روزنامه شهروند
1398/05/30
پدر، مادر شما متهماید
محمد باقرزاده| اگر چه آمار رسمی و پژوهشهای دانشگاهی نشان میدهد که ایرانیان علاقه چندانی به مطالعه ندارند اما به نظر میآید در فرهنگ عمومی علاقه به کتاب و مطالعه همچنان ارزش محسوب میشود. این ارزش عمومی البته در نگاه پدرومادرها و نحوه برخورد آنها با فرزندان خردسال خود جایگاه مهمی دارد و حتی والدین غیرکتابدوست هم سعی میکنند فرزندانشان را با کتاب آشنا کنند. این البته تمام ماجرا نیست و در دوره یکهتازی موبایل، کامپیوتر و ابزار متفاوت بازیهای رایانهای، ترغیب کودکان به آشنایی با کتاب به مسألهای پیچیده تبدیل شده و در این بین کسانی که راهکاری برای مدیریت بازیهای کامپیوتری فرزندان خود پیدا کردهاند، باید مسأله دیگری را هم به درستی پیش ببرند؛ انتخاب کتاب مناسب سن کودک و همچنین رفتاری که این علاقه را از در درازمدت از بین نبرد.پدرومادرهای امروز ایران چه نگاهی به کتابخوانی کودکان دارند و چگونه آن را مدیریت میکنند؟ علاوهبراین روانشناسان و کارشناسان حوزه ادبیات کودک چه راهکارهایی برای این موضوع دارند و با نگاه آسیبشناسانه چه پیشنهادی برای والدین دارند؟
روایت والدین از کتابخوانی کودکان
نسلی که در خاطرات کودکیاش کمتر اثری از کتاب دیده میشود، حالا تلاش میکند که فرزندانی باسواد پرورش دهد؛ هر چند که در این راه با مشکلات فراوانی دستوپنجه نرم میکند. پدرومادرهای طبقه فرودست متولد دهههای ۵۰ و ۶۰ خورشیدی در ایران میگویند که تلاش میکنند دوران کودکی متفاوتی با زندگی خود برای فرزندانشان بسازند، هر چند که به نظر میآید والدین طبقه متوسط در ایران در حال شبیهسازی یا بهینهسازی خاطرات کودکی برای فرزندانشاناند. «مرتضی» و «زینب» پدر و مادر دو کودک ۱۱ و ۴ سالهاند. پسران این زوج این روزها مجموعهای از کتابهای مختلف را در قفسههای کتابخانه جا دادهاند و گاهی وقتها هم «ارشان» 11 ساله برای آنها قصه کتابها را میگوید. «مرتضی» میگوید که از کتابخوانی ارشان خوشحال است: «من و همسرم اولین کتابی که دیدیم سال اول ابتدایی بود و در روستایمان اصلا کتابخانهای نبود. یادم است حدود پنجم ابتدایی مسجد روستا کتابخانهای ایجاد کرد و من انگار وارد دنیای تازهای شدم. هر هفته میتوانستیم دو کتاب امانت بگیریم و من این دو کتاب را یکشبه تمام میکردم. الان شرایط خیلی متفاوت است.» زینب هم خاطرات مشابهی دارد و میگوید که تلاش کرده زندگی متفاوتی را برای فرزندانش بسازد: «ما حتی نمیدانستیم چطور بچهها را کتابخوان بار بیاوریم یا چه کتابی و از کجا برایشان بخریم. خودم کلی مشورت گرفتم و حتی کلاس رفتم که چطور با بچههایم برخورد کنم و موقعی که برایشان کتاب میخواندم، قصهها برای خودم هم جالب بود. تصور کن برای من سیوپنجساله قصه کتاب بچه لذتبخش بود.» نگاه خانوادههای امروزی اگر چه متفاوت اما در یک مورد شبیه است و آن ارزش کتاب در زندگی کودکان است. «مریم» روزنامهنگار و مادر کودکی دو ساله و چند ماهه است. او درباره کتابخوانی برای دخترش «مانترا» میگوید: «هیچ برنامه زمانی برای کتابخوانی ندارم؛ چون مانترا در این سن کارهایش معمولا هیجانی است. بعضی وقتهایی که میخواهم برایش کتاب بخوانم، دوست ندارد ولی بعضی وقتها هم استقبال میکند یا حتی خودش کتاب را انتخاب میکند و بعضی وقتها مدام کتابها را عوض میکند.» او درباره نحوه انتخاب کتاب هم میگوید: «یکسری از کتابها را که دیگران برایش هدیه آوردهاند و من انتخاب نکردم. یکسری از کتابها را هم که معروف و مورد تایید است، خودم انتخاب کردم. یکسری را هم مدیر مهدکودکش که روانشناس است به ما معرفی کرده است. میگویند کتابی که میخوانی تخیل و مفهوم یا خلاصه کتاب را برای کودک تعریف کن و مانترا هم در این سن همین را دوست دارد و علاقهای به شنیدن جمله جمله کتاب ندارد.» واکنش مانترای حدودا 2 ساله به کتاب چگونه است و مادرش چه برنامهای برای آینده کتابخوانیاش دارد؟ این مادر روزنامهنگار در پاسخ به این پرسش میگوید: «الان بعضی وقتها کتاب برایش جذاب است و زمانی هم هست که کتاب را پس میزند. من میدانم که کتاب روی هر فردی تأثیر دارد و خودم هم تلاش میکنم بعضی مواقع در خانه کتابی دست بگیرم و به بابایش هم میگویم که بعضی وقتها کتاب دستش بگیرد که مانترا ببیند و این روی مانترا هم تأثیرگذار است؛ یعنی برنامهمان ادامه حضور کتاب در زندگی مانترا است.»
«مهدی» هم پدر دو کودک ۷ ساله و 6 ماهه است که بخش زیادی از زندگی روزانه و فعالیتهایش را بر پایه تربیت صحیح فرزند تنظیم میکند. او کلاسهایی میرود و کتابهایی را میخواند که بتواند رابطهاش با فرزندانش را بهبود ببخشد. او درباره تجربهاش در این زمینه میگوید: «یکسری طراحی سیاه و سفید است که شبیه کارت است و کودک حتی یکماهه نسبت به آن واکنش نشان میدهد. من برای پسر بزرگم گرفته بودم و برای فرزند جدیدمان هم استفاده کردیم. تا جایی که میدانم و تا سالهای پیش این کارتها در ایران وجود نداشت.» او ادامه میدهد: «صرف کتابخواندن حتی برای نوزاد، گوشش را نسبت به کلام و آهنگ کلمات قوی میکند. من الان به نامی میگویم هر وقت میخواهد کتاب بخواند، کنار تخت دانا بخواند که گوش دانا هم با کلمات و لحن آنها آشنا شود.» مهدی درباره نحوه انتخاب کتاب هم میگوید: «برای من یکی انتشارات معیار است و مورد دیگر هم نهادهایی مانند شورای کتاب کودک است که هر سال کتابهای برگزیده سال را منتشر میکند و امتیاز میدهد و هم به لحاظ تصویرسازی و هم متن کتابها بررسی میشود و معمولا کتابها با امتیاز بالا، کتابهای خوب و مفیدیاند.» اما چگونه میتوان با کودک به گونهای رفتار کرد که از کتاب دلزده نشود؟ مهدی درباره تجربه خود میگوید: «به نظر من هیچ تکنیکی نمیتواند یک بچه را به کتاب علاقهمند کند مگر اینکه دست پدر و مادرش کتاب ببیند. مثلا پسر اولم کتاب «قصه من و بابام» را از حدود 3 سالگی دوست دارد و هنوز هم شبها قبل از خواب میگوید که همین کتاب را بخوان. اگر من بگویم این چه کتابی است یا حرفهایی از این دست، ممکن است زده شود. نامی در دو سه ماه اول مدرسه با اینکه هنوز همه حروف الفبا را یاد نگرفته بود، شروع کرده به خواندن اسم خیابانها که فکر میکنم به دلیل علاقهاش به کتاب است.» اما الان یک بچه ۷ ساله چگونه کتاب انتخاب میکند: «الان خودش کمی دید و سلیقه دارد و ما هم نمیخواهیم سلیقهای را به او تحمیل کنیم. در کتابخانه مدرسه یا در صحبت با همکلاسیها راجع به شخصیتهایی صحبت میکنند و همین یکی از معیارهای انتخاب کتاب او میشود؛ مثلا اسم من را کارآگاه سیتو گذاشته است؛ اسم شخصیت پرخوری در یکی از کتابهاست که این کتاب را با هم خواندهایم.» مهدی البته براساس تجربه خود پیشنهاد میدهد: «یک نکته مهم این است که به خواسته کودک احترام بگذاریم و دیگر اینکه خود پدر و مادرها هم برای مطالعه وقت بگذارند که بچه در دست والدینش کتاب ببیند. پدر من هر کتابی را میخواند خلاصهاش را برای ما تعریف میکرد و این حس خوبی از کتاب برای من میساخت.»
نگاهی آسیبشناسانه به مطالعه کودکان
اگر چه کتابخوانی کودکان در حالت کلی مورد ستایش است و مواردی زیادی در مزایای این رفتار کودک بیان شده است اما آیا ممکن است تلاش خانوادهها برای کتابخوان بارآوردن کودکان، منجر به آسیب هم شود؟ در شرایط کنونی جامعه ایران، تلاش خانوادهها در این زمینه چه معایبی دارد و چگونه میشود این نقایص را کاهش داد؟ «علیاکبر زینالعابدین» نویسنده حوزه ادبیات کودک و نوجوان و کارشناس ارشد روانشناسی بالینی در اینباره به «شهروند» میگوید که اگر برخورد والدین درست نباشد ممکن است آثار منفی طولانیمدت روی کودکان بگذارد. این روانشناس توضیح میدهد: «اگر تأکید والدین بر خرید کتاب برای کودکان باشد، ممکن است کودک آن را پس بزند چون آن را شبیه همان کتاب درسی میبیند. کتاب درسی ما از محتوا تا فرم جنبه بازدارنده دارد و کتاب غیر درسی نباید حسی برای کودک ایجاد کند که مانند کتاب درسی اجبار در خواندن کتاب غیر درسی هم دارد. والدین نمیخواهند امتحان بگیرند اما اگر نحوه پرسش و پاسخ بهگونهای باشد که حالت امتحان داشته باشد کودک این کتاب را پس میزند.» او میگوید که اگر نحوه برخورد بهگونهای باشد که کودک حتما باید از کتاب آموزش ببیند و مدام در این زمینه مورد پرسش واقع شود، احتمال پسزدن کتاب بالا خواهد رفت: «برخی اوقات تأکید خانوادهها بر جنبه آموزشی است؛ یعنی به خاطر پول و وقتی که صرف شده کودک باید حتما چیزی یاد بگیرد. این بازخواست میتواند کتاب را برای کودک تبدیل به کتاب درسی کند.» با این شرایط والدین باید چه رفتاری داشته باشند که کودک در درازمدت از کتاب زده نشود؟ زینالعابدین در پاسخ به این پرسش هم میگوید: «پدر و مادری که ماهی یکی دو بار و بهطور طبیعی سمت کتابفروشی میروند و کودک را در کتابفروشی به حال خود رها میکنند، فضا را فراهم میکنند که کودک، خود نگاهی به کتابها داشته باشد. کتابفروشی که میروند نه به این معنی که حتما کتاب بخرند. کتابها را ببینند و حتی گاهی کتاب را نخرند و برای آن برنامهریزی مالی تعریف کنند. نباید دسترسی کودک به کتاب سهلالوصول و رفتار بهگونهای باشد که او فکر کند در هر شرایطی خانواده از خرید کتاب استقبال میکند.» این نویسنده حوزه کودک و نوجوان، فضای کتابخانههای عمومی را یکی از مکانهای مناسب برای آشنایی کودک با کتاب میداند: «کتابخانهها در شهرستانها و شهرهای کوچک مکان مناسبی است، چون در دسترس است. در تهران البته عملا این امکان برای بسیاری از خانوادهها و مناطق وجود ندارد. در شهرهای کوچک به دلیل نزدیکبودن خانهها تا کتابخانههای عمومی، امکان بهتری فراهم است. در چنین شهرها و روستاهایی این رفتار طبیعی با کتاب را میتوان با مخزن کتاب داشته باشد. یعنی پدر و مادر نقش یک هدایتکننده را داشته باشند و اعمالنظر صریح نکنند.» آنطور که زینالعابدین میگوید باید به سن کودکان در انتخاب کتاب هم توجه شود. او در توضیح این موضوع میگوید: «بچههای پیش از دبستان، خردسالان و بچههای اوایل دبستان بیشتر کتاب را از روی تصاویر و جلد انتخاب میکنند اما بچههای نیمه دوم دبستان به بعد به غیر از گرافیک و کتابسازی کمکم محتوا برایشان مهم میشود. بعضی طرفدار یک نویسنده و یک ژانر میشوند؛ فردی کتاب تاریخ و اسطوره جلبش میکند و ممکن است فردی ژانر وحشت را بپسندد. در چنین مواری باز والدین نباید بازدارنده برخورد کنند؛ ممکن است بچه سراغ ژانر ترس یا کتابهای فانتزی برود و ممکن است والدین نگران ترس فرزندان شوند که درست نیست، چون معمولا کودک میتواند بهتر علایق خود را تشخیص دهد.» پرسش دیگری که معمولا در این زمینه مطرح میشود، به فرزندان خانوادههای غیر کتابخوان برمیگردد که از نگاه این روانشناس، فرزند پرورشیافته در این خانوادهها هم امکان کتابخوانبودن را دارد: «قبلا میگفتند پدر و مادر غیر کتابخوان فرزند کتابخوان تربیت نخواهند کرد و برعکس که درست نیست. الان مثالهای نقضکننده فراوانی وجود دارد. علت اینکه شیوههای مناسبتری را انتخاب میکنند، ممکن است رفتار غلوآمیز و اجباری نداشته باشند. وقتی روی موضوعی زیاد تأکید شود معمولا بچهها عقب میکشند. پدر و مادری هم که آگاهیشان از کتاب بالاست، گاهی این آگاهی را درباره مطالعه به رخ میکشند و اگر فرد نوجوان باشد، احساس میکند در رقابتی نابرابر است و در این بازی برنده نمیشود و عقب میکشد. مثل باغبانی که خودش گلکاری و درختکاری بلد است و هر روز بچه را وادار میکند که مثل من باش، ببین من چطور گل میکارم.» زینالعابدین میگوید که ممکن است در برخی خانوادههای کتابخوان، کودک علاقه به کتاب را یک اجبار ببیند و این میتواند یکی از آسیبهای چنین خانوادههایی باشد: «طبیعت بچهها با اجبار سازگار نیست و بچه معمولا این رفتار را پس میزند. ممکن است پدر و مادری کارشان در صنعت باشد ولی هر وقت به طبیعت میرسند با علاقه با طبیعت برخورد کنند و با فرزند خود با حالات محققانه از درخت میگویند؛ این بچه به این سمت گرایش پیدا میکند، درحالیکه پدر و مادر اصلا فعالیتی در این حوزه نداشتهاند. بچه من و همسرم که کتابخوان هستیم، الان دبستان است و چندان کتاب نمیخواند، درحالیکه پیش از این میخواند و معلوم است که شاید رفتاری درست نبوده است.» آمار مطالعه در بین کودکان ایرانی درباره میزان و آمار دقیق مطالعه در ایران همواره اعداد و ارقام متفاوتی بیان میشود که از دو دقیقه تا نزدیک به نیم ساعت در روز اعلام شده اما هیچکدام از این اطلاعات منبع مستند و موثقی ندارند. یکی از قابل اعتناترین آمار البته به گزارش تازه شورای عالی انقلاب فرهنگی برمیگردد که امسال منتشر شده و البته مربوط به سال ۹۶ است. این گزارش میگوید تنها ۵۸درصد مردم ایران مطالعه غیر درسی دارند و میزان مطالعه این بخش از جامعه به طور میانگین ۷ ساعت و ۴۱ دقیقه در ماه است که ۳ ساعت و ۷ دقیقه آن صرف خواندن قرآن و ادعیه میشود. این گزارش که با عنوان «رصد فرهنگ رفتاری خانواده ایرانی در سال ۱۳۹۶» منتشر شده، حاصل پژوهش آماری در مناطق شهری و روستایی ایران در میان افراد ۱۵ساله و بیشتر بوده است. علاوهبراین، این گزارش میگوید که میزان مطالعه حدود ۵۸درصد افراد ۱۵ ساله و بیشتر بدون احتساب خواندن قرآن و ادعیه، ۱۷۸ دقیقه در ماه است که متوسط آن حدود ۹ دقیقه در شبانهروز برای این ۵۸درصد اهل مطالعه است؛ اما برای رسیدن به رقم دقیقتر سرانه مطالعه ایرانیان باید ۴۲درصد دیگر از جمعیت بالای ۱۵سال را هم در نظر گرفت که نتیجه نشان میدهد سرانه مطالعه ایرانیان ۱۵ساله و بیشتر کمی بیشتر از ۵ دقیقه در شبانهروز است.
در این آمار البته هیچ اثری از افراد کمتر از ۱۵سال یعنی بخشی از کودکان ایرانی دیده نمیشود و به همین دلیل همچنان آمار دقیقی درباره میزان مطالعه این قشر وجود ندارد. در این شرایط، یک معیار قابل سنجش میتواند آثار منتشرشده در این حوزه باشد که پیش از این «علیاصغر سیدآبادی» مدیرکل دفتر مطالعات و برنامهریزی فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و نویسنده ادبیات کودک در سال ۹۶ گفته بود: «امسال طبق آمار خانه کتاب، 36میلیون جلد کتاب کودک و نوجوان منتشر شد. اگر جمعیت زیر 18 سال که 24میلیون هستند را در نظر بگیریم، سرانه مطالعه هر فرد زیر 18 سال، 1.5 کتاب در سال میشود.»
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
حالا چه کسی فاتح عصر جدید میشود؟
اعتراض همگانی به سگکشی
بازنشستگی با 10 سال سابقه، حتی بچهها!
ما هیولا نیستیم
مصاحبه نمیکنم خداحافظ!
هجو کردیم و به راهمان ادامهمیدهیم
بیدود برای مردان دود برای زنان!
لیگ عجایب برتر فوتبال
خانم بازیگر در جستوجوی خواهر فروخته شده
جوانان ایرانی پیام آوران صلح
پدر، مادر شما متهماید
9 پیشگویی از 3 نوستراداموس دره سیلیکون
آغاز ثبتنام برای 400 هزار خانه دولتی
صفحه شهرونگ
لزوم عبور از کنشهای سلبی به کنشهای ایجابی
تخلف کم نیز زیاد است
شوخیهای گربهای
کاهش خشونت انتظار مردم و سیاست شورای منتخب مردم