روزنامه ایران ورزشی
1398/05/27
مجالی برای اثبات دایی مربی
علی مغانیتابستان سال 85، کمی بعد از جام جهانی 2006 و بازگشت تیم ملی ناکام از آلمان. تیمی که با هزار امید و آرزو به جام جهانی سفر کرده بود، فقط با یک مساوی مقابل آنگولا به ایران برگشته. همه به دنبال مقصران این ناکامی میگردند و چه کسی مقصرتر از علی دایی؟ مهاجمی که به پایان فوتبالش نزدیک شده، فصل قبلتر در صبا بازی کرده، در جام جهانی هیچ گلی نزده، آشکارا تحرک گذشته را ندارد و با ستارههای محبوبتری مثل علی کریمی هم درگیر شده.
پیش از اینکه جانشین برانکوی اخراج شده در تیم ملی مشخص شود، از روز روشنتر است که مهاجم شماره 10 تیم ملی، دیگر رنگ پیراهن ملی را نخواهد دید. به نظر میرسد علی دایی به پایان فوتبال باشگاهی هم نزدیک شده، ولی او راهی سایپا میشود تا زیر نظر ورنر لورانت آلمانی لااقل یک فصل دیگر در فوتبال بماند. حضور در بوندسلیگا، تسلط به زبان آلمانی و سابقه درخشان فوتبالی این امکان را به علی دایی میدهد که در سایپا نقشی فراتر از یک بازیکن داشته باشد. سایپا در فصلی که استقلال، پرسپولیس و سپاهان پرنوسان و متزلزل هستند، تا پایان هفته پنجم تیم صدرنشین جدول است و دقیقاً در همین مقطع است که لورانت تصمیم میگیرد به پیشنهادی از ترکیه پاسخ مثبت بدهد و ایران را ترک کند. علی دایی به عنوان «مربی- بازیکن» با سایپا ادامه میدهد و از همینجاست که دوره مربیگری علی دایی، خیلی زودتر از حد تصور آغاز میشود.
مهاجمی که چند ماه پیش با لباس تیم ملی برای گل زدن به آنگولا تلاش میکرد، حالا یکی از مربیان لیگ برتری است. علی دایی جایگاه سایپا را تا پایان لیگ حفظ میکند و در اولین سال مربیگریاش، قهرمان لیگ شده. یک شروع درخشان! دایی، پیش از این «اولین»ها و «بهترین»های زیادی را تجربه کرده و حالا اولین «مربی- بازیکن» تاریخ لیگ برتر هم شده.
این شروع توفانی، سال بعد با رتبه یازدهمی سایپا در لیگ برتر رنگ میبازد. ده پله سقوط نسبت به فصل قبل. تردیدها درباره تواناییهای دایی مربی شروع میشود اما همان قهرمانی در لیگ ششم، علی دایی را به نیمکت تیم ملی میرساند. بعد از آن را هم که همه به یاد داریم؛ اخراج از تیم ملی بعد از شکست مقابل عربستان، دو بار تجربه مربیگری در پرسپولیس، حضور روی نیمکت تیمهای نفت، صبا، راهآهن، سایپا و کسب سه قهرمانی جام حذفی. وجه مشترک تمام تیمهایی که علی دایی در آن مربیگری کرده این بوده که محل تمرین آن، کمتر از 50 کیلومتر با تهران فاصله داشته. گفته میشود او به خاطر مشغلههای تجاری، در این سالها هیچ پیشنهادی از شهرستان را نپذیرفته اما حالا از پیشنهاد خارجی به دایی حرف زده میشود.
در فوتبال غیرشفاف ایران، کسی نمیداند پیشنهادهایی که به علی دایی شده چقدر جدی است؟ از کجاست؟ ولی هرچه باشد، در فضایی که مربیان ایرانی تقریباً هیچ بازاری در کشورهای درجه سه همسایه هم ندارند، یک موفقیت قابل توجه است. علی دایی در همه این سالها منتقد ضعف ساختاری، کمبود امکانات و روابط غیرفوتبالی حاکم بر فوتبال بوده و اساساً به همین دلیل از سایپا کنار گذاشته شد. حالا این بهترین فرصت برای اوست که همچون سالهایی که پرچمدار حضور فوتبالیستهای ایرانی در بوندسلیگا و لیگ قهرمانان اروپا بود، موج تازهای در بازار مربیان ایرانی باز کند. مربیگری در اتمسفری متفاوت با امکاناتی احتمالاً بیشتر و با آرامش بیشتر. این همان چیزی است که دایی مدتهاست از آن حرف میزند.
شاید اگر ورنر لورانت در لیگ ششم اینقدر زود سایپا را ترک نمیکرد، علی دایی امروز سرنوشت دیگری داشت. شاید قید وسوسه مربیگری را میزد و امروز یکی از مدیران فوتبال ایران بود. او در شمار معدود فوتبالیستهایی بود که میتوانست در مدیریت فوتبال تا بالاترین سطح پیشروی کند، حتی شاید تا ریاست کنفدراسیون فوتبال آسیا اما دایی «رختکن» را به «اتاق مدیریت» ترجیح داد.
علی دایی هنوز به 50 سالگی نرسیده و هنوز یک مربی جوان محسوب میشود. اگر در سال 88 علی دایی به مربیگری تیم ملی رسید، حالا در سال 98 کمتر کسی است که از حضور او روی نیمکت تیم ملی دفاع کند. شاید نیاز باشد علی دایی فضای متفاوتی را در مربیگری تجربه کند. تا روزی که باز هم یکی از گزینههای مربیگری
تیم ملی ایران باشد.
سایر اخبار این روزنامه


