تریدینگ فایندر

یادداشت

بررسی یک احتمال بعید
«زرینچه» در آب نمک!


تریدینگ فایندر


وصال روحانی

وقتی به کادر فنی استقلال نگاه می‌کنیم، تنها کسی را که از دید برخی مدیران این باشگاه و همچنین هواداران واجد شرایط لازم برای جایگزینی اضطراری اندره‌آ استراماچونی می‌یابیم، جواد زرینچه است اما مگر قرار است سرمربی جدید و ایتالیایی آبی‌های تهرانی برکنار شود که سرپرست تازه و نام آشنای آنان جای او را بگیرد؟
پاسخ به این سوال، رجوع به باور خیلی‌ها و شماری قابل توجه از دوستداران فوتبال است که می‌گویند با توجه به شرایط فصل جاری این تیم و نام و اوصاف افرادی که جدا شدند و اسم و وصف کسانی که آمده‌اند و شرایط و اسم و رسم آنهایی که باید جذب می‌شدند و نشدند، چگونه می‌توان تصور کرد که استراماچونی بیش از 10 هفته در لیگ نوزدهم دوام بیاورد؟ در آن صورت «دم‌دستی»‌ترین فرد برای جانشینی او کیست؟ بدیهی است که سران استقلال به زرینچه روی بیاورند که سال‌ها مدافع راست محبوب و موفق استقلال بود و پیشینه دو بار سرمربیگری کوتاه‌مدت این تیم را نیز دارد.
نمی‌دانیم، شاید اگر برخی قدیمی‌ترهای استقلال اجازه می‌دادند که رحمان رضایی هم به جمع «کمک»های استراماچونی بپیوندد وی به گزینه نخست برای گرفتن جای استراماچونی در روزهای رسیدن بحران تبدیل می‌شد اما حالا که مرد 43 ساله ایتالیایی اجازه نداده هیچ ایرانی دستیار اولش باشد و تنها مرد ایرانی حاضر در کادر فنی او بهزاد غلامپوری است که فقط در حیطه دروازه‌بانی و آموزش مردان این پست فعالیت می‌کند، لابد باید زرینچه را همان مردی دانست که اگر بحران نتایج منفی در استقلال بالا بگیرد، به جای او سرمربی موقتی شود.
سران فعلی آبی‌ها اواسط فصل پیش نیز با همین نیت ظاهراً پنهان اما آشکار از فرهاد مجیدی خواستند که دستیار وینفرد شفر شود و در نتیجه وقتی استقلال به «پدیده» باخت و شانس‌های قهرمانی‌اش کمرنگ شد، یک مرد از دید آنها واجد شرایط بود تا بلافاصله زمامدار تیم شود و اینچنین بود که کاپیتان سابق و پرطرفدار استقلال که گل‌های سرنوشت‌سازش در برخی دربی‌های دهه 1390 او را به یک بت نزد طرفداران جوان این تیم تبدیل کرده، یک شبه به سرمربیگری آبی‌ها ارتقا یافت و به آرزویی رسید که یک عمر در ذهن خود پرورانده بود.
چگونه می‌توان استقلال را در فصل پیش‌رو بدون مشکل و با کمترین احتمال ناکامی تلقی کرد، هنگامی که با رفتن سیدمهدی رحمتی و پژمان منتظری نیمی از انسجام دفاعی‌اش را از دست داده و با از دست دادن محسن کریمی، فرشاد محمدی مهر، آرمین سهرابیان و میثم تیموری بخشی از نیمکت تأثیرگذار خود را جدا از خویش می‌بیند و با رفتن اسماعیل گونسالوس تراز خط میانی و حمله‌اش پایین آمده و با رفتن احتمالی پاتوسی خلاقیت خط میانی‌اش هم کمتر خواهد شد و با کوچ گادوین منشا فقط مرتضی تبریزی را برای پیشانی خط حمله‌اش دارد و هنوز نتوانسته ‌است روی حضور طولانی‌مدت روزبه‌ چشمی و حسین حسینی حساب باز کند و خریدهایش هم از حد یزدانی، دشتی، بلبلی، باقری، ریگی و دیاباته فراتر نرفته است.
استراماچونی که از فوتبال ایران هیچ تجربه قبلی ندارد چطور می‌تواند در مدتی کوتاه از ترکیبی تازه جمعی را بسازد که قادر به نتیجه‌گیری باشد و آیا احتمال برکناری بالنسبه سریع او بیشتر از امکان ابقایش تا پایان فصل نیست؟ و آیا به‌خاطر چنان احتمال‌هایی نباید از حالا به زرینچه که با پاره‌ای از موارد فوق آشناتر است، آماده باش داد و او را «فرهاد مجیدی مدل 1398» نامید؟! آیا زرینچه از همین‌حالا در آب‌نمک خوابانده نشده است؟
 
تریدینگ فایندر