. زیرا ادعای ترامپ مبنی بر اینکه آماده مذاکره با رهبران ایران است در حالی است که «جان بولتون» مشاور امنیت ملی کاخ سفید در کنار وزیر خارجه امریکا سوای پیگیری سیاست مشترک فشار حداکثری با ترامپ، خواستار فروپاشی حاکمیت ایران هستند. خواسته ای که از آنچه ترامپ در قبال ایران جستجو میکند متفاوت به نظر میرسد.
مذاکره روی خط توافق هستهای
این بار پیشنهاد مذاکره رئیس جمهوری امریکا به ایران در بطن خود به گزارههایی متفاوت از گذشته اشاره میکرد. ترامپ با بیان اینکه دوست دارد مقامهای ایران با او تماس بگیرند، اما جان کری، وزیر خارجه سابق امریکا آنها را از این کار منع میکند، اضافه کرد: «کاری که آنها باید بکنند این است که با من تماس بگیرند و پای میز مذاکره بنشینند. میتوانیم توافق کنیم و به یک توافق منصفانه دست پیدا کنیم.» اما ترامپ به موضوع مهمتری هم اشاره کرد و گفت:« ما در مذاکره با ایرانیها فقط میخواهیم که آنها سلاح هستهای نداشته باشند. چیز زیادی از آنها نمیخواهیم.» اشاره به تنها خواسته امریکا از ایران برای نشستن بر سر میز مذاکره دوجانبه در حالی است که پیشتر مقامهای این کشور 12 شرط ناممکن را به عنوان پیش شرطهای مذاکره با ایران در نظر گرفته بودند. شروطی که عملاً تصویری از جهت گیری کلان کاخ سفید و در صدر قرار دادن آنچه تهدید ایران خوانده میشد، از آن به نمایش میگذاشت. دولت ترامپ در شروط پیش گفته علاوه بر تغییرات مورد نظرش در توافق هستهای، موارد دیگری از جمله برنامه موشکی ایران و نقش آن در منطقه را هم مورد توجه قرار داده بود.
انجام گفت وگوی دوجانبه با ایران خواستی بود که پیشتر در دوره اوباما مطرح و پیگیری شد. ترامپ هم گرچه رویکرد سیاست خارجی اوباما را یکسره رد کرده بود اما خود به شیوه ای دیگر آن را پیگیری کرد. او پس از پاسخ نگرفتن از تقاضای دیدار با روحانی کوشید ایران را از طریق اعمال فشار به این گفت وگو ناچار کند. ترامپ میخواهد پرونده هستهای را به شیوه ای دیگر و با استانداردهای ذهنی خود حل و فصل کند. خواستی که نه ایران و نه دیگر طرفهای برجام با آن موافقت نکردند و حالا تمام تلاش ترامپ این است که با ابزارهای تحریمی خود این فرصت را به دست آورد. با این حال او برای نیل به این هدف که تاکنون برای رسیدن به آن ناکام مانده به گونه ای موضع گرفته که در آن اشاره به آن 12 شرط قبلی نیست و تنها به این بسنده کرده که میخواهیم ایران هستهای نشود. رویدادی که بی تردید می تواند تحت تاثیر گامهای روبه جلوی تهران در چارچوب برجام و نگرانی از شکست راهبردی باشد که او از ابتدا در قبال آن تعریف کرده و ابزارهای اقتصادیاش را تمام و کمال برای اجرای آن به خدمت گرفته است.
پیامهای ضدو نقیض از واشنگتن
با این حال به نظر نمیرسد همه دولتمردان واشنگتن در قبال ایران سیاست همگنی را دنبال کنند. زیرا زوج بولتون و پمپئو نوک پیکان سیاست خارجی امریکا نسبت به تهران را به سمت عمیق کردن فشارها و تشدید تنشها بین دو کشور گرفته اند. قرار دادن نام نیروی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در فهرست تحریمی امریکا که بی تردید زیر سایه سیاست فشار این دو چهره جنگ طلب دولت امریکا انجام شد بخشی از بازی پنهانی است که بولتون و پمپئو در سر میپرورانند؛ یعنی تشدید فشار اقتصادی، دیپلماتیک و نظامی کافی برای واداشتن تهران به پذیرش بی قید و شرط خواستههای امریکا یا سقوط و فروپاشی. این دو که پیش از پیوستن به دولت ترامپ نیز از جمله حامیان فروپاشی حاکمیت جمهوری اسلامی بوده اند با تحریک ایران برای بر هم زدن برجام و همراه کردن سایر کشورهای طرف این توافق میکوشند هیچ راه مسالمت آمیزی را باز نگذارند. این چنین بود که وزیر خارجه امریکا در روز پنجشنبه گذشته یعنی همان روزی که ترامپ بار دیگر خواستار مذاکره با تهران شد، با لحنی متفاوت هشدار داد جمهوری اسلامی خویشتنداری امریکا را به عنوان فقدان اراده تعبیر نکند. پمپئو افزود «ما به دنبال جنگ نیستیم اما امریکا باید برای دفاع از خود آماده باشد زیرا به ادعای او، جمهوری اسلامی در حمله به مراکز ایالات متحده و گروگانگیری ۴۰ سال سابقه دارد.» این هشدار در کنار سفرغیرمنتظره چند روز پیش او به عراق و گفت وگو درباره امنیت نیروها و مراکز دیپلماتیک امریکایی در این کشور و نیز فعالیت گروههای مورد حمایت ایران معنادار میشود. سفری که پس از حضور ناوگروه «یواس اس آبراهام لینکن» و یک یگان بمب افکن در خلیج فارس انجام شد و پیش بینی مقامهای واشنگتن مبنی بر امکان بروز برخوردهای تصادفی میان نیروهای نظامی ایران و امریکا و لزوم حمایت کشورهایی چون عراق از نظامیان امریکایی را پدیدار کرد.
چه مشاور امنیت ملی کاخ سفید نیز اعزام ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن و یگان بمبافکن ارتش امریکا به خاورمیانه را حامل این پیام روشن برای ایران دانست که در صورت هرگونه تعرض نظامی علیه منافع ایالات متحده و یا متحدان آن، با واکنشی بیرحمانه مواجه خواهد شد. گویا همین سردرگمی استراتژیک آن هم در شرایطی که طی روزهای گذشته جدال دیپلماتیک شدیدی میان تهران و واشنگتن رخ داده، سبب شده است که شورای امنیت ملی امریکا پنجشنبه گذشته به برگزاری جلسهای غیر معمول با حضور بولتون و دیگر مقامهای ارشد دولت ترامپ اقدام کند. اقدامی که در چارچوب شتابزدگی تندروهای امریکایی برای تشدید فضای خصومت و تقابل با ایران تعبیر میشود. اگرچه به نظر میرسد ترامپ از یک سو و بولتون و پمپئو از سوی دیگر دست کم در پیگیری سیاست فشار حداکثری علیه ایران هم نظر هستند اما روشن است که رئیس جمهوری امریکا تمایل چندانی به جنگ علیه ایران ندارد. او میخواهد القاگر این رویکرد باشد که سیاستش میتواند ایران را به نرمش و گفتوگو مجاب کند و همان الگویی را درباره ایران پیگیری کند که در قبال کره شمالی دنبال کرده است. هر چند مذاکرات جنجالی او با رهبر کره شمالی نتوانسته راهحلی برای اختلاف و تعارضاتش باشد اما او همچنان بر رویکرد خود اصرار دارد. این در حالی است که ترامپ برای پیگیری این هدف باید نخست جنگ طلبان دولتش را مجاب کند که تمایلی به جنگ ندارد. چنانکه محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان هم پیش از این در امریکا تأکید داشت که ترامپ تمایلی به جنگ ندارد اما گروه ب شامل بولتن، بنیامین نتانیاهو، بن سلمان و بن زاید در صدد تحریک او هستند. شاید از این روست که رئیس جمهوری امریکا در بحبوحه اوجگیری تنش میان تهران و واشنگتن برای مدیریت پیامهای ضد و نقیضی که از واشنگتن مخابره میشود، میگوید: «باید بولتون را کنترل کرد و مانع از تندروی او شد.»
سؤال بی پاسخ از ترامپ
جمهوری اسلامی در مواجهه با سیاست فشار و درخواست مذاکره از سوی امریکا حل مسائلش را بر پایه مذاکره با دیگر طرفهای توافق هستهای قرار داده است. چه از منظر اکثر مقامهای ایرانی عهدشکنی کاخ سفید در برابر برجام و تلاش برای جبههسازی و اعمال فشار علیه کشورمان جایی برای دفاع از دیپلماسی با امریکا باقی نگذاشته است. چنانکه مجید تختروانچی، نماینده ایران در سازمان ملل متحد با طرح این سؤال به پیشنهاد مذاکره با ایران واکنش نشان داده است که:«اولین سؤالی که ترامپ باید پاسخ دهد این است که چرا میز مذاکره را ترک کرد، زیرا ما با تمام اعضای توافق هستهای در چارچوب کمیسیون مشترک برجام مذاکره میکردیم ازجمله ایالات متحده. اما ناگهان او تصمیم میگیرد که میز مذاکره را ترک کند. پس چرا او بدون پاسخ دادن این سؤال، دور جدیدی از مذاکرات با ایرانیها را پیشنهاد میدهد؟ چه تضمینی وجود دارد که او در مذاکرات آتی بین ایران و امریکا مجدداً دبه نکند؟ » از سوی دیگر یدالله جوانی، معاون سیاسی سپاه ایران درخواست گفت وگوی ترامپ را در شرایطی که امریکا نیروی نظامی جمهوری اسلامی را در فهرست سازمانهای تروریستی قرار میدهد و ناوهواپیمابر به منطقه اعزام میکند، فارغ از معنا میداند. به باور او این گفت وگو در حالی که امریکاییها میخواهند آن را با ارعاب ایران به جریان بیندازند خواستهای بی سرانجام است. به گفته این مقام عالی سپاه ملت ایران به مذاکره «تحت فشار» تن نمی دهد. تا اینجای کار آنچه از عملکرد دولت امریکا برمیآید، این است که اقداماتی نظیر افزایش فشارهای اقتصادی، رایزنی با کشورهای طرف تجارت با ایران برای همراه کردنشان با سیاست امریکا از طریق تهدید و هشدار، امید بستن به اعتراضهای داخلی در ایران و بهرهگیری از گروههای اپوزیسیون خارجی و تقویت شکاف میان ایران و کشورهای منطقه بخشی از سیاستی است که واشنگتن در قبال ایران اتخاذ کرده است. سیاستهایی که در کنار تحریمهای ظالمانه ایران را با مشکلاتی مواجه میکند اما آنچه در بحبوحه این تلاشها بیش از همه پدیدار شده است آشفتگی در کاخ سفید در پیگیری دو هدف متفاوت با یک سیاست مشترک است؛ مذاکره یا فشار حداکثری. ملغمهای که حکایتگر آشفتگی در کاخ سفید است.
سایر اخبار این روزنامه
گزارش اقتصادی؛ بازار متشکل ارزی چگونه کار می کند
مترجم حرفهای دوباره کاری نمیکند
مخاطب هشدار عراقچی، اروپا است نه افغانها
روسیه: نفت ایران را بخرید
کاخ آشفته
آیا جهانگیری مدافع اقتصاد دولتی و نظام کوپنی است؟
اقتدار دولت انفعال دشمن
پلیس خوب و پلیس بد در کاخ سفید
راهپیمایی حمایت آمیز از کاهش تعهدات برجامی
آتش بهجان بزرگترین بازار تاریخی سرپوشیده جهان افتاد
حاشیه زیرپای شهر
با شادی و موسیقی مخالف نیستیم با ابتذال مخالفیم
آیا انحصار در جام جم می شکند
افطار کنید و در انتظار رونمایی از قهرمان بنشینید


