روزنامه فرهیختگان
1398/05/15
داماتو نتیجه توافق الجزایر بود
Iran and Libya Sanctions Act یا همان تحریم «داماتو» یک طرح تحریمی است که بر اساس آن کلیه شرکتها از سرمایهگذاری سالانه بیش از 40 میلیون دلار در بخش نفت و گاز ایران و لیبی منع شدند. این طرح اولین بار توسط سناتور آلفونسو داماتوی جمهوریخواه و رئیس کمیته بانکداری وقت، به مجلس سنا پیشنهاد شد و با موافقت همه دموکراتها و جمهوریخواهان 20دسامبر 1995 تصویب و توسط بیل کلینتون، رئیسجمهور وقت 4 آگوست 1996 دستور اجرای آن صادر شد. این تحریمها که در مرحله اول برای یک دوره پنج ساله تصویب شده بود، حداقل چهار بار دیگر تمدید شد؛ سال 2001 و در دوره بوش پسر، با وجود برخی مخالفتها با 96 رای در سنای آمریکا مورد موافقت قرار گرفت و برای یک دوره پنج ساله دیگر تمدید شد. 30 دسامبر 2006 کشور لیبی از لیست تحریمها خارج شد و این قانون به «ISA» تغییر نام یافت و بار دیگر برای یک دوره پنج ساله تمدید شد. با روی کار آمدن دموکراتها در آمریکا، برخی انتظار داشتند که این طرح تحریمی متوقف شود، اما این دسته توجه ندارند که هر بار این طرح با موافقت اکثریت مطلق سنا و کنگره تصویب و تمدید شده و مورد توافق هر دو جناح دموکرات و جمهوریخواه است. به این ترتیب برخلاف تصور برخی در داخل، این بار بندهایی به این طرح اضافه شد و قانون جدیدی با عنوان CISADA که ISA را در درون خود داشت، مضاف بر تحریمهای دیگر، به تصویب سنا و کنگره رسید و به دستور اوباما در اول جولای 2011 برای یک دوره پنج ساله به اجرا در آمد. با تصویب توافق برجام میان ایران و 1+5 که یک طرف آن هم آمریکا بود، انتظار میرفت که با عدم تمدید این طرح، تحریمهای 20 ساله آمریکا علیه ایران متوقف شود، اما در سال 2016 مجلس سنای آمریکا اینبار با 99 رای موافق و بدون هیچ مخالفی، رای به تمدید این قانون داد و با تایید باراک اوبامای دموکرات برای مدت 10 سال به اجرا در آمد. پس از فرمان اجرای این تحریم توسط بیل کلینتون در آگوست 1996، این اقدام غیرقانونی در همان ساعات ابتدایی مورد اعتراض مقامات ایران قرار گرفت. وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران، بامداد 15 مرداد 1375 مراتب اعتراض خود را اعلام و این اقدام رئیسجمهور آمریکا را محکوم کرد. محمود محمدی، سخنگوی وقت وزارت خارجه و اولین سفیر جمهوری اسلامی ایران در انگلستان، پس از 23سال درباره برخی جزئیات این ماجرا با «فرهیختگان» گفتوگو کرده است که مشروح آن را در ادامه میخوانید. 15مرداد 1375، طرحی در قالب فرمان اجرایی توسط بیل کلینتون اعلام شد که مضمون آن وضع تحریمهایی مشترک علیه ایران و لیبی بود. با توجه به آنکه این طرح با پایان جنگ تحمیلی فاصله داشته و 17 سال هم از ماجرای تسخیر لانه جاسوسی آمریکا گذشته، بستر تصویب این طرح چه بوده است؟ چه عواملی باعث شده کنگره به فکر وضع تحریمی همهجانبه بیفتد؟ پیروزی انقلاب اسلامی، برای آمریکا هم به لحاظ حضور در جهان اسلام و منطقه خاورمیانه و خلیجفارس مشکل ایجاد کرد و هم به اعتبار و حیثیت آمریکا در جهان لطمه سنگینی زد. به همین خاطر در بدو پیروزی انقلاب و بهخصوص بعد از تسخیر سفارت آمریکا در ایران، خصومتهای سیاسی، تبلیغاتی و حتی حقوقی آمریکا علیه ایران آغاز شد. منتها به دلیل وجود گروگانها در ایران -که درنهایت به موافقتنامه الجزایر در سال 1981 ختم شد و گروگانها آزاد شدند- آمریکاییها خیلی محتاطانه برخورد میکردند. اما با تصویب توافق الجزایر و بعد از آزادی گروگانها، آمریکا به صورت خصومتآمیز و به طرق مختلف، بدون اعلام قبلی و بدون در نظر گرفتن قوانین فراملی، تحریمهایی را علیه ایران وضع کرد که بعدها به طرح داماتو موسوم شد. طرح داماتو که در 1996 توسط کلینتون اعمال شد، قانونی بود که برای اولین بار به تصویب سنا در آمریکا هم رسید. بر اساس این طرح، نهتنها شرکتهای آمریکایی، بلکه حتی شرکتهای خارجی که بیش از 40 میلیون دلار در صنعت نفت ایران - لیبی سرمایهگذاری کرده بودند، مشمول تحریم و مجازات میشدند. این اولین قانون فراملی آمریکا بود که بهعنوان طرح داماتو مطرح شد و مدتی بعد از تصویب طرح توسط کلینتون در مرکز یهودیان آمریکا علیه ایران اعلام شد. من در آن زمان سخنگوی وزارت خارجه بودم که اگر لازم باشد در توضیحات بعدی واکنش بهموقع به این اقدام کلینتون در تحریم ایران را میگویم. بستر اولیه اقدام داماتو، خصومتهایی بود که آمریکاییها به خاطر از دست دادن پایگاه خودشان در خاورمیانه و خلیج فارس نسبت به ایران داشتند. این خصومت در تسخیر سفارت آمریکا در تهران به اوج خود رسید و بعد با حمایتهایی که از صدام در جنگ تحمیلی کردند، موجب افزایش تنش در روابط میان دو کشور شد. حمله به سکوهای نفتی ایران، زدن هواپیمای ایرباس ایران و اختلافات میان ایران و آمریکا در دیوان بینالمللی لاهه به ابعاد این خصومتها دامن زد. به این ترتیب روند و فرآیند اختلافات پس از طرح داماتو تشدید شده و امروز به اوج خود رسیده است.سوال بعدی من درخصوص واکنشهاست. واکنش اتحادیه اروپا و سازمان ملل نسبت به این طرح تحریمی آمریکا چه بود؟ طبعا شرکتهای آمریکایی هم به خاطر بازاری که در ایران داشتند از این تحریم متضرر میشدند، واکنش این شرکتهای تجاری چه بود؟ وزارت خارجه و دولت وقت چطور موضعگیری کردند؟ اولینبار که این تحریم توسط کلینتون در مرکز یهودیان آمریکا اعلام شد، ساعت حدود 3 بامداد به وقت ایران و 8:30 تا 9 به وقت آمریکا بود. کریستین امانپور، خبرنگار معروف سیانان از آتلانتا با من تماس گرفت و گفت که کلینتون در مرکز یهودیان طرح تحریم داماتو را اعلام کرده و ما میخواهیم آن را پخش کنیم. اگر موضعی دارید ما میتوانیم همزمان با اعلام خبر کلینتون در سیانان منتشر کنیم. با توجه به اینکه اهمیت هر واکنشی در اعلام به موقع است و خبری که برای اولین مرتبه توسط کلینتون میخواست مطرح شود- درخصوص تحریم علیه ایران- میتوانست ابعاد گسترده بازدارندگی روابط خارجی علیه ما در جهان را داشته باشد، لازم بود که ما موضع خودمان را سریعا اعلام کنیم. البته در آن ساعت شب امکان هماهنگی با مقامات عالی کشور نبود، اما موضعی که بنده بهعنوان سخنگو اعلام کردم این بود که کلینتون این تحریمها را در جهت منافع صهیونیستها از مرکز یهودیان صهیونیست اعلام کرده است و این تحریم به زیان کمپانیهای نفتی آمریکا تمام خواهد شد؛ چون جهان امروز، جهان رقابت اقتصادی و منافع ملی کشورهاست. کشورها هم به خاطر منافع ملی خودشان از آمریکا پیروی نخواهند کرد. این اولین موضعی بود که در 5 آگوست 1996 اعلام و همزمان در سیانان و در تمام جهان منتشر شد؛ هم موضع بیل کلینتون و هم موضع جمهوری اسلامی ایران از زبان سخنگوی وزارت خارجه آن. البته بعدها هم مقامات کشور در چارچوب همین موضع سخنرانی کردند. هم مقام معظم رهبری و هم مرحوم هاشمیرفسنجانی بهعنوان رئیسجمهور از این اعلام موضع بنده در مقام سخنگوی وزارت خارجه تمجید کردند و این موضع رسمی کشور شد. درباره بخش دیگر سوال شما باید بگویم که آن زمان، کشورهای اروپایی و سازمان ملل متحد واکنش جدی نسبت به این موضوع نشان ندادند، چون این نوع اقدام برای آنها یک موضوع جدید بود؛ تحریم در این سطح که در آمریکا به ابعاد فراملی آن خیلی توجه نکرده بودند. با توجه به اینکه آنها همپیمانان آمریکا نیز بودند خیلی این مساله را جدی نگرفتند. البته بعدها، با توجه به اینکه توتال فرانسه هم یکی از واردکنندگان و طرفهای نفتی ایران بود و در این قضیه متضرر میشد، علیرغم اینکه مشمول این قانون میشد، برخلاف این قانون با ایران وارد همکاریهای نفتی شد. به هر حال این تحریمها اثر گذاشته و توتال هم امروز تغییر رویه داده است. اروپاییها و سازمان ملل پیوسته تحتتاثیر قدرتها عمل کردهاند، بهخصوص همپیمانی اروپا با آمریکا باعث شده است که وقتی ایالات متحده علیه کشور ثالثی بهخصوص جمهوری اسلامی ایران اعلام موضع میکند، آنها هم به تبعیت از او قادر به موضعگیری متفاوت نیستند. بنابراین، هم اروپا و هم سازمان ملل که آمریکا نقش تعیینکنندهای در انتخاب دبیران کل آن دارد، طبعا یک مقدار در این موارد ملاحظه میکنند.
یک قدم جلوتر برویم، غیر از آن واکنش اولیهای که شما به آن اشاره کردید، از وجه عملی اقدام جمهوری اسلامی در قبال این تحریمها چه بود؟ با توجه به اینکه این واقعه در سال آخر دولت آقای هاشمی روی داد و کمتر از یک سال بعد دولت آقای خاتمی امور اجرایی کشور را به دست گرفت، آیا این اقدام آمریکا از طریق نهادهای بینالمللی پیگیری شد؟ آیا ما برای خنثی کردن تحریمهای ایالات متحده اقدامی کردیم؟ البته در بعد دیپلماتیک، مواضع جمهوری اسلامی ایران، در سازمان ملل و در نهادهای بینالمللی و در روابط دوجانبه اعلام میشد. با این حال، به نظر میرسید که آمریکا خودش را از همکاری با ایران محروم کرده بود و این محرومیت بیشتر مشمول حوزه نفتی آمریکا میشد و هنوز این قانون برای کشورهایی که با ایران فعالیت مشترک داشتند اجرایی نشده بود و از طرفی خیلی از کشورها هم این مساله را جدی نگرفته بودند. بنابراین بعید میدانم طرح دعوی حتی در مورد خود آمریکا- بهجز در چارچوب معاهده 1954 یعنی معاهده مودت ایران و آمریکا- از طرف جمهوری اسلامی مطرح شده باشد. از این جهت، من بهخاطر نمیآورم که موضوع بهصورت جدی از طرف ایران نزد مراجع حقوقی بینالمللی نسبت به این اقدام آمریکا مطرح شده باشد، جز در بعد سیاسی و اقتصادی. آن زمان بیشتر این موضوع مطرح بود که آمریکاییها، هم خود و هم شرکتهای آمریکایی را از روابط با ایران محروم کردند و بهتدریج با برخی همپیمانان خودشان به خاطر منافع ملی آنها دچار بحث شدند. از جمله توتال که برخلاف میل آمریکاییها همکاریهای نفتی خود را با ایران ادامه داد.
سوال بعدی به جریانات روز بیشتر ارتباط دارد. تحریمهای داماتو حداقل چهاربار پس از آگوست 1996 تمدید شد. امروز هم بخش عمده تحریمهای آمریکا علیه ایران ادامه و ذیل همان تحریمهای داماتو قرار میگیرد که اولین بار 23 سال پیش اعمال شد. با در نظر گرفتن این موضوع که در زمان مذاکرات ایران با 1+5 این تحریمها برقرار بود، آیا در زمان این مذاکرات از طرف تیم مذاکرهکننده ایرانی به این طرح تحریمی اشارهای شد؟ آیا در متن برجام از تحریم داماتو با نام جدید «آیسا» حرفی به میان آمده است؟ تحریمهایی که بلافاصله پس از تصویب برجام برای یک دوره 10 سال دیگر توسط اوباما تمدید شد. بهطور کلی تحلیل شما از نسبت میان این تحریمها و برجام چیست؟ اینکه ما باید در متن برجام جایی برای این تحریمها درنظر میگرفتیم یا اینکه خود این موضوع عامل نقض برجام بوده است یا نه؟ سوالات عمیق و متنوع است. برای تکمیل اطلاعاتتان توصیه میکنم با دکتر کمال خرازی که در آن زمان مسئولیت داشتند و دکتر ظریف که مسئول مذاکرات هستهای هستند هم گفتوگویی داشته باشید؛ در این زمینه که چه اقدامات حقوقیای غیر از اقدامات دیپلماتیک و موضعگیریهای سیاسی انجام دادند. تا آنجا که من بهعنوان سخنگوی وزارت خارجه وقت در خاطرم هست، بیشتر موضعگیریهای ما در این خصوص سیاسی و دیپلماتیک بود، چون تنوع اقدامات آمریکاییها علیه جمهوری اسلامی چه درخصوص مسائل هستهای و چه در زمینه مساله تروریسم و سایر اتهامات بیاساسی که مطرح میشد، ما را در موضع دفاعی و انفعالی قرار داده بود. بنابراین طبیعی است که حجم گسترده اتهامات آمریکایی باعث میشد ما ناگزیر خیلی زود از یک مساله عبور کنیم و به مساله دیگر برسیم و سعی کنیم که همه مسائل را رفع و رجوع کنیم. بنابراین درباره ابعاد حقوقی ماجرا باید از مسئولان وقت سوال بپرسید. اما در مورد تحریم و مساله برجام دو نکته اساسی وجود دارد؛ یکی اینکه اگرچه برجام توافقی میان ایران و 1+5 بود، طرفهای اصلی مذاکره ایران و آمریکا بودند. بنابراین این موضوع در دو بخش قابل بررسی است؛ یک بخش آن قوانین سرزمینی آمریکا و اعمال این قوانین سرزمینی در محیط بینالمللی است که آمریکاییها انجام دادند و طبعا کشورهای دیگر باید واکنش نشان میدادند، کشورهای اروپایی که آن زمان هم پیمان آمریکا بودند. غیرهمپیمانان هم در شرایط سیاسی وقت به منافع خودشان فکر میکردند و ترجیح میدادند به مساله ورود نکنند تا اینکه بیایند و این مساله را جدی تلقی کنند و فکر نمیکردند که ممکن است در آینده برای آنها هم محدودیتهایی ایجاد شود. به هر حال در زمانی که طرح داماتو مطرح شد، این شناخت و آگاهیای که در سال 2018 برای کشورهای اروپایی و سایر کشورها به دست آمده، وجود نداشت و کشورها فکر نمیکردند که قوانین فراملی آمریکا میتواند منافع آنها را هم تهدید کند، این موضوع در آن زمان خیلی قابل مطالعه نبود. اما درباره آن مواردی که به ایران مربوط میشد ایران در شرایطی بود که هم مشمول قوانین و سختگیریها و کنترلهای استراتژیک آمریکا بود و هم قوانینش باعث میشد که آمریکاییها با همپیمانانشان مذاکره و سعی کنند در چارچوب منافع و امنیت جمعی و همکاریهای خود در سازمانهای بینالمللی که در پیمان آتلانتیک شمالی داشتند، نسبت به مفاهیمی که مشترکا با آن مخالف بودند، مثل مساله اتمی شدن ایران، اتهامات تروریستی علیه ایران، مسائل حقوق بشر در ایران، بتوانند یک اشتراک مواضع در این مسائل ایجاد کنند که اشتراک مواضع آنها باعث همکاریشان علیه ایران شود. این مسائل همچنان در میان آمریکا و همپیمانانش باقی است. بنابراین میشود به دو نکته اشاره کرد؛ یکی اینکه مساله برجام مشمول برخی توافقاتی است که در زمان خودش انجام شده بود و دیگر اینکه اتهاماتی که به ایران وارد شده بود برای تلاش درجهت اتمی شدن و قطعنامههایی که در سازمان ملل و در شورای امنیت تصویب شده بود ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل مبنیبر تهدید بودن ایران برای صلح و امنیت بینالمللی بود. برجام به دنبال آن بود که این عوامل تهدید را برطرف کند و بگوید که ما تهدید نیستیم. چنانچه آمریکا و 1+5 در چارچوب برنامه صلحآمیز هستهای ایران حرکت کنند و تحریمهای جدیدی علیه ایران وضع نکنند، طبعا ایران میتواند با آنها همکاری داشته باشد. ضمن اینکه تحریمهایی هم که در جریان بود موضوع مذاکرات بود، اما شاید به دو دلیل در زمان مذاکرات هستهای مطالعات ایران، مطالعات جامع و همهجانبه حقوقی، سیاسی و اقتصادی نسبت به سوابق و پیشینه تحریم و عطف بماسبق دانستن تحریمهای گذشته بعد از برجام توسط آمریکاییها نبوده است. یعنی باید یک فعالیت مطالعاتی و تحقیقاتی همهجانبه سیاسی و حقوقی در کشور و وزارت خارجه انجام میشد که احتمالا انجام نشد، این یکی از مسائل است. نکته دوم هم این است که به هر حال ما باید به این حقیقت اعتراف کنیم که در روابط خارجی، وزارت خارجه فقدان بینش و نگرش نظریهپردازی امنیتی و حقوقی است. این کاستی در روابط خارجی و وزارت خارجه ما وجود دارد. هرجا مسائل پیچیده حقوقی و امنیتی مطرح میشود، ما در آنجا کاستی و کمبود داریم، بنابراین باید برای این کاستی و کمبود خودمان به مراکز مطالعاتی و تحقیقاتی و شخصیتهای حقوقی، سیاسی و امنیتی بیشتر تکیه کنیم تا بتوانیم آرا و نظرات آنها را در جهت منافع ملی و امنیت ملی و روابط خارجی بهتر به کار بگیریم. فکر میکنم که این دو نقیصه طبعا میتوانست موجب شود که در توافق برجام بهرغم همه امیدی که هم 1+5 و هم مقامات ما داشتند که تحریمها منتفی شود، اما تحریمهای گذشته آمریکا طبق روال سنواتی خود، در دستور کار کلینتون، بوش، اوباما و ترامپ قرار گرفت و آنها طبق قوانین داخلی خود و فرآیند تحریمهای ملی و فراملی علیه ایران اقدام کردند، بدون توجه به مساله برجام. البته از زمان توافق برجام هر نوع تحریمی که قرار بود لغو شود- اما نشد- میتواند نقض برجام باشد اما این نقض در برابر اعلام خروج ترامپ از برجام یک نقض ناچیز است. بزرگترین نقض برجام خروج آمریکا از این توافق است که یک نقض حقوقی، سیاسی و دیپلماتیک است و با وجود قبح حقوقی، سیاسی و بینالمللی این اقدام، در هیچ یک از نهادهای بینالمللی اقدام متقابلی نسبت به آن انجام نشده و حتی در شورای امنیت توسط نمایندگان دائم کشورهای 1+5 هم قطعنامهای علیه آمریکا صادر نشده است. بنابراین این یکجانبهگرایی ایالات متحده و ادامه و استمرار خصومتهای گذشته اقدامی است که از موضع استکباری آمریکا سرچشمه میگیرد، لذا آن چیزی که به ما مربوط میشود این است که مطالعات همهجانبه در حوزههای حقوقی، سیاسی و دیپلماتیک و همچنین به کارگیری همه ظرفیتهای داخلی در سطح ملی ممکن است پیشبینیهایی به همراه داشته باشد که مانع اقدامات بعدی آمریکا شود. شاید در برجام به دلیل کمبود مطالعات و آیندهنگری و عدم اطلاع از سوابق تحریمها پیشبینیهای لازم انجام نشد که آمریکاییها توانستند اینطور سوءاستفاده کنند.
با توجه به اینکه تحریمهای موسوم به داماتو تا امروز استمرار داشته و آخرین بار هم در دولت اوباما برای مدت 10 سال تمدید شده است، امروز و بعد از گذشت بیش از دو دهه به نظر شما آیا هنوز هم میتوانیم اقدام موثر حقوقی -در قالب شکایت به دیوان بینالمللی لاهه یا پیگیری برای صدور یک قطعنامه علیه آمریکا یا به هر شکل دیگر- در جهت خنثی کردن این تحریمها انجام دهیم؟ این واقعیت وجود دارد که وقتی اختلاف با یک قدرت در هر بعدی مطرح میشود، معادله قدرت در آنجا حاکم است و در این دست مناسبات بینالمللی نقش زور از نقش حقوق و سیاست برتر است. از این جهت، آمریکا همواره از موضع زور اقدام میکند و در نتیجه، مهار زور و اقتدار غیرقانونی آمریکا مستلزم یک فعالیت حقوقی و دیپلماتیک و تبلیغاتی همهجانبه است که تا اندازهای هم محدودیت برای آمریکا ایجاد کرده است، اما تقریبا باید یک اقدام و فعالیت جهانی باشد که بتواند مانع از فعالیتهای غیرقانونی آمریکا شود. ایران به دلیل مجموعه مشکلاتی که آمریکا برایش به وجود آورده کمتر توانسته است وفاق دیپلماتیک در عرصه بینالمللی ایجاد کند، چون به هر حال آمریکا قدرتی است که از همه مناسبات اقتصادی، سیاسی و بینالمللی خود در مقابل هر کشوری که با آن اختلاف دارد، استفاده میکند. همانطور که میبینیم تا امروز ترامپ مواضع غیرقانونی و غیرقابل قبول حتی برای همپیمانانش اتخاذ کرده اما بههرحال مواضع خود را اعمال کرده بدون اینکه هیچ مانعی سر راهش باشد. بنابراین من فکر میکنم که در معادله قدرت و مساله اختلاف با قدرتها یا باید با معادله قدرت وارد مذاکره شد یا آنقدر فعالیتهای حقوقی بازدارنده در مجامع و سازمانهای بینالمللی انجام شود که نقش حقوق در مقابله با اقدامات غیرحقوقی ارتقا پیدا کند، که در این صورت هم دیوان بینالمللی لاهه یا دیوان بینالمللی کیفری ضمانت اجرایی این را ندارند که در برابر یک اقدام خلاف قوانین بینالمللی که حتی به دیوان هم احاله میشود و دیوان هم رای میدهد قدرتی مثل آمریکا را وادار به انجام آن حکم کنند. کمااینکه در بسیاری از موارد که اختلافاتی در دیوان مطرح شده و دیوان هم آمریکا را محکوم کرده، اما ضمانت اجرایی نداشته که آمریکا مجبور به پرداخت غرامت شود و معمولا هم هر دو راهبرد به موازات هم مثمرثمر است. در رابطه با مسائل امروز هم چاره به کارگیری همین دو راهبرد است. امروز جمهوری اسلامی برای مقابله با سیاستهای یکسویه آمریکا از معادله قدرت وارد شده و اثر آن هم بهطور محسوس قابل درک است، اما لازم است که فعالیتهای حقوقی و دیپلماتیک هم در این رابطه گسترش یابد.
سایر اخبار این روزنامه
ناشرها یارانه کاغذ گرفتند، کتاب گرانتر شد
داماتو نتیجه توافق الجزایر بود
آمریکا چیزی برای ارائه در مذاکره ندارد
پروژههای پژوهشی توسط چند نفر دست بهدست میشود
شفافسازی حلقه مفقوده پیامرسانهای ایرانی
تور دانشگاه شناسی
روزهای حساس دیپلماسی از بسته فرانسوی تا «بیشتر در برابر بیشتر»
عراق افتخار جهان عرب و جهان اسلام است


