تریدینگ فایندر

تیرهای به سنگ خورده آمریکا

تهدیدهای اخیر آمریکا نسبت به ایران و اعزام ناو هواپیمابر یو.اس.اس آبراهام لینکلن به خلیج فارس در چارچوب جنگ روانی آمریکا و هم‌پیمانانش علیه ایران قابل تجزیه و تحلیل است. سلسله اقدامات تهاجمی آمریکا که از تحریم‌های اقتصادی آغاز شد و سپس تحریم نفتی، قراردادن سپاه در لیست سازمان‌های تروریستی، همه اینها به‌دلیل همبستگی ملی داخلی ایران و توانمندی ملت ایران برای همسویی با مشکلات داخلی و پشت سر گذاشتن بحران‌های داخلی موجب شده که این تلاش‌ها و فشارهای اقتصادی آمریکا با شکست مواجه شود. فلذا آمریکا فاز تهدید نظامی را در دستور کار خود قرار داد. در این خصوص چند چهره افراطی دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا را به اتخاذ شیوه‌های تهاجمی علیه ایران تشویق کردند. مایک پمپئو وزیر خارجه، جان بولتون مشاور امنیت ملی، بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، محمد بن‌سلمان ولیعهد عربستان و همچنین محمد بن‌زاید ولیعهد امارات جزو چهره‌های جنگ‌طلب و ماجراجو هستند که در تشویق دونالد ترامپ برای اتخاذ شیوه‌های تهاجمی و تهدید نظامی موثر بوده‌اند. به همین دلیل رئیس‌جمهور آمریکا بدون توجه به پیامدهای این تهدیدها علیه ایران موضع‌گیری کرد. حوادثی که در الفجیره و در منطقه ینبُع عربستان و همچنین سفارت آمریکا در بغداد رخ داد در چارچوب یک سناریوی از پیش طراحی شده است که هدف آن جریان‌سازی علیه ایران و آماده‌سازی افکار عمومی برای پذیرش تهدیدهای نظامی آمریکا علیه ایران است. اتفاقی که در الفجیره در امارات متحده رخ داد و طی آن چهار کشتی خارج از رده امارات آسیب دیدند و همچنین پرتاب پهپادهای بدون سرنشین یمن به سمت ینبع در حقیقت با بازتاب و بازخورد شدید رسانه‌های منطقه‌ای و جهانی مواجه شده در حالی که مردم یمن و نیروهای مسلح یمن ابتکار عمل میدانی را اکنون در دست دارند و بدون توجه به تهدیدهای آمریکا علیه ایران، سیاست‌های دفاعی خاص خود را دارند. در مورد الفجیره هم هیچ‌گونه تحقیقات میدانی صورت نگرفت و بلافاصله اتهام‌زنی‌ها علیه ایران آغاز شد. در مورد پرتاب راکت به سفارت آمریکا در بغداد همه گروه‌ها و جریان‌های سیاسی عراق این حرکت مشکوک را محکوم کردند. هنوز هیچ‌گروه یا اشخاصی این عملیات را برعهده نگرفتند ولی آمریکایی‌ها و مخصوصا دونالد ترامپ بلافاصله ایران را متهم کردند و این نشان می‌دهد که آمریکایی‌ها در فاز جدید جنگ روانی نظامی علیه ایران، شیوه‌های نخ‌نماشده‌ای را دنبال می‌کنند که برای افکار عمومی قابل قبول نیست. همه برآیند گزارش‌های نظامی، میدانی و سیاسی نشان می‌دهد که آمریکا در شرایط فعلی از توان لازم برای انجام یک عملیات نظامی علیه ایران برخوردار نیست و در حقیقت آمریکایی‌ها با چند هدف این تهدیدات را علیه ایران آغاز کردند. نخست وادارکردن ایران به آغاز مذاکره مجدد مستقیم با آمریکا در چارچوب برجام است که این مساله با توجه به تهدیدها و تحریم‌های آمریکا قابل قبول نیست. موضوع دیگر، باج‌گیری از کشورهای حوزه خلیج‌فارس مثل امارات، بحرین، قطر و عربستان است که آمریکایی‌ها سعی می‌کنند از طریق ایجاد فضای نظامی و نظامی‌کردن منطقه از این کشورها باج بگیرند و مساله ایران‌هراسی را هم تشدید کنند. موضوع دیگر مساله معامله قرن است که رئیس‌جمهور آمریکا به بنیامین نتانیاهو و محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان وعده داده که پس از ماه مبارک رمضان طرح معامله قرن را به‌رغم مخالفت‌های شدید داخلی و منطقه‌ای عملیاتی خواهد کرد. لذا این موضوعات از نظر آمریکا باید عملیاتی شود و به همین دلیل به موازات تحرکات و تهدیدات نظامی آمریکا، عربستان هم جریان‌سازی شدیدی برای آماده‌سازی تشکیل یک جبهه عبری-عربی علیه ایران شروع کرده. تشکیل نشست سران کشورهای عربی و همچنین رهبران شورای همکاری خلیج فارس در مکه که به درخواست عربستان صورت گرفته و قرار است به‌زودی تشکیل شود، در چارچوب جریان سازی‌های عربستان سعودی، امارات و بحرین علیه ایران قرار دارد که هیچ‌گونه خروجی قابل قبولی هم نخواهد داشت.
* تحلیلگر مسائل بین‌الملل
تریدینگ فایندر