روزنامه ایران
1398/03/28
غم مهجوری گفتوگو در ایران
مهسا رمضانیخبرنگار
نشست «گفتوگو و احیای سیاست در ایران» به همت فصلنامه «پویه» با حضور سوسن شریعتی، پژوهشگر تاریخ، رحمان قهرمانپور، کارشناس مسائل استراتژیک، حمید احراری و مسعود پدرام سردبیر فصلنامه «پویه» برگزار شد.
مسعود پدرام در سخنرانی خود کوشید تا طرح مسأله کند. او عنوان کرد که از سال 1374 به موضوع «گفتوگو» علاقه پیدا کرده است و در آن دوران برای درک مفهوم گفتوگو از اندیشههای یورگن هابرماس، هانا آرنت، گادامر، لویناس و آنتونی گیدنز بهره میگرفته است.به زعم او، گفتوگو درنمیگیرد مگر آنکه گفتوگوکنندگان سعی کنند به وجهی همدلانه حرف یکدیگر را فهم کرده و همدیگر را به رسمیت بشناسند و منافع مادی و سیاسی در میان نباشد. به باور او، گفتوگو در جامعه ایران مهجور است اما ما به لحاظ تاریخی زمینههای بسیار برای گفتوگو داریم.
او تأکید کرد که در کشورهایی که گفتوگو در آن ضعیف است، انتقاد را نمیپذیرند از این رو باید برای گفتوگو اصرار کرد. کسانی هم که به سمت گشودن امکان گفتوگو پیش میروند، در معرض خطر میافتند. اما مسأله ما این است که در ایجاد امکان گفتوگو تا کجا میتوان ایستادگی کرد که به خشونت نینجامد؟
سوسن شریعتی: گفتوگو در ایران مد شد چون در مفهوم حقیقت تردید ایجاد شد
سوسن شریعتی کوشید تا به مسأله گفتوگو از زاویهای تاریخی- فلسفی بنگرد. او در ابتدای بحث خود عنوان کرد که گفتوگو کد اگزیستانسیل دهه چهل و پنجاه نبوده است و در دهههای اخیر مُد شده است. از این رو، میتواند نشاندهنده یک تحول در ذهنیت ایرانی باشد.
او در ادامه پرسید که چرا گفتوگو مد شد؟ و در جواب به این سؤال، سه پاسخ اگزیستانسیالیستی ارائه داد؛ نخست آنکه گفتوگو مد شد چون در مفهوم حقیقت تردید ایجاد شد. حقیقتی که تا دیروز یکپارچه و قاطعانه بود امروز به امری جهانشمول بدل شده است که بر سر آن چندان اجماعی نیست.
دوم اینکه گفتوگو مد شد چون «ما»ها به تردید افتاده و «من»ها برجسته شدند؛ به تعبیری، «من» حیثیت پیدا کرد و پای دیگری به میان آمد این اهمیت یافتن «من» و «دیگری» بود که گفتوگو را برجسته کرد. سوم، گفتوگو مد شد چون خشونت و رادیکالیزم از مشروعیت افتاد و جوامع دریافتند که با رویکرد خشن و قاطعانه نمیتوان الزاماً مسائل را حل کرد. همچنین با تنهاییزدایی و دعوت به بیرون است که گفتوگو درمیگیرد. و در این فضا بر نقش «عرصههای عمومی» تأکید کرد.
شریعتی در ادامه پرسش دیگری طرح کرد و آن این بود که چه کسانی بر ضرورت گفتوگو تأکید میکنند؛ کسانی که از پایین نقشی در ساحت اجتماعی دارند؟ قدرت یا جامعه؟ به باور او هیچ یک از سه ساحت بر ضرورت گفتوگو تأکید نمیکنند چون «من»ی که قرار است گفتوگو کند، من شکل گرفته نیست، من بحرانزده است؛ اگر چه مدعی است اما نقاط عزیمت خود را از دست داده است، سیال است و از «ما»ی خود جدا شده است. از طرف دیگر، به «دیگری» هم بیاعتماد است و آن را تهدید میپندارد. به تعبیری به باور او هم «من» و هم «دیگری» دچار تشنج هستند.
وی همچنین تأکید کرد ما با یک «من» نوستالژیک بیتاریخ مواجه هستیم که به دلیل نبود عرصههای عمومی نتوانسته نوستالژیهای خود را با دیگری تقسیم کرده و به تاریخ بدل کند. بنابراین «من» امروز اصلاً نمیتواند گفتوگو کند چون دیروزش به رسمیت شناخته نشده است. شریعتی در پایان کوشید راهکاری برای رسیدن به گفتوگو ارائه کند، به باور او، با شوریدن «من» علیه خود و اعتراف دیگری به سرکوبگریاش است که گفتوگو محقق میشود.
قهرمانپور: حکومت نمیتواند نسبت به نتیجه گفتوگو بیتوجه باشد
رحمان قهرمانپور معتقد است که گفتوگو در جامعه ما با شرایط دشواری مواجه است و حکومت نمیتواند نسبت به ماحصل و نتیجه گفتوگو بیتوجه باشد.
به باور او، واقعیت سیاست، خشونت و قدرت است و هر نظام سیاسی به صورت منطقی به بقای خود فکر میکند و تأکید کرد بدون توجه به این ملاحظه نمیتوان از گفتوگو حرف زد. گفتوگو اگر میخواهد منجر به دموکراسی شود باید موضع حکومت را در نظر بگیرد.
او در ادامه کوشید بر این نکته متمرکز شود که آبشخور معضل گفتوگو در ایران کجا است؟ وی در این راستا از دو مسأله سخن گفت؛ نخست مسأله سیاست هویت که البته مسألهای جهانی است.
به باور او، هویتها در ایران همه به دنبال سلطه بودهاند و هویتهای ما براساس گفتوگو شکل نگرفتهاند و همه اقتدارگرا هستند. دوم، سیاست دانش است. به زعم قهرمانپور، ما در نظام آموزشیمان با آشفتگی مواجه هستیم و دانش بیطرفی که هابرماس از آن حرف میزند، اساساً تولید نمیشود.
وی تأکید کرد که عدم تولید دانش بیطرف و زبان مشترک یک مسأله است.
وی در ادامه رویکردی تجویزی در پیش گرفت و عنوان کرد اگر قرار باشد گفتوگویی در بگیرد باید بدانیم مسأله ما چیست؟او معتقد است که مسأله «ما» مسأله «من» است؛ به تعبیری مسأله «ما» را «من» تعیین میکند و اهالی فکر ما مسأله خودشان را مسأله جمعی جامعه عنوان میکنند.
به باور او، مسأله مشترک نداریم که براساس آن بتوانیم گفتوگو کنیم. وی در پایان تأکید کرد که انتخابات میتواند محور گفتوگوی جمعی ما باشد چراکه مسأله از دل گفتوگوی جمعی ما خود را مینمایاند و گفتوگو در فضای مشترک میان حاکمیت و جامعه تعریف میشود.
حمید احراری: بنیاد دموکراسی بر گفتوگو است
حمید احراری از بانیان نشریه پویه دیگر سخنران این نشست بود و کوشید تا در بحث خود پایههای گفتوگو را در ادیان ابراهیمی بررسی کند.
به باور او، بنیاد دموکراسی بر گفتوگو و هماندیشی است و گفتوگو یک رابطه ساده کلامی نیست و ما در گفتوگوی ساده کلامی به دنبال رسیدن حقیقت نیستیم.
وی در پایان تأکید کرد که در بازخوانی متون دینیمان باید به کانونهای اخلاقی تمرکز کنیم و از درون متون دینی، سویههای اخلاقی استخراج کنیم نه فقط احکام را.
سایر اخبار این روزنامه
انتقاد وزیر کشور از نحوه عملکرد بانکها در قبال سیلزدگان
وظیفه رسانهها مطالبه شفافیت است
غم مهجوری گفتوگو در ایران
کشف و نابودی یک شبکه جاسوسی سایبری امریکا
مرگ مرسی در دادگاه
رسیدگی به قتل در زندان فشافویه
شمارش معکوس عبور از سقف 300 کیلوگرم اورانیوم غنی شده
بهانه به دست دشمن ندهیم
تعهد در برابر تعهد
تصمیم 17/5 میلیارد دلاری دولت
اقدامات زورگویانه حق توسعه و کار را به مخاطره میاندازد
برانکو با الاهلی طغیان کرد
خدادی: وظیفه رسانهها نظارت دقیق و مطالبه شفافیت در امور کشور است
مدل معنایی رفتار انتخاباتی در نظام مردمسالار دینی
سلام ایران


