روزنامه مردم سالاری
1398/03/19
اثر مار کبرا و گزارش بدحجابی
پرده اول:در چند روز تعطیلی گذشته خبری منتشر شد که سخت مورد توجه قرار گرفت.
خبرگزاری وابسته به قوه قضائیه (میزان) از قول سرپرست دادسرای ارشاد تهران نوشت: «از شهروندان اخلاق مدار تهرانی تقاضا میشود که به محض مشاهده هرگونه «کشف حجاب در خودرو»، «کشف حجاب یا سرو مشروبات یا برگزاری مراسم مختلط رقص در اماکنی همچون سفرهخانه، کافه، رستوران، مراکز خرید، باغ تالار و... »، «اطلاع از برگزاری پارتیهای شبانه یا خانههای فساد و فحشا»، «انتشار مطالب خلاف عفت در اینستاگرام و... » موضوع را پس از جمعآوری مستندات لازم با ذکر کامل مشخصات محل و زمان وقوع جرم به شماره ۰۹۰۵۴۳۰۹۴۸۴ در پیام رسانهای سروش، ایتا و... ارسال نمایند.
محمدمهدی حاجمحمدی سرپرست دادسرای ارشاد تهران همچنین گفته: «این اقدام برای تسریع در برخورد با هنجارشکنیها با استفاده از ظرفیت مردم و شهروندان دغدغهمند است.» و اضافه کرده: «قصد داشتهایم شرایطی را برای مردم فراهم کنیم که اگر فردی با هنجارشکنی مواجه شد و مایل بود که آن را در راستای اصلاح وضعیت جامعه گزارش کند، بتواند به یک مرجع مشخص اطلاع دهد و در اصلاح آن مورد مشارکت داشته باشد.»
پرده دوم:
داستان مار کبرا و «اثر مار کبرا» یک داستان معروف در علم مدیریت و مباحث تفکر سیستمی است و برای توصیف اینکه اتفاقات در جهان، صرفا از یک عامل خطی و مستقیم حادث نمیشود و عوامل و فاکتورهای متعددی در پدیدهها اثر میگذارند، بسیار گویا و آموزنده است.
اما داستان مار کبرا و اثر آن چیست؟
سالهای خیلی دور وقتی هند مستعمره انگلیس بود، تعداد مارهای کبرا در شهر دهلی به شدت افزایش یافته بود. هر چه دولت در جهت حذف و از بین بردن این مارها تلاش کرد، نتیجهای نداشت و کم کم یک معضل جدی شکل گرفت.
پس از اندیشه فراوان و بررسی راهحلهای مختلف، به این نتیجه رسیدند که دولت به تنهایی قادر به حل این معضل نیست و تصمیم گرفتند از مشارکت مردم و شهروندان برای از بین بردن مارهای کبرا استفاده کنند. (و چه فکری بهتر از اینکه از خرد و تلاش جمعی و مشارکت همه برای حل یک مشکل استفاده شود)! ظاهرا تصمیم خردمندانهای بود. اولا از نیروی جمعی استفاده میشد و ثانیا مردم هم که دوست ندارند مارها در میان خانه و زندگیشان بلولند! پس حتما مشارکت خواهند کرد. اما برای جلب مشارکت بیشتر مردم، جوایزی هم درنظر گرفته شد. به ازای هر مار مرده یا زنده که کسی بیاورد، یک جایزه نقدی به او تعلق خواهد گرفت.
این تصمیم در ابتدا بسیار موفق جلوه کرد. به سرعت تعداد مارها کم شد و مردم هر روز برای تحویل مارهای کبرا و گرفتن جایزه نقدی صف میکشیدند. اما پس از مدتی، به طرز عجیبی و در کمال تعجب تعداد مارهای کبرا دوباره زیاد و زیادتر و حتی از زمان قبل هم بیشتر شد و هر روز تعداد مردمی که برای تحویل مارهای کبرا میآمدند، بیشتر میشد!
درست است! مردم راه درآمدزایی خوبی پیدا کرده بودند. آنها مارهای کبرا را میگرفتند و پرورش میدادند و آنها را به دولت میفروختند!
تغییر سیاست دولت که دیگر مارها را نمیخرید هم وضع را درست نکرد و بلکه مشکل جدیدی ایجاد نمود. وقتی مردم دیدند نمیتوانند از این راه درآمدی داشته باشند، مارها را به نقاطی دورتر از خانه خود منتقل و رها کردند. غافل از اینکه عدهای دیگر نیز همین کار را کردند و مارهایشان را دور از خانه خود و نزدیک خانههای دیگران رها کردند! حالا دیگر مسئله بغرنجتر از آن شده بود که با راهحلهای ساده بتوان آنرا حل کرد. این داستان و داستان مشابه دیگری که به داستان موش در ویتنام معروف است، یک سمبل و آموزه بسیار بزرگ در پیدایش تفکر سیستمی در علوم مدیریتی شد. داستانی که در آن فقط به «نخستین تاثیر مفید» یک تصمیم توجه شده بود و نه اثرات بعدی آن.
پرده سوم:
سالهای بسیار زیادی است که در علم مدیریت، مباحثی همچون تفکر سیستمی و دینامیک سیستمها مطرح شده و در موضوعات مختلف اقتصادی، کسب و کار و مسائل اجتماعی و سیاسی کاربرد فراوان دارد. این موضوع آنقدر عمر دارد که دیگر نمیشود آنرا یک تفکر یا پارادایم نوین و متفاوت اطلاق کرد!
اما متاسفانه در فرآیند تصمیمگیری و مدیریت موضوعات و معضلات جامعه ما – از مسائل اقتصادی و فرهنگی گرفته تا اکثر پدیدههای اجتماعی و سیاسی – گویی هیچ بویی از این تفکر برده نشده و همچنان در عصر ماقبل به سر میبریم.
عادت به برخورد مستقیم و خطی با پدیدهها و دلخوش بودن به «نخستین تاثیر مفید» آن، بدون درنظر گرفتن حواشی و مضرات جانبی، تبدیل به رویه ثابت و همیشگی عمده مراجع تصمیمگیری کشور ما شده است. در حالی که در اغلب موارد، پس از حل موقت و کم اثر یک مشکل، مشکلات فراوان جدید و پیچیدهتر ایجاد کردهایم.
مثالهای در اینباره بسیار هستند و همه ما با آنها آشناییم. اما این مورد اخیر واقعاً شاهکار است و در نادیده گرفتن تفکر سیستمی و بیتوجهی به آشکارترین اثرات منفی این تصمیم، نادر و کم نظیر!
پرده چهارم:
دادسرای ارشاد از مردم خواسته مظاهر بدحجابی، فساد، اختلاط زن و مرد و مواردی از این دست را با گرفتن عکس و فیلم، به قوه قضائیه گزارش بدهند.
فارغ از اینکه در سالهای گذشته بارها و بارها تصمیمات مشابه در گشت ارشاد و سیاستهای امر به معروف و نهی از منکر منجر به بهبود اوضاع نشده است و وضعیت حجاب و فساد – به زعم مدیران حکومتی – بدتر هم شده است، آیا این مقام مسئول تقابل آشکار و دعواهای هر روزه مردم با عدهای که قصد امر به معروف و نهی از منکر داشتهاند را نمیبیند!؟
آیا لجبازی و نافرمانیهای مدنی مردم و به خصوص جوانان در برابر سیاستهای تهاجمی اصلاح وضع جامعه که منجر به رفتارهای بسیار ناهنجارتر از مشکلات قبلی شده، دیده نمیشود!؟
اینکه مقابله با موسیقی و هنر عمیق و ارزشمند در سالهای دور، منجر به تولید موسیقی های بسیار سخیف و بیارزش – چه از نظر هنری و چه از نظر اخلاقی – شده، قابل لمس و درک نیست!؟ که نمونه بارز آن پخش مکرر و رقص دانشآموزان کم سن و سال با موزیک نامناسب ساسی مانکن در مدارس بود. موزیک و ترانهای که هیچ کس واژههای جنسی در آن را برای بچههای کم سن و سال مناسب نمیداند و دهها مثال از این نوع تصمیمگیری که ظاهرا درسی برای حاکمان و تصمیمگیران نمیشود و فقط بر همان مدار قبلی، دانش و توان حرکت و تصمیمگیری دارند.
در همین شاهکار اخیر، بسیار واضح است که این شماره تماس و این درخواست برای ارائه گزارش از سمت مردم، محل سوءاستفادههای مختلف و انحراف از مسیر و هدف اصلی خواهد شد.
واضح و روشن است که عدهای به قصد آزار و اذیت یا انتقامجویی گزارشهای غلط و یا مغرضانه خواهند داد. بدیهی است حجم گزارشها اگر زیاد شود به هیچ عنوان قابل مدیریت از طرف نیروهای انتظامی و قضایی نیست. روشن و آشکار است که بدبینی میان مردم و عدم اعتماد بین آنها زیادتر میشود. قطعا قابل پیشبینی است که دستهبندی و گروهبندی میان مردم، بدتر و مضرتر خواهد شد و آشکار است کسانیکه به نوعی از این گزارشات آسیب ببینند برای جبران و انتقام از گزارش دهندگان، کارهای خطرناک و بدتری را انجام خواهند داد و خیلی خیلی ساده و بچهگانه است اگر صرف محفوظ بودن نام و نشان گزارشدهندگان، فکر کنیم برای آنها میتوان امنیت را ایجاد کرد. قطعا در جامعه چندگانهای که ساخته شده، تیپ و نام و نشان گزارش دهندگان مشخص است و به دوری بیشتر مردم از همدیگر خواهد انجامید.
و دهها آثار جانبی بدتر که قطعا این طرح را در رسیدن به هدف مطلوب، غیرکاری و حتی مضر خواهد ساخت.
پرده آخر:
آگاهی از برخی دلایل تصمیمگیران این چنینی، یک برداشت بدتر از موارد فوق را هم به ذهن متبادر میسازد. در این سالها مشخص شده که بخشی از این تصمیمات فقط در جهت پرداختن به ظواهر است. اینکه به نظر برسد با مفاسد و جرایم اخلاقی مبارزه صورت میگیرد و بدتر از آن اینکه صرف اعلام این تصمیم، موجب ایجاد رعب و وحشت در مردم بشویم و عدهای که ممکن است در تیررس این برخوردها باشند، حواسشان را جمع کنند و به نوعی پیشگیری از وقوع جرایم بشویم.
متاسفانه تجربه دهههای اخیر نشان داده که این نگاه موقت و صرفا ترساننده، شاید در کوتاه مدت موجب کاهش ظاهری موارد نامطلوب حکومت بشود، اما پس از مدتی همانند قرصهای آنتیبیوتیک، جامعه به آنها خو میکند و شیوههای جدیدتری از اعتراضات و نافرمانیهای مدنی بروز پیدا خواهد کرد.
ای کاش کمی تفکر حرفهای و نیتهای صادقانه بیشتری در تصمیمگیرهای این چنینی، اثر بگذارد!
*روزنامهنگار و دکترای حرفهای مدیریت
سایر اخبار این روزنامه
اثر مار کبرا و گزارش بدحجابی
خبر
خود را از حق حقوقي راي محروم نکنيم
گروههای همسو با زنجانی میخواهند نفت را زمین بزنند
تظاهرات ملی جلیقه زردها علیه مکرون
نقش رسانهها در ایجاد امنیت ملی کمتر از حوزه دفاعی نیست
تشخیص قطعی بیش از ۲۲ هزار میلیارد تومان فرار مالیاتی
دستور جهانگیری به وزیر صنعت برای کاهش قیمت خودرو
اخذ مالیات از سکههای معاف از مالیات
نخست وزیرآفتاب دنبال صلح بزرگ