تریدینگ فایندر

تمرد ترامپ در حل معادله دومجهولی برجام

طاهر جمشیدزاده* - تمرد و طغیان رئیس‌جمهوری آمریکا از شاهکارهای نوین سپهر سیاست امروز دنیاست. خروج یکجانبه او از معاهده تاریخی برجام که ماحصل۲۲ماه تلاش بی‌وقفه دستگاه قاطع و بافراست دیپلماسی ما و مابین ۶قدرت برتر دنیا بود و همچنین خروج از معاهده آب و هوایی پاریس و دیگر پیمان‌های بین‌المللی نشان از عدم تعامل اجتماعی دونالد ترامپ دارد. در جهان کشیشان و سیاستمداران از جمله مردمانی هستند که می‌خواهند پیام‌های ترغیب‏کننده بدهند که مخاطبان و طرفداران آنها را درونی سازند؛ اما پیش از آنکه به نوع بشر به خاطر استقلال و خودمختاری متهورانه‌اش در برابر فشار اجتماعی تبریک بگوییم، بایستی تلویحات این مسائل را با دقت بیشتری بررسی کرد. بسیاری از افراد نه بین اطاعت و خودمختاری بلکه بین اطاعت و همسویی دست به انتخاب می‌زنند. از هماهنگ‏کننده (شبیه انگلستان که از آمریکا فرمان می‌برد)‏ اطاعت می‌کنند، یا با هنجار گروه برای عدم اطاعت همسویی می‌کنند. بسیاری از افراد و شخصیت‌های سیاسی در این نقطه بر سر دو راهی انتخاب مردد هستند و منتظر می‌مانند تا ببینند همتایان آنها و دیگران چه می‌کنند. «مانند رفتار فرساینده۴کشور اروپایی باقی‏مانده در برجام و جریان به راه انداختن ساز‏و‏‏کار مالی اینستکس که هنوز ماجرای آن بعد از یکسال و چند ماه هنوز ادامه دارد.» و تصمیم خود را تا آنجا که امکان دارد به تاخیر می‌اندازند. سرانجام آنها با انتخابی غیرقابل اجتناب مواجه می‌شوند؛ا مضا کنند یا نکنند و وفاداری نسبت به گروه عامل اصلی در تصمیم‌گیری آنها می‌شود. اطاعت کردن یا همسویی ممکن است به نظر ما انتخابی قهرمانانه نیاید، اما همین‌ها جزء فرآیندهایی هستند که نقش چسب اجتماعی را برای نوع آدمی دارند. قبلا در جایی می‌خواندم یک مورخ اجتماعی «والزر۱۹۷۰» گفته بود: (عدم اطاعت وقتی انگیزه ارتکاب جرم نداشته، بلکه انگیزه آن اخلاقی، مذهبی یا سیاسی باشد، همواره عملی جمعی است و ارزش‌های جمعی و تعهدات متقابل اعضاء آن را توجیه می‌کند.) بیشتر تحقیقات مربوط به همسویی و اطاعت می‌خواهند معلوم کنند آیا مردم آشکارا تسلیم نفوذ می‌شوند یا ناآشکار. در هر حال، در زندگی روزمره کسانی که می‌کوشند بر ما اعمال نفوذ کنند، برای دستیابی به تغییراتی که وقتی خودشان حضور ندارند نیز ادامه یابد. معمولا نه فقط رفتارهای عمومی بلکه نگرش‌های خصوصی ما را نیز تغییر می‌دهند که این تغییر در واقع حاصل درونی‏سازی است. یقینا هدف اصلی والدین، مربیان، علمای دینی، سیاستمداران و آگهی‌های بازرگانی درونی‏‏سازی کردن است، نه صرفا واداشتن به متابعت و پیروی و به‏طور‏کلی درونی‏سازی را آن منبع بانفوذ ایجاد می‌کند که یا:۱-پیامی قانع‌ساز«ترغیب‏کننده» دارد که خود آن پیام الزام‌آور است یا۲-خودش اعتبار دارد، یعنی هم دارای تخصص و هم قابل اعتماد است.(برخلاف ترامپ که نه تخصص لازم تا قبل از ریاست‏جمهوری در سپهر سیاست داشته و نه اعتماد عمومی مردمی در ینگه دنیا و جهان را ازنوامبر ۲۰۱۶که به قدرت رسیده توانسته جلب کند و با خود همراه سازد).
دونالد ترامپ از فقدان حلقه مشاوران خبره و‌کاربلد رنج می‌برد و همین باعث شده است که در نهایت فردی تصمیم بگیرد. ترامپ باید با خویش کنار بیاید و قانع شود که با زور، خشونت و‌ یکجانبه‌گری افراط گرایانه نمی‌توان مسائل دشوار و پیچیده دنیای سیاست را پیش برد. درست همانگونه که اعمال نازی‌های آلمان تحت فرماندهی آدولف هیتلر، پژوهشگران و روانشناسان اجتماعی را به موضوع اطاعت از مراجع قدرت علاقه‏مند کرد، تلاش‌های تبلیغاتی دو طرف در جنگ جهانی دوم، روانشناسان را به بررسی قانع‏سازی برانگیخت. در اواخر دهه۱۹۴۰ تحقیقاتی گسترده در دانشگاه ییل، جایی که محققان به جستجو و بررسی ویژگی‏های پیام‏رسان‌های موفق(Persuasion)، پیام‌های موفق و نوع افرادی که به آسانی قانع می‌شوند برآمدند، آغاز شد(در آمریکا هم باید رسانه‌ها و محققین و پژوهشگران شبیه این کار را بعد از دو جنگ نیابتی ایالات متحده در عراق و در افغانستان و به‏ویژه پس از جنگ افغانستان انجام دهند و به سامان برسانند). هرچند سال‌ها تحقیق در این زمینه ها به کشف پدیده‏های جالبی انجامید ولی اصول کلی معدودی به دست آمد. نتایج حاصله به صورتی فزاینده پیچیده و خلاصه کردن آنها دشوار شده بود و به نظر می‌رسید هرگونه نتیجه‌گیری مستلزم همراه شدن با چندین « بستگی دارد» باشد.اما در دهه۱۹۷۰، توجه روانشناسان اجتماعی به خبرپردازی منجر به وضع نظریه‌های قانع‏سازی شد که ایجاد چارچوبی یکپارچه‌تر را برای تحلیل و تفسیر پیام‌های ترغیب‏کننده فراهم آورد.اما پیام‌های دونالد ترامپ در توئیتر در جهت معکوس مثل واکنش لوشاتلیه در شیمی پیش نمی‌رود و ترغیب‏کننده که نیست هیچ باعث برهم زدن معادله‌های واکنش می‌شود. اگر نظریه لوشاتلیه را به سیاست و‌اقتصاد «که خود لوشاتلیه در همان زمان معتقد به وجود کاربرد آن در اقتصاد بود.» تعمیم دهیم، چنین می‌شود که اگر به اقتصاد یک کشور با امنیت و با ثبات اقتصادی یک تغییر(اعمال تحریم‌های یکجانبه توام با چالش ارزی) در شرایط نابرابر، ناهمگون و با فشار، خشونت و افراطی‌گری اعمال شود. در این صورت، معادله در جهتی پیش می‌رود که با تغییر اعمال شده مقابله کند «راهکار باتدبیر و داهیانه اقتصاد مقاومتی به فرموده مقام معظم رهبری‏» و تعادل جدید و ثبات پایداری بر سیستم حاکم می‌شود؛ همان مسئله‌ای که اکنون صندوق بین‌المللی پول به آن اعتراف و اذعان می‌کند، که:«طبق تحقیق میدانی این صندوق در تابستان۲۰۱۹اثر تحریم‌ها بر اقتصاد ایران به مرحله ثبات و تعادل جدید رسیده ودر سال آینده تحریم‌های آمریکا کارکرد و اثر خود را بر اقتصاد ایران از دست داده و ایران در حال گذار با استقامت از بحران اقتصادی است.»
* روزنامه‏نگار
تریدینگ فایندر
سایر اخبار این روزنامه
«ابتکار» از تبعات راه‌اندازی بازار متشکل ارزی گزارش می‌دهد انتظارات از امکانات یک بازار تازه! محمدرضا ستاری خطر مرتبط شدن برجام با سایر مسائل «ابتکار» از جلسه غیرعلنی مجلس به منظور حل مشکلات اقتصادی مردم گزارش می‌دهد راهکار عملی مجلس برای کاهش فشار اقتصادی ظریف یک سال پس از امضای کنوانسیون دریای خزر از سوی پنج کشور ساحلی، پاسخگوی نمایندگان ملت بود رئیس قوه قضائیه: از تلاش نیروهای امنیتی و قضایی در پرونده جاسوسان آمریکایی تشکر می‌کنم سخنگوی وزارت امور خارجه توضیح داد موضوع پیشنهاد جدید ایران به آمریکا برای رفع تحریم‌ها سرگئی ریابکوف معاون وزیر خارجه روسیه: ایران قصد دارد مرحله بعدی کاهش تعهدات خود در برجام را آغاز کند سفیر پیشین آلمان در ایران رئیس اینستکس شد رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در دیدار با وزیر بین‌الملل حزب حاکم چین: صداقتی را از آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها در موضوع حقوق بشر نمی‌بینیم تمرد ترامپ در حل معادله دومجهولی برجام