تریدینگ فایندر

گفتاری از مسیح مهاجری در اولین سمینار تبیین اندیشه‏هاى شهید مظلوم آیت‏الله بهشتى، دانشگاه شیراز - 1373 حیات علمى و ارزشى شهید مظلوم آیت‏الله بهشتى

بسم‏الله ‏الرحمن‏ الرحیم
کسى که عنوان معمار نظام جمهورى اسلامى را دارد، خوب است قبل از هر چیز جایگاه علمى او شناخته شود و بعد از جایگاه علمى دیدگاههاى ارزشى او ارزیابى گردد. به همین دلیل بنده نگاهى خواهم داشت به همین دو موضوع.
بعد علمى شهید مظلوم آیت‏الله بهشتى
شاید شنیده باشید که شهید بهشتى شاگرد مرحوم آیت‏الله بروجردى، علامه طباطبائى، مرحوم آیت‏الله محقق داماد و حضرت امام خمینى بودند. نکته بسیار مهم این است که بسیارى آدمها بودند که پاى درس همین بزرگان که بنده اسم بردم سالهاى سال نشستند ولی بهره کافی نبردند. شما در محیط دانشگاه هم مى‏بینید کسانى که سر کلاس درس اساتید عمیق و دانشمند و بزرگى می‌نشینند،‏ دو دسته هستند. دسته‏اى کسانى هستند که حد نصاب را، حداقل ممکن را که نصاب قبولى هست به دست مى‏آورند و به هرحال همین اندازه هست که دانشنامه را مى‏گیرند و فارغ‏التحصیل مى‏شوند و مى‏روند به بازار کار. ولى دسته دوم کسانى هستند که حداکثر بهره را مى‏برند اینها به دلایل مختلف وجودى خودشان، تلاشى که مى‏کنند، نبوغى که دارند و بقیه خصوصیات، در عالى‏ترین سطح از این کلاسها و از این اساتید استفاده مى‏کنند و چه بسا که از خود اساتید هم به دلیل وسعت مطالعه، تلاش زیاد، تفکر عمیق و زمان زیادى که براى کار مى‏گذارند پیشى مى‏گیرند. شهید بهشتى جزو کسانى بود که در محضر درس اساتیدى که اسم بردم و اساتید دیگرى که در دوره‏هاى قبل از درس خارج دیده بودند حداکثر استفاده را بردند و به دلیل نبوغى که خودشان داشتند و تلاش زیادى که مى‏کردند و به دلایل دیگر خیلى زود به مراحل بسیار عالى علمى رسیدند. همانطور که از زبان حضرت امام رضوان‏الله‌تعالى‌علیه شنیدید ایشان یک مجتهد عالیمقام بودند و براى ما طلبه‏ها این روشن هست که وقتى از زبان یک شخصیت بسیار عالى از نظر علمى مثل امام کسى موصوف به مجتهد باشد داراى کمالات علمى بسیار بالایى است.
تریدینگ فایندر


شهید بهشتى فراتر از جامع معقول و منقول
نکته‏اى که بنده می‌خواهم اضافه بکنم با شناختى که از ایشان دارم با توجه به اینکه حدود ده سال بنده کار علمى در خدمت ایشان داشتم و این شناخت را از همان ده سال کار علمى دارم، اینست که در حوزه‏هاى علمیه هر چند هنوز بصورت رشته‏هاى تخصصى علوم از هم متمایز نشده و افراد معمولاً خیلى از رشته‏ها را دنبال مى‏کنند و با هم مى‏خوانند (حالا صحبت این است که رشته‏ها از هم جدا بشود و مثل دانشگاهها تخصصى بشود و هر کسى یک رشته تخصصى را دنبال بکند)، اما با این حال معمول این است که عده‏اى فقط فقیه مى‏شوند، عده‏اى فقط فیلسوف مى‏شوند، عده‏اى فقط مفسر مى‏شوند و کم پیدا مى‏شوند کسانی که جامع باشند و اگر کسى جامع باشد این عنوان معمولاً به او داده مى‏شود که گفته مى‏شود جامع معقول و منقول است، یعنى علوم عقلى و همچنین در کنارش علوم نقلى. نکته‏اى که بنده مى‏خواهم عرض کنم این است که شهید بهشتى با تلاشهاى مستمرى که داشت و با نبوغ فوق‏العاده‏اى که داشت در چندین رشته صاحب نظر بمعناى مجتهد و صاحب فتوا بودند. یعنى شهید بهشتى یک فقیه صاحب فتوا بودند. یک اصولى صاحب نظر در حد بسیار بالا بودند، یک فیلسوف صاحب نظر بودند، آنهم فیلسوفى که فلسفه غرب و شرق هر دو را به درستى مى‏شناختند و در هر دو صاحب نظر بودند، یک مفسر عالیمقام با نظرات دقیق بودند. یک جامعه‏شناس بودند. اینرا عرض کنم که جامعه‏شناسى در آن دوره که ایشان در حوزه علمیه بودند جزو علوم معمول حوزه‏ها نبود و ایشان بعنوان مطالعات فوق برنامه بصورت جداگانه مطالعه داشتند و در این رشته صاحب نظر بودند. در علم اخلاق مطالعه عمیق داشتند و صاحب نظر بودند. در علم حدیث و رجال و درایه صاحب نظر بودند و در کنار اینها سه زبان زنده دنیا را یاد گرفته بودند و بخوبى به این سه زبان صحبت مى‏کردند، زبان عربى، زبان آلمانى و زبان انگلیسى. علاوه بر اینها یک نویسنده توانا بودند که کلمات را باقدرت و قوت به استخدام قلم درمى‏آوردند و براحتى مطالب خودشان را از زبان قلم بیان مى‏کردند. همچنین سخنور بسیار قدرتمندى بودند، بسیار شیرین، پرجاذبه و با قدرت کلام صحبت مى‏کردند. این مجموعه که بنده عرض کردم و به اندازه یک سر سوزن اغراق هم در اینها نیست از وجود شهید بهشتى یک انسان جامع و فراتر از جامع مصطلح حتى در حوزه‏هاى علمیه ساخته بود. چون به کسانى که در حوزه‏هاى علمیه گفته مى‏شود جامع معقول و منقول دیگر این علوم خارج از حوزه را که اشاره کردم ندارند ولى ایشان همه اینها را با هم داشتند. علاوه بر همه اینها داراى قدرت تفکر قوى و طراحى بسیار بالا بودند. مى‏دانید که وقتى مجلس خبرگان قانون اساسى تشکیل شد رئیس مجلس خبرگان و بقیه افراد، اداره مجلس خبرگان را به ایشان سپردند و در تمام جلسات کارى، مدیریت جلسه بعهده ایشان بود و این قانون اساسى که امروز ما داریم و یکی از مترقی‌ترین قوانین اساسى است با مدیریت ایشان تهیه شد. تصور این نکته را بکنید که ایشان جلساتى را در طول چند ماه اداره کردند که اعضاى این جلسات مجتهدین بزرگى بودند که امروز بسیارى از آنها بعنوان مراجع تقلید یعنى عالى‏ترین مقامات علمى حوزه‏هاى علمیه معرفى شده‏اند. همین کسانیکه الان بعنوان مراجع تقلید معرفى شده‏اند، بعضى‏هایشان در آن جلسه بودند. اینها که از عالیترین مقامهاى علمى حوزه‏هاى علمیه بودند آیت‏الله بهشتى را بعنوان مدیر براى آن جلسات انتخاب کردند وایشان جلساتى را اداره کردند که این همه انسان صاحب‏نظر و عالى مقام از نظر علمى و حوزه‏هاى علمیه در آن جلسات عضو بودند.
شهید بهشتى معمار نظام جمهورى اسلامى
معمار نظام جمهورى اسلامى چنین انسانى بود. دست پخت این معمار و محصول کار این معمار همین قانون اساسى است که آنچه ما امروز بعنوان تشکیلات تشکیل دهنده نظام جمهورى اسلامى داریم در واقع چیزى است که طراحى آن در همین قانون اساسى است و طراحش همین مرد بزرگ است و به این دلیل بنده در ابتداى صحبتم عرض کردم که ایشان طراح نظام جمهورى اسلامى است، معمار نظام جمهورى اسلامى است و کسانى که با این نظام کار مى‏کنند باید طراح این نظام را بطور طبیعى بشناسند. این جایگاه علمى شهید مظلوم آیت‏الله بهشتى است.
شهید بهشتى و ارزشها
بخش دوم عرایض بنده مربوط است به ارزشها. بنده در ابتدا توضیحى خدمت شما عرض مى‏کنم. بسیارى از ماها ارزشها را فقط در عالم ذهن مى‏شناسیم و حرفش را مى‏زنیم اما به مرحله عمل که مى‏رسد شاید دلمان هم بخواهد که عامل به آن ارزشها باشیم ولى چون خیلى سخت است ممکن است لرزشى داشته باشیم و عملاً خودمان در بسیارى از موارد پایبند به آن ارزشها نباشیم. بعضى‏ها اینطور نیستند. نمونه کامل از کسانى که اینطور نیستند بلکه به آنچه مى‏گویند پایبند هستند و ارزشها در وجود ذهنى و وجود عملى آنها متجلى مى‏شود امام خمینى بودند و نمونه دیگرى که بنده در حد بسیار عالى و نزدیک به امام مى‏شناسم شهید مظلوم آیت‏الله بهشتى است. این نکته بسیار مهمى است و راز موفقیت این مرد بزرگ هم همین است که در عمر کوتاه خدمتگزاریش در نظام جمهورى اسلامى که از بهمن 1357 تا تیرماه سال 1360 بیشتر طول نکشید توانست این کار بزرگ را انجام بدهد یعنى معمار نظام جمهورى اسلامى باشد و آن همه معیارهاى ارزشى را از خودش در کلام و در عمل باقى بگذارد. بنده بنا را بر این گذاشتم که مستند صحبت بکنم و در زمینه ارزشها وقتى از شهید مظلوم آیت‏الله بهشتى صحبت مى‏کنم دقیقاً از جملات خود ایشان هم شاهد بیاورم به اضافه اینکه این توضیح را باز تاکید مى‏کنم که اینها فقط سخن نبود. کسانى که شهید بهشتى را دیده‏اند و کسانى که ایشان را مى‏شناسند، مطمئن هستند و مى‏دانند که این ارزشها در وجود ایشان متجلى بود.

نماز شهید بهشتى
شاید شما جزوه نماز ایشان را اینجا دیده باشید. ایشان عباراتى آنجا دارند که بنده گاهى وقتها که این جزوه را مطالعه مى‏کنم و حالات ایشان را در بسیارى از موارد در نماز دیده‏ام احساس مى‏کنم که دقیقاً آن حالات را ایشان به زبان قلم روى کاغذ آورده‏اند و براى دیگران مجسم و بیان کرده‏اند. بنده به شما اینطور عرض مى‏کنم خواهران و برادران گرامى، شهید بهشتى وقتى نماز مى‏خواند مثل بعضى از ماها بنا را بر این نمى‏گذاشت که یک تکلیفى از گردن ساقط بکند که اگر نخواند ممکن است بعضى از اطرافیها بگویند ایشان نمازخوان نیست، بعضى وقتها مشکل پیدا کند و توى پرونده‏اش منعکس بشود و یا اینکه مثل بعضى‏ها براى اینکه بهشت برود نماز بخواند یا از ترس جهنم نماز بخواند، اینطور نبود، بنده قنوت ایشان را مى‏دیدم وقتى شروع مى‏کرد به دعا و خواندن قنوت من این حالت را که مى‏دیدم اینطور برایم مجسم مى‏شد که گویى بهشتى درحال دیدن خداست، خدا را مى‏بیند و کسى را که مى‏بیند و مى‏داند که او هم دارد او را مى‏بیند و صحبتش را مى‏شنود، با او دارد صحبت مى‏کند و این چیزى است که ایشان در همین جزوه نماز اینرا در قالب الفاظ بیان کردند و این روحیه در تمام زندگى ایشان سارى و جارى بود، هیچ وقت غیر واقعى زندگى نکرد.
‌شهید بهشتى و هدف
شهید بهشتى، هیچ وقت به‌هیچ‌وجه به خودش و دیگران اجازه نداد فکر کنند که هدف وسیله را توجیه مى‏کند. متاسفانه بعضى از انقلابى‏هاى ما براى پیشبرد بعضى از کارهایشان فکر مى‏کنند که این ایرادى که در قبل از پیروزى انقلاب به مارکسیستها مى‏گرفتند، به دیگران مى‏گرفتند به منافقین مى‏گرفتند که چرا عملتان طورى است که گوئى معتقد هستید که هدف وسیله را توجیه مى‏کند، گاهى وقتها حالا خودشان مرتکب همین انحراف مى‏شوند و طورى عمل مى‏کنند که گوئى هدف وسیله را توجیه میکند هرگز در ساحت وجود شهید مظلوم آیت‏الله بهشتى چنین تصورى و چنین عملى راه نداشت و دامن پاک ایشان به اینگونه اقدامات و اعمال هرگز آلوده نشد. ایشان بسیار واقعى زندگى مى‏کردند. تهمت به ایشان زیاد زدند دیدید در فرمایشات امام و این عنوان شهید مظلوم که از فرمایشات حضرت امام درباره ایشان است، اینها بخاطر همان تهمت‏هاى نارواست. ایشان به این تهمت‏ها بى‏اعتنا بودند. یک روز در زمانى که آیت‏الله بهشتى در اوج مظلومیت قرار داشت، در یکى از جلسات درحالیکه من در کنار ایشان نشسته بودم به ایشان عرض کردم آقا این همه تهاجم که به شما مى‏شود، این همه تهمت که به شما مى‏زنند شما از امام بخواهید یک جمله فقط درباره شما بگویند مثل همین جمله‏اى که بعد از شهادت ایشان امام گفتند، یک جمله درباره شما بگویند تمام مى‏شود از همه این مسائل مصون مى‏مانید و دیگر این تهمتها را نمى‏توانند بزنند چون وقتى امام از شما دفاع بکنند، دیگر کسى از آنها قبول نمى‏کند. نگاهى به من کردند و دستشان را روى شانه بنده گذاشتند و گفتند آقاى مهاجرى ما امام را براى چیزهاى بالاترى مى‏خواهیم، ما امام را براى این نمى‏خواهیم که براى ماها مایه بگذارند، امام یک سرمایه گرانبهاست که ما نباید ایشان را براى دفاع از خودمان خرج کنیم، عمل خود ما باید ما را به مردم معرفى بکند، بگذارید هر چه مى‏گویند بگویند، ما درست عمل کنیم تا همین عمل ما باعث بشود مردم ما را بشناسند و نادرستى صحبت دشمنان را بشناسند. او با همین شیوه تا لحظه شهادت زندگى کرد، هرگز احساس نیاز به هیچ کس براى دفاع نکرد و در تمام موارد شجاعانه و قدرتمندانه حرفها را زد مگر آنجا که امام فرموده باشند سکوت کنید. از لحظه‏اى که امام فرمودند سکوت کنید، سکوت کردند و این یک سکوت انقلابى بود، سکوت شجاعانه بود، سکوت متعبدانه بود، سکوت قربهالى‌الله بود و این یک فراز بسیار عالى از زندگى این شهید بزرگوار است که براى ما درس بزرگى است. گاهى انسان در اوج تفکر انقلابى و در اوج حقانیت و در اوج مظلومیت باید سکوت کند که ممکن است به مصلحت اسلام، به مصلحت ملت و به مصلحت انقلاب باشد. کارى که امام دستور دادند و شهید مظلوم آیت‏الله بهشتى انجام داد.
شهید بهشتى و مسئولین
یک بحث بسیار مهم که در صحبتهاى شهید بهشتى خیلى به آن بها داده شده و توى این مباحث ارزشى ایشان که انسان مى‏گردد بیشترین جملات را در این مبحث پیدا مى‏کند بحث مسئولین است یعنى اینکه در یک نظام اسلامى مسئولین چگونه باید باشند. بحث بسیار مهمى است. ایشان بسیار واقعى فکر مى‏کردند و بدون ملاحظه کارى نکات را بیان مى‏کردند و این صحبتها مربوط است به همان مقطع زمانى فاصله بین پیروزى انقلاب تا شهادت ایشان.
از جمله نکات این است «هیچ نهضتى با رهبرانى که بیش از همه مردم دیگر به موازین آن نهضت عملاً پایبند نباشند به ثمر نخواهد رسید، هر جا در دنیا نهضت پیروز مى‏بینید بدانید این نهضت بوسیله کسانى بوجود آمده است که خود آنها و زندگى آنها، باطن و ظاهر زندگى آنها در مردم ایمان‏زا بوده است. من صریحاً مى‏گویم در هر جامعه‏اى که زمامدارانش تشنگان قدرت باشند در آن جامعه خودبخود طاغوت جاى خودش را بدست آورده است. اگر میخواهید جامعه‏تان طاغوتى نشود بکوشید زمامدارانتان تشنگان قدرت نباشند و عاشقان خدمت باشند.»
این که خطاب به ما هست که بکوشید زمامدارانتان تشنگان قدرت نباشند و عاشقان خدمت باشند معنى این جمله اینست که در انتخابها دقیق باشید. نماینده مجلس انتخاب مى‏کنید، رئیس جمهورى انتخاب مى‏کنید، هر انتخاب دیگرى که دارید در راى دادنها با مسئولین برخورد بکنید، مطالعه کنید، تحت تاثیر تبلیغات قرار نگیرید، با مطالعه اقدام بکنید تا نتیجه این بشود که انسانهاى شیفته خدمت مسئولین شما باشند، نه تشنگان قدرت.
«چه وقت مى‏شود یک جامعه پیشگام و پیشتاز متقین بشود. وقتى در خود آن جامعه هر کس جلوتر است معلوم باشد با فضیلت‏تر و باتقواتر کسى است که وقتى او را در یک سمت و مسئولیت قرار مى‏دهند اگر دید فردى از او شایسته‏تر و مناسب‏تر و با فضیلت‏تر و کاردان‏تر آمده و میخواهند این سمت را به او واگذار کنند فوراً بگوید تا امروز نوبت من بود و از امروز به بعد نوبت این برادر، نوبت این خواهر است.»
این، بسیار کمیاب است و اگر وجود داشته باشد بسیار با ارزش هست. درّى است گرانبها و این چیزى است که شهید بهشتى خودش به آن عمل کرد. بنده شاهد بودم که وقتى امام ایشان را به ریاست دیوانعالى کشور میخواستند منصوب بکنند. چقدر مقاومت کردند و چقدر دیگران را معرفى کردند. ولى امام به ایشان فرمودند بر شما واجب عینى است. بعد از اینکه این جمله را حضرت امام فرمودند ایشان پذیرفتند.
به این جمله دقت کنید که گفتند: «خط مدیریت مملکت باید خطى باشد که هر چه رو به بالا مى‏رود تجلى عملى اسلام را بیشتر بیابى، این خط امامت است.» اگر قرار بر این باشد که یک فرماندار انسانى باشد که اول وقت نمازش را بخواند و مواظبت داشته باشد بر اعمال دینى خودش، یک استاندار باید نماز شب هم بخواند، در او تجلى عشق به خدا و خدمت به مردم باید بسیار بالاتر باشد اگر فرماندار در طول شبانه‏روز 15 ساعت براى مردم کار مى‏کند، تلاش مى‏کند، استاندار قطعاً باید بالاى 15 ساعت کار بکند. این همان خطى است که خط رشد معنوى است و خط امامت است همین چیزى است که اینجا در این جمله ایشان بیان مى‏کنند. جمله بسیار عالى است بنده دوباره برایتان مى‏خوانم.
«خط مدیریت مملکت باید خطى باشد که هر چه رو به بالا مى‏روى تجلى عملى اسلام را بیشتر بیابى، این خط امامت است. هادى باید خود مهار باشد، هر انسانى باید خود مهار باشد، هادى باید خود مهارتر باشد و این خودمهارى با تلقین درست نمى‏شود، با تمرین درست مى‏شود».
یعنى کار عملى، همان روشى که خود شهید مظلوم آیت‏الله بهشتى داشتند.
«ما به حکومت کردن بهاى یک بال مگس هم ندادیم در این مدت ما حقارتى در خود نمى‏یافتیم و دچار عقده حقارت و خود کم‏بینى نبودیم که بخواهیم با قدرت و ریاستى آنرا جبران کنیم.»
و البته انسانى با این والائى در علم که بنده برایتان جایگاه علمى ایشان را ترسیم کردم، نیازى ندارد به این سمتهایى که در واقع اعتباریات دنیا هستند و چیزى نیست. اگر به کسى بگویند رئیس جمهور، فکر بکند که حالا این عنوان چیزى به او داده، اول اشتباه و گمراهى اوست، اگر به کسى بگویند معاون رئیس جمهور، مشاور رئیس جمهور، وزیر، وکیل و خیال کند کسى هست و بادیگران فرقى دارد، در واقع منحرف است، در واقع شخصیت ذاتى ندارد، شخصیت ذاتى از آن انسانهایى است که براى این عنوان‏ها، این قدرتها، این سمتها همانطور که شهید بهشتى فرمودند به اندازه پر مگسى ارزش قائل نباشند که اگر اینجور باشد جزو همین افرادى است که به فرموده امیرالمومنین «لایتبع المطامع» آزاد از همه مطامع دنیایى است آنوقت خیلى راحت مى‏تواند به مردم خدمت بکند و در برابر هر کسى با هر طمعى که داشته باشد آزادمنشانه موضع‏گیرى کند.
«همه زنان و مردان جمهورى اسلامى ایران اعم از مسلمان و غیر مسلمان در اظهار نظر پیرامون شخصیت و طرز کار مدیران و مسئولان جامعه در هر درجه که باشند آزادند، با رعایت این دو شرط که دروغ نگویند و بیاناتشان نصیحت و دلسوزى و ارشاد باشد»
و این بیش از آنکه براى مردم عادى درس باشد و آنها هدف این جمله باشند، خود مسئولین هدف هستند. هرکجا و در هر رده که هستند یعنى که مسئول نظام جمهورى اسلامى شده، شمائى که یک مدیریت بعهده شماست، شما باید بیش از دیگران در برابر انتقاد تسلیم باشید و آماده پذیرش انتقاد باشید. البته به مردم هم سفارش مى‏کنند که انتقاد شما خالى از دروغ باشد، خالى از بزرگ‏نمائى باشد، خالى از غرض ورزى باشد در این صورت چنین انتقادى را باید مسئول بشنود و بپذیرد.
شهید بهشتى و سیاست
بخش دیگر خود سیاست است اینها سیاستمداران یا مسئولین بودند اما خود سیاست و اینکه سیاست چیست؟ از زبان شهید بهشتى بشنویم.
«من خود مى‏گویم هیچ وقت سیاست باز نبوده‏ام و از سیاست بازى متنفر بوده‏ام. من به ایفاى وظیفه سیاسى همیشه معتقد بوده‏ام و حال هم هستم. ایفاى وظیفه سیاسى غیر از سیاست بازى است، سیاست بازى یعنى خودپرستى، یعنى مقام پرستى، یعنى سودپرستى، یعنى فداکردن مصالح جامعه در راه مسائل شخصى، یعنى دروغ زنى و دروغ گوئى و امثال اینها. اینهاهمه ضد اخلاق اسلامى است که همواره یک مسلمان از آن بیزار است و ایفاى نقش سیاسى یعنى به اندازه توانایى ودر حدود شرایط وظیفه و سهم خود را در بهتر اداره کردن جامعه انجام دادن. ما به این میگوئیم سیاست و عمل سیاسى این وظیفه است و همیشه به آن معتقد بوده‏ام و خواهم بود.»
خوب اگر کسى سیاست را به این معنا بگیرد بطور طبیعى دو نتیجه خواهد گرفت.
نتیجه اول اینکه حتماً باید در صحنه سیاست حاضر باشد، از سیاست نباید پرهیز کند، روحانى باشد، دانشجو باشد، کاسب باشد، کارگر باشد، هر که میخواهد باشد و دوم اینکه سهم خودش را بشناسد، نقش خودش را بشناسد و بعد هم به سهم خودش تلاش بکند که انجام وظیفه سیاسى بکند. پس اگر کسى به بنده بگوید آقا از سیاست برو کنار و به شما بگوید از سیاست برو کنار به هر کسى در هر قشرى که هست بگوید از سیاست برو کنار خلاف گفته است. سیاست چیزى نیست که کسى به کسى بگوید که آقا به شما مربوط نیست، سیاست به سرنوشت همه مردم مربوط است بنابراین همه باید سیاسى باشیم. اما همه باید از سیاست بازى هم دور باشیم و مرد آن است که بین سیاست و سیاست‏بازى فرق قائل شود و این دو را از هم جدا بکند و فریب سیاست بازها را نخورد و خودش هم سیاست باز نشود ولى اهل کار سیاسى باشد و البته اهل سیاسى کارى هم نباشد.
شهید بهشتى و عشق به خدا
محتواى کار سیاسى، محتواى هر کارى در زندگى بطور طبیعى عشق به خداست و در واقع عشق به خدا انگیزه کار است واین محور دیگر ارزشهاست. و ایشان مى‏فرمایند: «عالى‏ترین خواست در انسان عشق به خدا، عشق به خیر و حق و عدل مطلق هست که به دنباله و علاقه خدمت به انسانها، خدمت به خلق در راه رضاى خالق را هم مى‏توان نام برد. بنابراین در جامعه ‏اسلامى پیشرفته، باید تقرب الى‏الله بعنوان مهمترین و موثرترین انگیزه محسوب شود.»
این جمله‏اى که امام در صحبتشان فرمودند که عده‏اى خدا انصافشان بدهد انحصارطلب بودند و می‌خواستند این آقایان را از میدان به در کنند و با مرگ بر بهشتى گفتن مى‏خواستند او را از میدان به در کنند. حالا با این جمله‏ای که بنده از شهید بهشتى برایتان مى‏خوانم که بسیار عجیب اینها به هم نزدیک و جالب هستند، اینها را کنار هم بگذارید و این خط ارزشى را از این صحبت پیدا کنید، بسیارى از جاها بود که ایشان مى‏رفتند و مردم عاشقان ایشان که زیاد هم بودند مى‏گفتند درود بر بهشتى ولى ایشان همانجا سخنرانى مى‏کرد و مى‏گفت: «اگر آدم اسیر درود شد مشرک شده است، این شرک است، یک نوع دنیاپرستى است، ما باید در راه خدا باشیم ولو بگویند مرگ بر ما (ما منظور خودشان بود یعنى ولو بگویند مرگ بر بهشتى) مرگ بر بهشتى من را ناراحت نکند که بهشتى هستم و درود بر بهشتى من را خوشحال نکند».
اینکه علاقه‏مندان بگویند درود بر بهشتى یا نگویند بحث نیست، بحث این است که ایشان میخواستند بگویند وقتى من مى‏بینم مى‏گویند درود بر بهشتى من فکر نکنم حالا کسى شده‏ام که اگر اینجور فکر کنم مشرک مى‏شوم. این من را از خود بیخود نکند «لکى لا تاسواعلى ما فاتکم و لاتفرحوا بما آتاکم» این بیان قرآن است. و اگر گفتند مرگ بر بهشتى این من را از خط درستى که انتخاب کرده‏ام خارج نکند. این حرف خیلى به درد شما و بنده مى‏خورد. یعنى اگر یک خط درستى را انتخاب کردید در کار خودتان، در راه خودتان، در عقیده خودتان دیگر نگاه نکنید که فلان کس چه مى‏گوید، چه جوى علیه شما مى‏سازند، این خط را بگیرید بروید جلو، درود این و مرگ گفتن آن شما را از این خط صحیحى که انتخاب کرده‏اید خارج نکند.
شهید بهشتى و عدالت
بحث عدالت محور دیگر مسائل ارزشى شهید بهشتى است که بسیار مهم است. ایشان در همه زمینه‏ها بسیار مواظب بودند که عدالت را پیاده بکنند و میگفتند:
«محور جامعه اسلامى عدل است، آنهم نه فقط عدل اقتصادى و سیاسى و اجتماعى بلکه عدل اقتصادى و عدل سیاسى بر پایه اعتدال بینشى و اخلاقى در جامعه اسلامى. زیربناى همه عدلها، عدل اخلاقى است».
خاطره‏اى به ذهنم آمد که خدمت شما عرض مى‏کنم. در ماههاى آخر عمرشان شهید بهشتى مسافرتى کرده بودند به ورامین، درحالى که رئیس قوه قضائیه بودند. خوب رئیس قوه قضائیه یعنى تمام قوه قضائیه در اختیارش قرار دارد. خیلى راحت مى‏شود از خیلى چیزها استفاده کرد البته اگر خدا نباشد، اگر تفکر و عمل انسان بر پایه عدل اخلاقى نباشد. ایشان رفتند ورامین در مسجد جامع ورامین سخنرانى داشتند. زمانى بود که منافقین در اوج تشنج ایجاد کردن و تبلیغ کردن علیه بهشتى بودند، همان اوج مظلومیت ایشان. در آن جمع مسجد جامع ورامین تا ایشان شروع کرد به صحبت کردن عده‏اى شروع کردند شعار علیه ایشان دادن. آن شعار «مرگ بر بهشتى» بود. عده‏اى از جوان‏هاى حزب‏اللهى که خیلى هم عاشق بهشتى بودند و در ورامین ایشان عاشق زیاد داشت، حمله کردند. اول با زبان ولى بعد خواستند حمله کنند ودرگیرى ایجاد کنند. شهید بهشتى آرامشان کرد و خواهش کرد چیزى نگویند آنها ساکت شدند و دشمن شعار خودش را ادامه داد، ایشان سکوت کردند آنها را هم ساکت کردند، مجلس آرام شد و آقاى بهشتى صحبت را ادامه دادند. چند جمله گفتند دوباره منافقین شروع کردند به مرگ بر بهشتى گفتن. باز بچه‏هاى حزب‏اللهى طاقتشان تمام شد و شروع کردند به آنها پرخاش کردن، شهید بهشتى آنها را آرام کردند، خودشان هم سکوت کردند. منافقین خسته شدند و ساکت شدند. شهید بهشتى شروع کردند به صحبت کردن. براى بار سوم، براى بار چهارم، این قضیه ادامه پیدا کرد تا صحبت تمام شد. البته ایشان صحبتشان را یک مقدار مختصر کردند و آمدند بیرون سوار ماشین شوند که بروند. وقتى که سوار ماشین مى‏شدند منافقین تخم مرغ گندیده، گوجه فرنگى پوسیده، آب دهان انداختند به طرف ایشان و شعار مرگ بر بهشتى دادند و سنگ پرت کردند به طرف ماشین. ایشان سکوت کردند یک لبخندى هم زدند و خداحافظى کردند با همه، چه آنها که درود بر بهشتى مى‏گفتند چه آنها که مرگ بر بهشتى مى‏گفتند و این دشنامها و این سنگها، تخم مرغ‏ها و گوجه‏ها را بدرقه ایشان مى‏کردند. نشستند توى ماشین و رفتند. در تهران فردا صبح شنیدید که دادستان انقلاب اسلامى ورامین عده‏اى را به جرم اهانت به آیت‏الله بهشتى و بجرم اهانت به رئیس دیوانعالى کشور دستگیر کرده‏اند، البته این جرم بود حالا رئیس دیوانعالى کشور هم نباشد یک انسان عادى. ایشان آن روز هر کارى که داشتند گذاشتند زمین، تلفن را برداشتند با آن آقاى دادستان صحبت کردند. به این صحبت اکتفا نکردند بعد تلفنگرام فرستادند و بعد دوباره پیگیرى کردند که آقا هر کس را به جرم اهانت به من دستگیر کرده‏اید آزاد کنید،از این لحظه هیچکس نباید به این جرم در بازداشتگاه باشد، بنده از کسى شکایت ندارم و شما به هیچ وجه هیچکس را با این جرم تعقیب نکنید، آنقدر پى گرفت که مطمئن بشود که این خواسته عملى شده و هیچکس به این جرم در زندان نیست.
این بسیار مهم است. انسان باید نفس خود را کشته باشد و باید زیر لگد خودش له کرده باشد و باید عادل اخلاقى به تمام معنا باشد تا بتواند در آن مقام، در آن شرایط یک چنین کارى انجام بدهد. در واقع ایشان در آن زمان نفر دوم نظام بودند و در عین حال یک چنین شیوه‏اى را عملاً دنبال کردند، نه فقط در صحبت. اینکه بنده عرض کردم اینهائى که از شهید بهشتى بعنوان محورهاى ارزشى تفکر ایشان نقل مى‏کنیم، اینها فقط تفکر نیست و فقط در ذهن نیست بلکه عمل ایشان هم همین بوده، این نمونه عملى بود. این جمله را ایشان مى‏گویند که «پایه همه عدالت‏ها، عدل اخلاقى است» و این هم عدل اخلاقى خود ایشان. اگر تعقیب مى‏کردند خلاف قانون نبود اما در عین حال نکردند و بلکه دیگرانى که به حکم قانون و وظیفه افراد مجرم را تعقیب کردند، ایشان پیگیر شدند و گفتند چون به من مربوط است من همه را مى‏بخشم و شما اینکار را نکنید.
«عدالت اجتماعى و اقتصادى و سیاسى و عدالت معنوى در جامعه تنها و تنها براساس حاکمیت ضابطه‏ها و صداقت‏ها بوجود مى‏آید و نه براساس رفاقتها و رودربایستى‏ها».
که بسیار نکته مهمى است و ما بسیار گرفتار همین مسئله یعنى کنار گذاشتن ضابطه‏ها و معیار قرار دادن رابطه‏ها مى‏شویم و شهید بهشتى لحظه‏اى در زندگى خودش اسیر رابطه نشد و همیشه ضابطه را حتى آنجا که علیه خودش هم بود بر رابطه حاکم کرد.
«عدل در درجه اول عدل خود انسان است که عدل اخلاق و عدل فرهنگ و عدل معرفت و عدل ایمان و عدل در عمل است. مسئولیت همه ما در ایجاد عدل اجتماعى و عدل اقتصادى در جامعه بسیار سنگین است و تحقق بخشیدن به آن بسیار دشوار اما اینکار شدنى است و اگر تلاش کنید تحقق پیدا خواهد کرد».
بعضى‏ها این توهم را دارند که اگر امیرالمومنین مجسمه عدالت بود، اگر امیرالمومنین تجسم عدل بود، خوب امیرالمومنین بود و معصوم بود، ما نمى‏توانیم اینطور باشیم. ممکن است به آن معناى در حد معصوم ما نتوانیم باشیم. اما این هیچ وقت مجوز نیست براى ما که فکر کنیم جامعه خودمان را بطرف عدالت نمى‏توانیم ببریم. این صحبت ایشان همین است که عدالت پیاده‌شدنى است. ما مى‏توانیم با این همه خونى که ریخته شده، با این همه توطئه‏اى که علیه نظام شده و مى‏شود و با این همه فداکارى که در این نظام شده که در طول تاریخ نمونه و نظیر ندارد، یعنى از فداکاریهاى صدر اسلام بالاتر است، ما مى‏توانیم با این همه بهاى سنگین که دادیم جامعه خودمان را یک جامعه پر از عدالت کنیم. مایوس از اینکار نباشیم، بشرط اینکه همه مسئولیت پذیر باشیم و همه عدل اخلاقى را پایه همه عدلها بدانیم که اگر بدانیم بسیار خوب است. یک نفر مسئول در یک شهر اگر عدل اخلاقى داشته باشد اول بدلیل مسئولیتش و قدرت و امکاناتى که در این مسئولیت در اختیار دارد نمى‏رود مشکلات خودش را حل بکند. اگر بنده مسئول، اول بیایم بفکر حل مشکل خودم باشم، در فکر خدمت به مردم نخواهم بود. دانشجوى رشته پزشکى تا دانشجو هست می‌گوید من وقتى پزشک شدم میروم به مناطق محروم و به مردم کمک مى‏کنم و توقعى ندارم. بسیار خوب، بارک‌الله، عدل اخلاقى همین را ایجاب مى‏کند، اما بشرطها و شروطها، بشرطى که وقتى فارغ‏التحصیل شدید، پزشک شدید آنوقت هم همین فکر با وجود شما همراه باشد و آنوقت هم این را عمل کنید و اینجور نباشد که آنوقت هزار و یک دلیل و بهانه پیدا شود که ما را فریب بدهد. بنده طلبه هم همینطور. این عدل اخلاقى نیست که ما راحت طلب باشیم. چه دانشجویى از پایان تحصیلش، چه بنده طلبه از حوزه که مى‏روم بیرون. عدل اخلاقى را در خودمان به قول شهید بهشتى با تمرین بوجود بیاوریم و فقط گفتار و صحبت کردن نباشد.
‌شهید بهشتى و نماز
درباره نماز، ایشان جملات جالبى دارند. یکى دو تا از این فرازها را برایتان مى‏خوانم:
«نماز اسلام را باید سرود توحید و یکتاپرستى، سرود حفظ شخصیت انسان، سرود پاکى و فضیلت، سرود صلح و صفا با همه بندگان نیکوکار خدانامید، سرودى که همه مسلمانان باید روزى پنج بار بخوانند تا یاد خدا و ملکات عالى انسانى همواره در آنان زنده بماند و از انحراف از راه درست خدا، از آلودگى به شرک، از خودباختگى در برابر زیباییها یا مرعوب شدن در برابر قدرتهاى خودکامه از ناسازگارى با بندگان نیکوکار خدا و از مفاسد دیگر روحى مصون بمانند».
این همه ثمره که ایشان براى نماز ذکر کرده‏اند اگر واقعاً ما با همان عشق به خدا نماز بخوانیم، وقتى نماز مى‏خوانیم فکر کنیم که داریم با خدا حرف مى‏زنیم و اینکار را مى‏کنیم که بگوییم فقط در برابر خدا تسلیم هستیم در برابر غیر خدا تسلیم نیستیم مگر اینکه حرف خدا را بزند، ده‌ها میلیون آزاده در این مملکت خواهیم داشت. انسانهائى خواهیم داشت که ذرات وجودشان آزادگى است. آنوقت این بردگى‏هائیکه همین الان وجود دارد، آنوقت این استفاده‏هاى نادرستى که بعضى‏ها از قدرت مى‏کنند، استفاده‏هاى نادرستى که از میز مى‏کنند. از عنوان مى‏کنند، از شهرت مى‏کنند و از امکانات مى‏کنند، اینها وجود نخواهد داشت. حق هیچ انسانى ضایع نخواهد شد و عدل اجتماعى واقعاً پیاده خواهد شد، عدل اخلاقى حتماً وجود خواهد داشت.
«اسلام با اعلام مکرر این حقیقت که ستایش مخصوص خداست مى‏خواهد هرگز در جامعه یکتاپرستى اسلامى، بت‏هاى خودکامه و مغرور بوجود نیاید و راه انتقاد منطقى و بى‏غرض از هر کس در هر مقام به روى همه باز باشد».
این در واقع ثمره نماز است و کسى که نماز مى‏خواند چنین روحیه‏اى پیدا مى‏کند در نتیجه هیچکس نمى‏تواند او را اجبار کند که زیر بار او برود.
‌شهید بهشتى و آزادى
یک فراز بسیار مهم دیگر از دیدگاههاى ارزشى مظلوم شهید مظلوم آیت‏الله بهشتى بحث آزادى است که بحث بسیار مهمى است. بحث مبتلا به، بحثى که خیلى‏ها، خیلى جاها حرفش را مى‏زنند و خیلى‌ها دنبالش هستند و مرزش هم دقیقاً مشخص نیست و توى این صحبت‏ها باید مشخص کرد.
«انسان را فقط از یک راه مى‏شود قالبى ساخت و آن از راه سلب آزادیهاست. باید همه آزادیها را از انسان گرفت تا انسان قالبى ساخت و انسان قالبى انسان نیست. و سلب آزادى از انسان یعنى سلب انسانیت انسان، یعنى گرفتن اصالت از انسان، مسلمان تربیت شده اسلام در برابر همه صاحبان قدرت و ثروت و جاه و مقام سر خود را راست مى‏گیرد و هرگز در برابر این و آن تعظیم نمى‏کند».
جمله معروف ایشان که: «ما راست قامتان جاودانه تاریخ خواهیم ماند.»
«یک مسلمان آگاه در برخورد با مکتبهاى فکرى و فلسفى و اجتماعى نو، نه وحشت مى‏کند و نه خود باخته و تسلیم است ونه تحجر نشان مى‏دهد بلکه موضع‏گیرى منطقى آگاهانه دارد.»
«انتقاد سازنده و دلسوزانه از مسئولان در تمام سطوح براى همه آزاد است. شما مردم ایران مطمئن باشید که ما احدى را به دلیل انتقاد از خودمان یا انتقاد از دست اندرکاران دیگر جمهورى اسلامى به هیچ عنوان نمى‏گذاریم کسى تهدید و تعقیب کند»
(نمونه عملى این سخن همان خاطره‏اى است که از ایشان در ورامین نقل کردم)
«رابطه صحیح و سالم در جامعه ما همان همکارى آگاهانه ونقادانه با یکدیگر است براساس اصل عالى مسئولیت مشترک مردم و امر به معروف و نهى از منکر.»
«اسلام آزادى انسان را بعنوان نقطه قوت آفرینش انسان مى‏شناسد.»
خوب دقت کنید جمله بسیار مهم و دقیق و عمیقى است، نقطه قوت آفرینش انسان چیست؟
«اسلام آزادى انسان را بعنوان نقطه قوت آفرینش انسان مى‏شناسد و انسان گوهر تابناک هستى است به آن جهت که آزاد و آگاه آفریده شده است.»
‌شهید بهشتى و هدف و وسیله
یکی از نکات مهم تفکر ارزشی آقای بهشتی مربوط است به مسئله هدف و وسیله. بنده خدمت شما عرض مى‏کنم برادران و خواهران گرامى این جمله آخر را که مى‏خوانم جمله ایست که بنده با ذرات وجودم شهادت مى‏دهم که این صفات پسندیده و عالى در وجود شهید بهشتى در عمل به نحو اکمل متجلى بود وامیدواریم که جمله‏اى بیادگار ماندنى باشد و در همه شما این صفات وجود داشته باشد و به برکت این شهید بزرگوار آنرا تقویت کنید.
«مسلمان بیش از هر چیز در راستى و درستى، در صدق و امانت و صراحت، در مبارزه و جهاد و فداکارى و انفاق، در عبادت و نماز و روزه و حج، در تعهد اجتماعى و امر به معروف و نهى از منکر متجلى مى‏شود، بنابراین دروغ تاکتیکى گفتن، تهمت زدن براى اینکه رقیبان را از میدان به در کنیم، شایعه‏سازى و دروغ‌پردازى، اینها جزو تاکتیک‌هاى مسلمانان علوى نیست.»
یعنى هدف وسیله را توجیه نمى‏کند. با صداقت برخورد کنیم، با هرکس روبرو مى‏شویم دوست یا دشمن، با او با واقعیتها برخورد کنیم، واقعیت را بگوئیم، واقعیت را بشنویم، واقعیت را بپذیریم، صمیمى باشیم، درستکار باشیم، نجات ما در این است و نه در غیر این.

*در حوزه‌های علمیه معمول اینست که عده‌ای فقط فقیه می‌شوند، عده‌ای فقط فیلسوف می‌شوند، عده‌ای فقط مفسر می‌شوند و... اما کم پیدا می‌شوند کسانی که جامع باشند و علوم عقلی و نقلی مانند فلسفه و عرفان را در کنار فقه و معارف و حدیث و... دنبال کنند، شهید بهشتی جامع علوم معقول و منقول بود
*شهید بهشتی معمار نظام جمهوری اسلامی بود و دست‌پخت این معمار و محصول کار این معمار همین قانون اساسی است که یکی از مترقی‌ترین قوانین اساسی جهان است
*شهید بهشتی هیچ‌وقت به‌ هیچ‌وجه به خودش اجازه نداد فکر کند که هدف وسیله را توجیه می‌کند
*در نگاه شهید بهشتی «عدالت اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و عدالت معنوی در جامعه تنها و تنها براساس حاکمیت ضابطه‌ها و صداقت‌ها بوجود می‌آید و نه براساس رفاقتها و رودربایستی‌ها»
تریدینگ فایندر
سایر اخبار این روزنامه
تحویل نخستین محموله نفت ایران به چین از زمان لغو معافیت‌های آمریکا رهبر انقلاب اسلامی در دیدار رئیس، مسئولان و جمعی از قضات و کارکنان قوه قضاییه: تحول و مبارزه با فساد در قوه قضائیه بدون اغماض عملیاتی شود گفتاری از مسیح مهاجری در اولین سمینار تبیین اندیشه‏هاى شهید مظلوم آیت‏الله بهشتى، دانشگاه شیراز - 1373 حیات علمى و ارزشى شهید مظلوم آیت‏الله بهشتى نماینده پوتین: در هر اقدام غیرمسئولانه آمریکا علیه ایران، در کنار تهران خواهیم بود تصویر تکان دهنده مرگ کودک مهاجر و پدرش در مرز مکزیک – آمریکا ششمین حمله پهپادی انصارالله به دو فرودگاه ابها و جیزان عربستان 80 نماینده کنگره آمریکا خواستار عزل و محاکمه ترامپ شدند کره شمالی: تسلیم آمریکا نمی‌شویم دکتر روحانی در تماس تلفنی رئیس‌جمهور فرانسه: تحت هیچ شرایطی درباره برجام مذاکره نخواهیم کرد وزیر اقتصاد: سهم وام اعطایی به مستاجران بزودی تعیین می‌شود تحلیل سیاسی هفته در جلسه هیات دولت به ریاست دکتر روحانی انجام شد؛ بررسی چارچوب اصلاحات ساختار بودجه با رویکرد قطع وابستگی مستقیم بودجه به نفت مراسم وداع و تشییع پیکرهای مطهر 150 شهید دوران دفاع مقدس در تهران برگزار می‌شود شاهکار جدید معاونت حمل و نقل؛ طرح کاهش آلودگی هوا پنجشنبه‌ها هم اجرا می‌شود