فریده به اسکار می‌رود



یگانه خدامی
خبرنگار


بامداد یکشنبه و به قول مردم ساعت دوازده ونیم  شنبه شب خبری روی خروجی‌های خبرگزاری‌ها قرار گرفت که کسی منتظرش نبود. مستند «در جست وجوی فریده» به‌عنوان نماینده ایران در اسکار 2020 معرفی شد. شیفت شب خبرگزاری‌ها بسرعت خبر را از روابط عمومی بنیاد سینمایی فارابی و دبیر و سخنگوی هیأت معرفی فیلم ایرانی به اسکار منتشر کردند و کوروش عطایی یکی از کارگردان‌های فیلم آن را در توئیترش منتشر کرد.
اینکه چرا نیمه‌شب این خبر اعلام شده یکی از چیزهایی بود که سینمایی‌ها را متعجب کرد. شاید نکته مهمتر این بود که چرا یک مستند به‌عنوان نماینده سینمای ایران به آکادمی اسکار معرفی شده است. مسأله‌ای که در کنار تعریف و تمجیدها و تبریک‌ها به عطایی و گروهش انتقاد بعضی از سینمایی‌ها را همراه داشت.کسانی مانند نوید محمدزاده بازیگر فیلم «متری شیش‌ونیم» که همان نیمه شب در استوری اینستاگرامش نوشت:«هر سال اواخر شهریور نماینده سینمای ایران به اسکار اعلام می‌شد، علت این عجله در انتخاب چی بود؟ «درجست وجوی فریده» نماینده سینمای ایران در اسکار؟ فیلم خوبیه، درست ولی براساس کدوم موفقیت بین‌المللی؟ نمی‌تونستین تا بعد از جشنواره ونیز صبر کنید؟»
البته او دیروز ظهر استوری را پاک کرد و در استوری دیگری هم عذرخواهی کرد و هم حرف‌هایش را تصحیح کرد: «دیشب بعد از شنیدن خبر معرفی فیلم منتخب ایران به آکادمی اسکار واکنشی نشان دادم که زشت و عجولانه بود. از سازندگان فیلم بسیار خوب «در جست وجوی فریده» صمیمانه معذرت می‌خوام و براشون بیشترین موفقیت رو آرزو می‌کنم. سعی می‌کنم در آینده اینقدر احساساتی واکنش نشان ندم!»
البته نوید محمدزاده در این واکنش تنها نبود. حامد بهداد بازیگر «قصر شیرین» که آن هم یکی از نامزدان معرفی به آکادمی اسکار بود به این انتخاب واکنش نشان داد. البته ملایم‌تر و پرسشگرانه. او نوشت: «ضمن تبریک و آرزوى موفقیت به عوامل سازنده فیلم مستند «در جست‌و‌جوی فریده» براى معرفی به‌عنوان نماینده سینمایی، به مراسم اسکارِ 2020، با توجه به شکل غیرمعمولِ تشکیل کمیته انتخاب، بر خلاف روال دوره‌هاى قبلى و شایعات و ابهامات موجود، درباره نحوه انتخاب نماینده سینمای ایران و نظر به سیاست شفاف‌سازی ریاست سازمان سینمایی، درخواست انتشار جزئیات و شرح مذاکراتِ دو جلسه اخیرِ هیأت انتخاب نماینده ایران در اسکار 2020 را داریم!»

توجه به وجه مغفول سینما
در این مدت هیأت معرفی فیلم ایرانی به اسکار استراتژی سکوت در پیش گرفته بودند هرچند که مهرزاد دانش منتقد و یکی از اعضای این هیأت سکوت را شکست و در توئیترش نوشت:«گفت‌و‌گو، حتی با پراختلاف‌ترین دیدگاه‌ها، اگر طبق قاعده بازی و منطق هدف انجام گیرد، در هر شکلش نتیجه‌ای متقاعد‌کننده ولو مغایر با برخی نظرها دارد. امان از زمانی که اهداف برخی چنان خارج از روال باشد که نه ثباتی را رقم زنند و نه انعطافی: بداخلاقی در گفت‌و‌گو و بی‌معیاری در رأی دهی.»
توئیتی که نشان می‌دهد هیأت انتخاب برای معرفی «در جست وجوی فریده» یکدست نبوده‌اند هرچند که دانش هم مانند محمدزاده ترجیح داد توئیتش را پاک کند.
اعضای هیأت انتخاب فیلم ایرانی به اسکار یعنی فرشته طائرپور، فاطمه معتمدآریا، ابوالحسن داودی، تورج منصوری، رسول صدرعاملی، امیر اثباتی، مرتضی رزاق کریمی و مهرزاد دانش دیروز ترجیح می‌دادند با رسانه‌ها صحبت نکنند و همه چیز را برعهده رائد فریدزاده، دبیر و سخنگوی هیأت بگذارند. فریدزاده از فهرست 70 تایی فیلم‌ها می‌گوید که توسط هیأت انتخاب 10 و بعد از آن 3 فیلم از بین آنها انتخاب شده که در نهایت «در جست وجوی فریده» به‌عنوان انتخاب هیأت معرفی شده است.او در پاسخ به این انتقاد که چرا نماینده ایران اینقدر زود معرفی شده به «ایران» می‌گوید: «این به خود آکادمی و تغییراتی که در کادر آن ایجاد شده بازمی گردد. تا سال قبل می‌توانستیم مهلت معرفی فیلم را تمدید و سر فرصت فیلم را معرفی کنیم اما امسال و با تغییرات انجام شده باید در زمان مقرر نام فیلم به آکادمی اعلام و در یک فرآیند طولانی و آنلاین در یک سامانه مرحله به مرحله ثبت می‌شد. به همین دلیل مجبور به رعایت این زمان بودیم و تعجیل در معرفی فیلم با توجه به تغییراتی بود که در آکادمی صورت گرفت.»
بحث بعدی معرفی یک مستند به‌عنوان نماینده سینمای ایران به آکادمی اسکار بود. مسأله‌ای که باعث شد تهیه‌کنندگان و کارگردان‌های سینمای داستانی از آن انتقاد کنند. البته به گفته فریدزاده و در واقع هیأت انتخاب معرفی «در جست وجوی فریده» نشان از بالندگی سینمای ایران دارد که فقط نوع مشخص و معین فیلم که سال‌هاست به‌عنوان نماینده سینمای ایران معرفی می‌شود مورد توجه قرار نمی‌گیرد و به کلیت سینمای ایران و وجوه مغفولی که سال‌ها وجود داشته توجه می‌شود. او می‌گوید: «مستند یکی از این وجوه است که با اینکه چند سالی است اقبال به سینمای داستانی ایران در جهان کمرنگ شده حضور چشمگیری در رویدادهای جهانی داشته و این مورد توجه هیأت انتخاب قرار گرفته است.»
به گفته سخنگوی هیأت اینکه در این مستند یک موضوع کاملاً جهانی با یک روایت خودی و بومی توانسته محقق شود یکی از ویژگی‌هایی بوده که در این انتخاب مؤثر بوده است. ضمن اینکه تمام وجوه فرهنگ بومی و ملی ایران را در بردارد و به موضوع هویت که در جهان مورد توجه است پرداخته است.

منتظر یک اتفاق عجیب
در این هیاهو آزاده موسوی و کورش عطایی تهیه‌کنندگان و کارگردان‌های «در جست وجوی فریده» ترجیح دادند بیانیه‌ای درباره معرفی فیلمشان به اسکار منتشر کنند. آنها نوشتند: «قرار گرفتن فیلم «در جست‌و‌جوی فریده»در کنار آثار شاخص و ارزشمند سال گذشته‌ سینمای ایران برای معرفی به اسکار برای ما مایه‌ افتخار و خوشحالی بسیار بود و اینکه کمیته‌ محترم انتخاب، این فیلم را به‌عنوان نماینده‌ سینمای ایران برای رقابت در این رویداد سینمایی برگزیدند نه تنها باعث شعف دوچندان ما شد بلکه فکر می‌کنیم این انتخاب، یک اتفاق مهم و تاریخی برای سینمای مستند ایران است. سینمایی که فیلمسازان آن سال‌هاست به دور از حاشیه‌ها و با کمترین امکانات و بیشترین محدودیت‌ها به تولید آثارشان مشغول‌ هستند و با وجود این همواره در بسیاری از صحنه‌های جهانی موجب سربلندی سینمای ایران شده‌اند. امیدواریم که این انتخاب گام بلندی برای هرچه بیشتر مطرح شدن سینمای مستند ایران در عرصه جهانی باشد و ما به‌عنوان سازندگان و تهیه‌کنندگان این فیلم تمام تلاش خود را خواهیم کرد تا نماینده شایسته‌ای برای سینمای ایران باشیم. و سپاسگزاریم از همه‌ عوامل «در جست‌و‌جوی فریده» و دست تک تک‌شان را می‌بوسیم که ساختن این فیلم بدون همیاری و انرژی و عشق‌شان امکان پذیر نبود.»
حالا باید منتظر بمانیم و ببینیم به قول فریدزاده اعضای آکادمی امسال مانند چند سال گذشته فیلمی را انتخاب می‌کنند که برخلاف نظر بقیه شانس چندانی ندارد یا اینکه «در جست وجوی فریده» هم به فهرست ناکامان ایرانی اسکار اضافه می‌شود.

«درجست و جوی فریده» نه واپس گراست و نه سیاه نمایی می‌کند

جواد طوسی
منتقد
«در جست‌و‌جوی فریده» فیلم متفاوتی در حوزه سینمای مستند است. مشخص است که سازندگان آن مبتنی بر یک نگاه کاملاً پژوهشی در چارچوب موضوع انتخابی‌شان سراغ لوکیشن رفته‌اند و شخصیت محوری یعنی «فریده» را در بطن یک سفر بومی و اقلیمی ودر عین حال خودشناسانه و مردم شناسانه قرار داده‌اند. بیننده در این طی طریق، هم با فرهنگ ومناسبات و آیین‌های جامعه ایرانی روبه رو می‌شود و هم درامتدادش می‌تواند جنس متفاوتی از سینمای مستند را مشاهده کند. اگر بخواهیم یک مرور تاریخی بر سینمای مستند داشته باشیم، حوزه مردم شناسی یکی از شاخه‌های اصلی آن است که از طریق آن می‌توانید با بافت یک جامعه، فرهنگ و مسائل اقلیمی و منطقه‌ای و بومی اش آشنا شوید.
«فریده» ریشه‌های ایرانی دارد و با اینکه در یک کشور خارجی زندگی می‌کند، به شکلی می‌خواهد مبتنی بر یک نگاه دغدغه‌مند ودرعین حال نوستالژیک به زادگاه خودش بازگردد و ریشه‌های فردی و خانوادگی‌اش را شناسایی کند. این محمل اولیه و مقدماتی، بستری گسترده و فراگیرتر پیدا می‌کند. این مواجهه ومشاهدات عینی فریده و کشف شهودش، ناخودآگاه شناسنامه بخشی از سرزمین ما - با همه تعارضات ووجوه اجتماعی و فرهنگی اش- می‌شود که بخشی از آن را برای جامعه‌ای که‌گذار منطقی از سنت به مدرنیته را بدرستی تجربه نکرده، می توان پیشنهاد کرد.در واقع، دستاورد این سفرپراز شور وشیدایی این است که ما در عین حالی که می‌توانیم مدرن باشیم، به حفظ ریشه‌های اصیل خودمان نیز می‌توانیم پایبند باشیم و اینها با هم هیچ منافاتی ندارند. این نگرش از دل برآمده می‌تواند همچون موج گرمِ عاطفی برای یک جامعه بشدت از خود بیگانه شده و از هم دور افتاده باشد. سرزمین کهن ما با آن پشتوانه غنی فرهنگی و وجوه ارزشی و اخلاقی دراین دوران فترت، به این گونه پیشنهادات راهگشا و سازنده در گستره فرهنگ وهنر نیاز مبرم دارد. بدون تردید، اصالت کار و صداقت در نگاه خالق اثر مانع از این خواهد شد که انگ واپس‌گرایی به آن زده شود. اتفاقاً واپسگرایی واقعی راباید در نگرش‌های بی‌پشتوانه وشبه روشنفکرانه‌ای دید که تعریف غلط و یکسویه از مدرنیته ارائه می‌دهند. اتفاقاً این الگودهی برای یک اثر مستند که می‌خواهد نماینده و منتخب یک جامعه ملتهب وهویت باخته باشد، چیز بدی نیست.«در جست‌و‌جوی فریده»، نه خیلی دافعه‌آمیز با سنت روبه رو می‌شود و نه شیفته‌اش می‌شود. می‌توانیم این نگرش واقع‌بینانه و این حس عمیق مردم‌شناسانه را در قالب یک اثر مستند به جامعه ومخاطب جهانی توصیه کنیم و الگو قرار بدهیم. ویژگی دیگر «در جست‌و‌جوی فریده» این است که انگ همیشگی «سیاه نمایی» به آن نمی‌خورد و این برمی‌گردد به نگاه درست پژوهشی و همدلی و همراهی صادقانه با شخصیت محوری(فریده به‌ عنوان راوی)؛ بدون اینکه بخواهد به اصل و شیرازه موضوعی که در دل آن رئالیسم جا خوش کرده خدشه‌ای وارد کند. «در جست‌وجوی فریده»، مستندی است که نگاه کمرنگ داستانی با خودش دارد وبا این قالب روایی وساختار مناسب، بخوبی توانسته به جذب مخاطب فکر کند. تجربه نمایش فیلم در گروه «هنر و تجربه» نشان داد که اگر فرم، ساختار، مضمون و بیان سینمایی مناسبی را درحوزه مستند انتخاب کنید و هوشمندانه سراغ لوکیشن وهویتمندی آن بروید، می‌توانید با طیف‌های مختلف جامعه ارتباط برقرار کنید.یک ویژگی قابل تأمل دیگر فیلم، پیوند میان فرهنگ‌ها و آیین‌ها در دو جغرافیای متفاوت است. فیلمسازان از طریق شخصیت محوری‌شان این نکته را یادآور می‌شوند که می‌توان درعین پایبندی به این ریشه‌ها وآیین‌ها وگارد بیهوده دربرابرشان، مدرن هم بود.
 در شرایطی که شناخت و اطلاعات کافی از رقبای خودمان در این دوره نداریم، نمی توان با ذوق‌زدگی یا نگاه مأیوسانه به اثر انتخاب شده‌مان بپردازیم. همین که انتخابمان در مقایسه با فیلم‌های دیگر سنجیده‌تر بوده و فیلمی را انتخاب کرده‌ایم که هم شناسنامه‌ای قابل باور واستناد از این سرزمین و یک منطقه‌اش دارد و هم پیشنهاد متفاوتی را در نمایش سنت دردل جامعه‌ای متمایل به ابزار ونشانه‌های مدرن ارائه می‌دهد، قابل دفاع است.