روزنامه ایران ورزشی
1398/05/05
حس خوب وزیر ورزش و جوانان نبودن!
احسان محمدیمهمترین انتظار از وزیر ورزش در ایران معمولاً اعطای بغل بغل بودجه به باشگاههای بزرگ فوتبال و تیم ملی فوتبال بزرگسالان، نظارت بر عملکرد هیات مدیره پرسپولیس و استقلال و تلاش برای نشان دادن بیطرفی نسبت به نتیجه گرفتن دو تیم بزرگ پایتخت است. در این میان آنها که میخواهند کمی از فوتبال دوری کنند هم وزیر را قیچی به دست در حال بریدن روبانها و افتتاح سالن و مجموعههای ورزشی میخواهند.
کمتر کسی به این فکر میکند که «ورزش» صرفاً «فوتبال» نیست و وزیر ورزش و جوانان هم نباید صرفاً «وزیر فوتبال» باشد بلکه موظف است مراقب مدیریت، عملکرد و چشم انداز اقدامات اجرایی بیش از 50 فدراسیون دیگر هم باشد. از فدراسیون آماتوری ورزش کارگری گرفته تا کشتی، از فدراسیون بیماران خاص و پیوند اعضا تا گلف و چوگان همه انتظار دارند که وزیر به آنها توجه کند، بودجه شان را افزایش دهد، مربیان خوب برای آنها استخدام کند، زمینه اعزامشان را به مسابقات بینالمللی هموار کند و ...
کمتر کسی حوصله دارد به این فکر کند که وزیر ورزش باید به بخش انتهای نام وزارتخانه هم توجه کند؛ «جوانان». در اهداف این وزارتخانه سه محور اصلی دیگر هم وجود دارد: «حل مسائل جوانان»، «اعتلا و رشد نسل جوان کشور» و «استفاده بهینه از استعداد و تواناییهای نسل جوان» اما واقعاً گام برداشتن به سمت اهدافی چنین کلی، مبهم، دشوار و رویاگونهای ممکن است؟ آنها که این ساختار و شرح وظایف را چیدند، احتمالاً ته دلشان میخواستند بخشی از قصور در بخشهای دیگر را مثل گوی آتشین وسط دامن وزیر بیندازند وگرنه توقع «حل مسائل جوانان» آن هم از وزیری که همه از او مدال و قهرمانی و اهتزاز پرچم و «بر طبل شادانه بکوب» میخواهند، خیالبافی نیست؟
فرقی نمیکند چه کسی وزیر باشد، هرجا نام جوانان وجود داشته باشد باید منتظر آرمانخواهی، کمطاقتی، انتظارات متنوع، مقایسه با جهان و مچگیری و نکتهسنجی بود. در فضای مجازی میشود به خاطر اشتباه یک داور در اعلام آفساید، وزیر را به صلابه کشید و او را پرسپولیسی و استقلالی لقب داد اما کسی خبر دارد که تعداد مراکز تخصصی مشاوره ازدواج و خانواده در این چند ساله نزدیک به 20 برابر شده یا بخشی از انرژی وزیر ورزش و تیمش در راستای افزایش عدد وام ازدواج صرف شده؟ برای هجوم آورندگان و تجمعکنندگان که اتفاقاً جوان هستند و بخشی از آنان در آرزوی ازدواج این موضوع مهم است؟
این روزها مسوول و مدیر بودن در کشور کار سختی شده. هرگز در طول تاریخ این سرزمین، افکار عمومی تا این اندازه نسبت به مقامات، پرسشگر، مطالبهگر و مهاجم نبودهاند. در حوزههایی مانند جوانان و ورزش این «خواهنده بودن» ابعاد وسیعتری دارد.
وزیر ورزش و جوانان میتواند به اقدامات مثبتی مانند تلاش برای اجرایی کردن قانون بازنشستگان، برگزاری محترمانه فینال لیگ قهرمانان آسیا و میزبانیهای کمحاشیه در بازیهای بینالمللی و باشگاهی، تلاش برای عملی کردن رویای چهل ساله حضور بانوان در ورزشگاهها، ارتقای کیفیت ورزشگاهها و فضاهای استاندارد برای ورزش همگانی و ... اشاره کند اما همزمان باید نقدهایی چون عدم بهرهگیری مناسب از تمام استعدادها و منابع انسانی را هم بپذیرد.
در فدراسیونهای پرهوادار مانند فوتبال، کشتی، والیبال و وزنهبرداری، برخی عزل و نصبها با نقدهای جدی همراه شده و این نقدها در شبکههای مجازی به گلولههای تکثیر شدهای تبدیل شدهاند که شلیک آنها توسط طیف جوانی که حالا رسانه و شبهرسانه در اختیار دارد، عملاً وزارت ورزش و جوانان را در موضع دفاعی قرار داده و پاسخگویی، تهیه جوابیه، تکذیبیه، گفتوگو، مصاحبه، زدودن اخبار کذب که در قالب روزنامهنگاری سیاه این روزها وسعت بیشتری یافته است، انرژی بسیاری از مدیران این وزارتخانه را میگیرد.
بعید است بشود در سراسر کره زمین کسی را یافت که این روزها وزیر ورزش و جوانان جمهوری اسلامی شود و در حالیکه یک چشمش به توقعات روزافزون ورزشکاران و هواداران ورزش قهرمانی باشد با یک چشم دیگر در پی «حل مسائل جوانان» هم برود و موفق شود و گزک دست کسی برای حمله و یورش ندهد. دیگران را نمیدانم اما اگر هزار آرزوی شخصیام را بخواهم فهرست کنم احتمالاً بعد از آرزوی شماره 999 مینویسم؛ وزیر ورزش و جوانان!


