روزنامه فرهیختگان
1398/05/14
این داستان واقعی است
«یکی بود، یکی نبود. یک روز لوگوهای دو باشگاه مهم و پرطرفدار توقیف میشوند. یک مجری جوان در یک برنامه زنده، تعداد دایرههای لوگوی باشگاه رقیبش را به سخره میگیرد. سپس باشگاهی که مورد تمسخر قرار گرفته شکایت میکند. مجری پس از چند ساعت عذرخواهی میکند. فضای مجازی پر میشود از فیلم تمسخر و عذرخواهی آقای مجری. پس از چند ساعت یک بازیگر که مهمترین هنرش تقلید صدای علی دایی و غلامحسین پیروانی است، ویدئویی منتشر میکند که در آن به سه بازیکن و لوگوی باشگاه رقیب توهین میشود. بازیکنهایی که به آنها توهین شده است تهدید به شکایت میکنند. آن مقلد صدا پستش را پاک میکند. فضای مجازی اینبار پر میشود از توهینهایی به آن بازیگر مقلد صدا و تایید لوگوی باشگاه خودشان به روشهای تاریخی.» این داستان در همین دو روز روایت شده است. داستان تلخی که ما را یاد پدر و مادری میاندازد که بچهشان گم شده است، اما آنها درگیر دعوا هستند که تقصیر را گردن دیگری بیندازند. فارغ از اینکه کسی از سرنوشت بچه خبری ندارد و حتی انگار خیلی هم مهم نیست. با ورود فضای مجازی، جنس کلکلها هم متفاوت شده است. اگر طرفدار در دهه 60 باید یک هفته صبر میکرد تا جواب کریخوانی رقیبش را بدهد و شعاری تازه بسازد، اما به مدد پیشرفت تکنولوژی این فاصله از بین رفته است و در کسری از ثانیه میتوان کری خواند و جواب کری را هم داد. یک بار دیگر به داستانی که ابتدا گفته شد، دقت کنیم. لوگوی دو باشگاه با یک فاصله زمانی توقیف شده است. لوگوی هر باشگاه بخشی از هویت آن باشگاه است. بهدلیل مشکلات مالی، طلبکار همین هویت را ضبط میکند و کسی واکنشی نشان نمیدهد. کسی نمیپرسد چرا کار به جایی کشیده که پای هویت باشگاه وسط آمده است؟ شاید مدیریت باشگاهها و حتی وزارت ورزش هم همین را میخواهند. بهجای اینکه طرفداران هر باشگاه، مدیران خود و وزیر ورزش را مورد خطاب قرار دهند، به جان هم میافتند آنهم در نازلترین سطح از کلکل. یک مجری خام و احساسی، آنتن زنده را با محافل دوستانه اشتباه میگیرد و حرفی را پس از مکث چند ثانیهای میزند که در هر شرایطی و در هر شبکهای گفتنش نه منطقی است و نه حرفهای. برخی رسانهها این رفتار مجری را به نبود مجریان دیگر مرتبط کردهاند و غیبت آنها را دلیل حضور و بروز اینها دانستهاند. با هیچ چسبی چنین پیوندی ایجاد نمیشود. اما باید ناظران پخش و مدیران هر شبکه دقت و نظارت بیشتری داشته باشند تا مجریان جوان قدر آنتن زنده که سالها قبل در اختیار نخبههای حوزه رسانه بوده را بدانند. مجری برنامه صبحگاهی احتمالا دیگر فهمیده است که تاوان جملهاش را تنها خودش نداده است و حالاحالاها و در ردههای بالا باید برای همین یک جمله جواب بدهند. رفتارها و گفتارهای هواداران و پیشکسوتان هر دو باشگاه را مرور کنیم. حتی رسانههایی که در این میان آتشبیار معرکه میشوند. انگار همه، بخشهایی از یک پازل بزرگتر شدهاند تا نگذارند کسی واکنش منطقی و صحیح نشان دهد. کسی رفتار بالغانه و عاقلانه از خود نشان ندهد و اصل ماجرا در همین گردوغبار حاشیههای مبتذل گم شود. آیا رسانههایی که سراغ پیشکسوتان هر دو باشگاه میروند و آنها را تیتر یک میکنند بهدنبال واقعیت بزرگتری هستند یا پنهانکردن حقیقتی مهم؟ آیا بازیکنان قدیمی هر دو تیم بهدلیل جلب رضایت افکار عمومی و با وجود اینکه میدانند این کلکل، رفتاری غیرمفید و کودکانه است، اقدام به گفتوگو یا گذاشتن پستهای اینستاگرامی نمیکنند. زندگی و جامعهمان پر شده از این داستانهای واقعی. داستانهایی که شاید سالها بعد با خواندنشان بیشتر به حال خودمان بخندیم و افسوس بخوریم که چرا سرگرم مسائل کوچک بودیم و اجازه دادیم مسائل مهم را از چشمانمان پنهان کنند. از هنرمند تا ورزشکار در این چند روز واکنشهای احساسی و دور از منطق دیدهایم. شاید هنوز این چهرهها نمیدانند که چه جایگاهی دارند و سرگرم تعداد دنبالکنندههای خودشان هستند که برایشان درآمد بیشتری بیاورد. بخشی از سلبریتیها در این آزمون هم رد شدند و بار دیگر به مردم تلنگری خورد که شاید دیوار دیگری باید برای تکیهدادن و نوشتن یادگاری پیدا کنند. این دیوار نمیتواند در مواقع حساس حتی خودش را محکم نگه دارد چه رسد به دیگران.

