روزنامه ایران
1398/05/28
به استقبال افقهای نو
مهدی شفیعیمدیرعامل مؤسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران
روزنامهنگاری ایرانی روزهای دشواری را تجربه میکند. تیراژ نسخههای کاغذی به کمترین حد خود رسیده، برخی روزنامهنگاران باسابقه دیگر انگیزه سالهای پیش خود را ندارند، جوانان جویای نام کمتر میتوانند افقی پیش روی آینده خویش ترسیم کنند و ظهور شبکههای اجتماعی این پرسش را پدید آورده که نکند دوران روزنامههای کاغذی به سرآمده و مخاطبان هرآنچه را میخواهند میتوانند در گوشیهای تلفن همراهشان پیدا کنند. کار بهجایی رسیده که برخی کارشناسان سخن از بحران مخاطب و مرگ روزنامههای کاغذی گفتهاند و دیگران را به خداحافظی با اینگونه از رسانه تشویق میکنند.
طبیعتاً کسی نمیتواند منکر اهمیت و اثرگذاری رسانههای نوین شود اما شاید یک بار هم بد نباشد به این پرسش بپردازیم که آیا افول روزنامههای کاغذی، صرفاً محصول ظهور این رسانهها بوده است؟ اگر نه، آیا نمیتوان برای برداشتن موانع پیش رو تلاش کرد و ورق را برگرداند؟ آیا این روزنامهها نمیتوانند دوباره روزهای اوج را تجربه کنند یا اوجی دیگر و متناسب با جهان جدید را رقم بزنند؟
روزنامههای ایرانی جدا از تمام کارکردهایشان، همواره بزرگترین مرکز پرورش روزنامهنگاران بودهاند. ساختار روزنامه، خلاف رسانههایی که این روزها مخاطبان به آنها رجوع میکنند، به گونهای بوده و هست که میتواند محلی برای انتقال تجربیات به روزنامهنگاران تازهکار و پرورش آنان باشد. شمار عظیمی از روزنامهنگاران بزرگ ایران، دستپرورده تحریریههاییاند که در آنها، ساعتها روی یک موضوع بحث میشود و یک ایده اولیه بر اثر گفتوگو و نقد، به گزارشی اثرگذار یا یادداشتی تأمل برانگیز تبدیل میشود. این همان اتفاقی است که در مورد آنچه امروز رسانههای جدید مینامیم نمیافتد. بماند که این اتفاق جدا از محصولی که بار میآورد بزرگترین عامل برای آفریدن اشتیاق و شور بهعنوان عنصر ضروری روزنامهنگاری در میان روزنامهنگاران است.
گزارشهای روزنامهای عموماً حاصل تحقیق صورت پذیرفته در یک گروه و بررسی مدام چند کارشناسی است که به روزنامهنگار یاری میرسانند تا بارش را به منزل برساند. مفهوم «تحریریه» همان حلقه مفقوده روزنامهنگاری امروز ایرانی است؛ جایی برای هماندیشی و تضارب آرا. اگر این نبود هر روزنامهنگاری به خانهاش میرفت و آنجا هرچه دل تنگش میخواست مینوشت و به رسانه مربوطه ایمیل میکرد.
حال میتوان این پرسش را مطرح کرد که چرا بسیاری از روزنامههای ایرانی عملاً با مفهوم تحریریه وداع کردهاند و چرا برخی از روزنامهنگاران دیگر حاضر نیستند تمام روزشان را در تحریریهها بگذرانند؟
احتمالا پاسخهای بسیاری برای این پرسش وجود دارد اما قطعاً یکی از مهمترینشان افول حیرتانگیز «اقتصاد فرهنگ» در روزنامهنگاری ایرانی بوده است. روزنامههای ایرانی کمتر توانستند تبدیل به یک «بنگاه مطبوعاتی» شوند و از اینرو نتوانستند ضرورتهای بازارهای جدید را درک کنند که از دل توسعه تکنولوژیک برآمده است. نتیجه این شد که اقتصاد روزنامهها هر روز ضعیفتر شد و مدیران مجبور شدند به هر تصمیمی تن بدهند که صرفاً سرپا بمانند. شاید هم سرخوشی روزهای اوج باعث شده بود کمتر مدیری به این تحولات و نتایج برآمده از آن بیندیشد.
مؤسسه «ایران» تاکنون توانسته است تا حد امکان به اصول اقتصاد رسانه وفادار باشد و از این رو باید تلاش مدیران پیشینش را ارج نهاد. اما امروز روز دیگری است. ما چارهای جز پذیرفتن اقتضائات این روزگار نو نداریم و اگر قرار است سند چشماندازمان را بر مبنای اصول اقتصاد فرهنگ بازطراحی کنیم باید بتوانیم الزاماتش را در تمام عرصهها به رسمیت بشناسیم. یکی از مهمترین الزامات اقتصاد رسانه در فضای جدید، بازتعریف نظامهای درآمدی است. مؤسسه «ایران» میتواند و باید به درک جدیدی از ظرفیتهای اقتصادی در رسانهها دست یابد تا با اتکا به آن همچنان بتواند به اصول روزنامهنگاری وفادار بماند. متأسفانه دیدهایم که گاه مشکلات اقتصادی، کاری با برخی رسانهها کرده که مدیرانش تن به رفتارهایی خارج از هنجارهای حرفهای دادهاند.
اتفاقاً مؤسسه «ایران» با تکیه بر روزنامهنگارانش که بزرگترین سرمایه آنند میتواند دریچههای جدیدی برای نزدیک شدن به این چشمانداز بگشاید. به شرطی که مدیرانش بتوانند با تعریف یک بازی برد-برد، حداکثر انتفاع را برای مؤسسه، دستاندرکاران و از همه مهمتر مخاطبان آن تأمین کنند.
سازمان آگهیها قلب اقتصادی روزنامههاست. اما متأسفانه این سازمان در بسیاری از رسانههای ما هنوز بر مبنای اصولی اداره میشود که در سالهای بسیار دور طراحی شده. تغییر بنیادین رویکردهای این سازمان و تبدیلش به قلب اقتصادی رسانه، اولویتی است که دیر یا زود همه رسانهها خود را ملزم به آن خواهند دید. حالا که با ظهور رسانههای نو فصلی تازه در روزنامهنگاری ایرانی آغاز شده، این سازمان هم باید بتواند با کنار گذاشتن پارادایم مسلط بر فضای آگهی به استقبال افقهای نو برود.
بهره بردن از منابع انسانی دانشمحور در این عرصه، استخراج ظرفیتهای اقتصادی رسانههای مکمل، استفاده از ابزارهای نوین مدیریتی، کشف بازارهای تازه و تقویت بازارهای موجود نیازمند دمیدن روحی خلاق در سازمانهایی از این دست است تا بتوانند فردای بهتری را برای مؤسسه رقم بزنند. مؤسسه «ایران» از این پس با چنین نگاهی اداره خواهد شد و امید که با محقق شدن این اتفاق، بتوانیم منتظر آیندهای بمانیم که شایسته بهترین روزنامهنگاران و وفادارترین مخاطبان است.
سایر اخبار این روزنامه
عید غدیر بر همگان مبارک باد
مکانیثابت برای اجرای مستمر نمایش آیینی اختصاص یابد
موسیقی ما یک هنر بیرسانه است
چهارباغ ایرانی هدیه رهبری به مردم است
دستور روحانی برای انتشار حقوق مدیران
فریده به اسکار میرود
کودتایی که 66 ساله شد
دیدار سفرای جدید 4 کشور با رئیسجمهوری
جدال دو قاضی القضات سابق
58 درصد تسهیلات ارزی به بخش خصوصی رسید
مردم به کارت جایگاه عادت کردهاند
تا آخر تابستان وقت دارید
به استقبال افقهای نو
پیغام ایرانی
قدردانی رئیس جمهوری از تلاشهای مؤثر صنایع دفاعی کشور


