روزنامه فرهیختگان
1398/06/05
۴ راهکار بازمهندسی علوم انسانی در دانشگاه آزاد
همایش توانمندسازی اساتید حوزه علوم انسانی و هنر دانشگاه آزاد اسلامی سه روز گذشته در کتابخانه دکتر حبیبی واحد علوم و تحقیقات برگزار شد. در این همایش اساتید برتر حوزه علوم انسانی و هنر به این همایش دعوت شدند تا در آستانه بازگشایی دانشگاهها به بررسی چالشهای پیشروی این حوزه بپردازند و برای مشکلات و معضلاتی که سالهاست این رشته را دربرگرفته، چارهاندیشی کنند. چندتن از اساتید حاضر در این همایش در گفتوگو با «فرهیختگان»، قدیمی بودن سرفصل دروس را مشکل اصلی این رشته عنوان کردند. البته آنها غربی بودن پایه این رشته و همچنین ترجمههایی را که در دانشگاه تدریس میشود مشکل دیگری برای این رشته میدانستند. مصاحبههای آنها را در زیر میخوانید. باید تولیدکننده علم تربیت کنیم رمضان حسنزاده، رئیس هیات اندیشهورز و هیات علمی رشته روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساریدر حال حاضر «هیاتهای اندیشهورز» توسط معاونت علوم انسانی و هنر دانشگاه راهاندازی شده که عملا این هیات برای تعالی در رشتههای علوم انسانی و هنر تشکیل شدهاند و براساس این ذهنیت که رشتههای علوم انسانی پایه و اساس علوم دیگر هستند، عمل میکنند.
شما اگر علوم مختلف را براساس طبیعی، زیستی، تجربی، ریاضی، فنی و مهندسی طبقهبندی شده در نظر بگیرید، ماهیت همه این رشتهها چون انسان باید در این رشتهها پرورش پیدا کند و در آنها تعالی و رشد داشته باشد، همه آنها جزء علوم انسانی خواهند بود، بنابراین ماهیت وجودی، چیستی، تربیت و آموزش انسان که نقش بسیار مهمی دارد، در علوم انسانی گنجانده میشود. اما همین علوم انسانی متاسفانه در حقش ظلم بسیاری شده است. یکی از مشکلات حوزه علوم انسانی مشکلات دانشی و مشکلات عملی است.
از نظر دانشی علوم انسانی، بحث قدیمی بودن آموزش در این حوزه است. ما باید محتوای درسی را براساس نیاز روز بازنگری جدی در آن داشته باشیم. از سویی دیگر برنامههای درسی که سرفصلهای آن نیز بهشدت قدیمی هستند باید اصلاح شوند. در این زمینه بعضی از دروس باید اضافه و برخی دیگر کم شوند. ما باید بهروزرسانی جدی در این حوزه انجام دهیم و براساس چشمانداز آینده برنامه درسی را تدوین کنیم. همین موضوع بهراحتی نیز اتفاق نخواهد افتاد. این مساله زمانبر و کاربر است؛ اینکه ما انتظار داشتیم چند روزه این تغییرات صورت بگیرد، اشتباه است. باید به مرور و با دقت این فرآیند صورت بگیرد. باید متخصصان برنامههای درسی و برنامهریزی آموزشی محتوای برنامه درسی را با دقت بازنگری کنند و براساس مقتضیات و الزامات فعلی این بهروزرسانی را انجام دهند.
بحث نظریهپردازی در علوم انسانی نیز مشکل دیگر این حوزه است. ماهیتا بحث علوم انسانی از مبانی نظری بسیاری شکل میگیرد؛ اگر ما هر رشتهای از علوم انسانی را درنظر بگیریم، تعدادی نظریه و نظریهپرداز در آن وجود دارد.
یکی از چشماندازهای این حوزه ایجاد نظریهپرداز است؛ یعنی نظریهپردازهای متعددی در زمینههای مختلف به وجود بیایند. البته این افراد نیاز به پرورش و تربیت صحیح دارند و این افراد واقعا باید بتوانند مقتضیات یک انسان را تشخیص بدهند تا بتوانند برای آن به یک نظریه اساسی برسند. اما ما در دانشگاهها اندیشهها را الزاما منتقل میکنیم و این یک معضل است. ما دانشی را از گذشته یا از منابع دیگری دریافت کرده و به منابع یا افراد دیگری منتقل میکنیم. این فرآیند تقریبا انتقال دانش است، در صورتی که فرد باید بتواند آفرینندگی و تحول ایجاد کند؛ در حوزه علوم انسانی اندیشیدن و تفکر کردن بسیار مهم است. این تفکر کردن متفاوت از دانش است و به همین خاطر من احساس میکنم اندیشیدن را بهعنوان فرآیند بسیار ارزشمند در علوم انسانی باید وارد کنیم. ما باید فضا و بستری را ایجاد کنیم که نظریهپردازها تربیت شوند و معتقدم این راه میتواند آینده درخشانی را برای رشتههای علوم انسانی رقم بزند. ما در حال حاضر بیشتر مصرفکننده علم هستیم، در حالی که باید به تولیدکننده علم تبدیل شویم. تولیدکننده علم از طریق تولید انسانهای آفریننده صورت میگیرد؛ یعنی افرادی که اهل اندیشیدن باشند. به نظر من همایشها و هیاتهای اندیشهورز استانی که به همت استاد خسروپناه در معاونت علوم انسانی دانشگاه تشکیل شده است، این هدف را دارد. انحصار علوم انسانی باید از غربی بودن خارج شود مجید پاکدامن، عضو هیاتعلمی
دانشگاه آزاد اسلامی واحد قائنات
یکسری از مشکلات علوم انسانی به حوزه آموزش برمیگردد و اینکه کلاسهای آموزشی ما بعضا انفعالی هستند و بیشتر ارتباط یکطرفه است. این همان رویکرد مسلط بر آموزش انتقالی است که استاد فقط توضیح میدهد و دانشجو آن را یادداشت میکند؛ یعنی گویی ما در کلاسهای دانشگاه یک ذهن انباشته از دانش و اطلاعات داریم که اساتید هستند، یک ذهن دیگر هم نسبتا خالی و شامل دانشجویان حاضر در کلاس است، در این رویکرد انتقالی، آن چیزی که حاکم میشود این است که باید یکسری اطلاعات از انباری پر که مغز نام دارد، به یک انبار خالی منتقل شود. این یک آفت است که در کلاسهای دانشگاه بسیار دیده میشود، اگرچه هستند اساتیدی که واقعا از رویکردیهای فعالانهتر برای آموزش استفاده میکنند.
در این رویکرد اتفاق تازهای رخ نخواهد داد، ببینید الان چقدر دانشجوی علوم انسانی در کشور تحصیل میکنند. اگر این افراد هر کدام یک ایده و نظریه داشتند، ما در کشور اینقدر مشکل نداشتیم. ما باید دانشجویان را برای ایجاد انگیزههای جدید تقویت کنیم نه اینکه صرفا به آنها درس آموزش بدهیم و سپس نمره بگیرند و در پایان دارای مدرک تحصیلی بشوند.
مشکل دیگر در حوزه پژوهش است. ما پژوهشهایی داریم که از ابعاد مختلفی میتواند نقد بشود. شاید نقدی که به پژوهشهای دانشگاهی ما وارد است، عدم دستیابی دانشجویان و اساتید به مشکلات واقعی است.
دانشجویان ما مشکلات واقعی را که مربوط به جامعه خودشان است، کمتر پیگیری میکنند؛ یعنی اکثر پژوهشها در راستای مسائلی دنبال میشود که این مسائل از یک جایی اقتباس یا تقلید شدهاند، لذا نتیجهاش این است که نتایج حاصل از پژوهشهای ما کمتر کاربردی میشوند یا اصلا هیچ کاربردی ندارند، حتی برخی در راستای مسائل واقعی جامعه نیز پیش نرفتهاند.
در مراحل انتخاب موضوع و مساله پژوهش باید دقت بشود که دانشجویان ما پیگیر موضوعاتی بشوند که مسائل واقعی حوزههای علمی ما باشد. اساتید نیز باید حساسیت لازم را داشته باشند.
ایجاد معاونت علوم انسانی و هنر در دانشگاه آزاد اسلامی میتواند به رشد و تعالی دروس این رشته کمک شایانی کند، چراکه علوم انسانی واقعا بسیار مهم است. این را نه به خاطر خودم و نه با اغراق عرض میکنم، بلکه واقعا این حوزه نوعی مادر است و تمام علوم را دربر میگیرد. متاسفانه غربی بودن علوم انسانی در کشور بسیار مشکلآفرین است، البته نه در تمام علوم انسانی، ولی در بخشی از آن این فرهنگ غربی تاثیر گذاشته است و در این راستا معاونت علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی به خوبی میتواند تاثیرگذاری داشته باشد. علوم انسانی برای دانشجویان تازگی ندارد مصیب عباسی، عضو هیاتعلمی دانشگاه گلستان
تغییر رشته در علوم انسانی بسیار زیاد است و این موضوع باعث عدم برنامهریزی صحیح برای آن شده است. شما ببینید در ابتدای ورود دانشجو به دانشگاه رشتهاش علوم انسانی است، اما پس از گذشت چند سال فرد از آن رشتهای که به او علاقه داشته خسته شده و درنهایت در دوره کارشناسیارشد و دکتری به رشتههای دیگر منتقل میشود. مهاجرت دانشجویان از رشتهای به رشتهای دیگر در کشور وجود دارد. یک جوان آیندهاش را در یک شغل و مهارتی که بتواند در آینده به رفاه و زیست آرامبخش برسد، تعریف میکند و گمانش بر این است که دانشگاه میتواند مهمترین فضا برای رسیدن به این مقصد باشد و در فضای عمومی جامعه با توجه به تجربهای که به دست آورده اینطور دیده است که رشتههای غیرعلوم انسانی مهارتآور، کارآفرین و ثروتزا هستند، در نتیجه کوچ میکند به رشتههای فنی، مهندسی و مهارتی، اما آیا علوم انسانی رشته اشتغالزا ندارد؟ زیربنای فنی- مهندسی و کلیه مهارتها برمیگردد به فهم صحیح از علوم انسانی. انسان موجودی است که خلاقیت دارد، ثروتآفرین میشود و اگر انسان نباشد، چیزی در زمین کاربرد نخواهد داشت، بنابراین علوم انسانی مگر چیست؟ اقتصاد، مدیریت، جامعهشناسی و روانشناسی؛ همین رشتهها درآمدزا و پولآفرین هستند. حوزههای مرتبط در دیگر رشتهها نیز درآمدزا هستند و فرصتآفرینی دارند. ما باید نسبت آن را به دانشجویان آموزش دهیم که چگونه آن را پیدا کنند و اینکه چگونگی استفاده بهینه از دانش علوم انسانی، فرد را به رفاه و دانش میرساند. توسعه دانش انسانی باید شکل بگیرد تا افراد در آن احساس تازگی کنند. الان رشتهای مانند گردشگری در علوم انسانی نیست؟ آیا این ارتباطاتی که در جامعه است و رسانههایی که انسانها را بههم وصل میکنند یا از هم فاصله میاندازد، در علوم انسانی کاربرد ندارد؟ تئوریهای اقتصادی را در نظر بگیرید که چقدر میتواند به مشکلات اخیر کشور کمک کند. ما باید علوم انسانی را وسیع ببینیم؛ اینکه یکی از مشکلات ما کوچ دانشجویان از علوم انسانی به رشتههای دیگر است، فهم کم از این علم را میرساند، همین کوچ موجب میشود نسبت به این قضیه ناصواب قضاوت کنند و گمان کنند در رشتههای فنی- مهندسی تمام فرصت و شغل را در اختیار دارند. علوم انسانی میتواند شغلسازی داشته باشد، اما فهم ما قاصر است و باید نگاه به علوم انسانی را تغییر دهیم تا پیوند بین علوم انسانی و جامعه را برقرار کنیم، در نتیجه فلسفه علوم انسانی را درک کنیم. مشکل دروس و سرفصلهای قدیمی علوم انسانی حتی گاهی افراد را از دانشگاه خسته میکند، البته این تنها در علوم انسانی نیست، بلکه در همه رشتههای دیگر نیز با درصدهای کم و زیاد وجود دارد. امروزه در نظامهای دانشگاهی دنیا دیگر دروس را تازه و قدیم دستهبندی نمیکنند، بلکه براساس نیازهای جامعه، دانشگاه و دانشکده میسازند. این باید در علوم انسانی محقق شود تا کشور از این مشکلات فراغت یابد.
الان مثلا در انگلیس دانشکده خودرو، کفش، ماهواره و... وجود دارد که در آنها چندین نوع رشته تدریس میشود. در دانشکده خودرو برق، مکانیک، طراحی، ساخت و تولید و امثالهم وجود دارد که درنهایت به یک خروجی که خودرو است میرسند، اما ما همچنان در کشور در علوم انسانی سرفصلهایی را که 20 سال گذشته در اروپا و آمریکا تدریس شدهاند، برای کشور و دانشجویان خودمان تدریس میکنیم. ما باید با تغییر دروس و تازهسازی آنها حداقل در گام نخست به این رشته جان دوباره بدهیم، سپس و بعد از چندسال براساس نیازهای واقعی رشتهها را از نو پایهریزی کنیم. علوم انسانی در حال حاضر با این مشکلات دستوپنجه نرم میکند و باید هرچه سریعتر برای آن راهی پیدا کرد. تاریخ مصرف برخی دروس گذشته است محمدعلی تابعی، مسئول نهاد آزاد واحد بیرجند و عضو هیاتعلمی گروه معارف
مشخصا ما در کشور در شرایط فعلی اقتصاد مریضی داریم که باید درمان بشود، این درمان هم فقط و فقط در علوم انسانی باید اتفاق بیفتد، پس علوم انسانی مهم است.
ما در نظام و حکومتی اسلامی زندگی میکنیم، اما متاسفانه در برخی موارد اندیشههای دینی وجود ندارد و مثالهای مختلفی دارد که اقتصاد یکی از آنها را میتواند دربر بگیرد. ما حتی اگر یک معنا چه مبتنیبر خود مبانی دینی، قانون اساسی، نظرات امام (ره) و نظرات مقام معظم رهبری داشتیم، واقعا اگر بهعنوان راهبردهای علوم انسانی خصوصا در حوزه اقتصاد به کار میگرفتیم، الان در این شرایط قرار نداشتیم. اینها تماما راهبردی هستند و هیچ کدام بدون فکر و دغدغه نبوده است. اندیشمندان ما باید در حوزه اقتصاد و علوم انسانی جدی وارد شوند؛ هم در حوزهها هم در دانشگاه باید ریشهای کار شود.
طرحها، برنامهها باید اجرایی و دقیق طرحریزی شوند و این تنها در علوم انسانی باید اتفاق بیفتد. اما چرا علوم انسانی ما نمیتواند اینگونه عمل کند؟ اساتید در دانشگاه دروسی را تدریس میکنند که سالهای گذشته در غرب بوده و اصلا مبنای اسلامی ندارد. حتی برخی از آنها تاریخ مصرفش گذشته است و نظریات اسلامی قوی علیه آنها وجود دارد، اما چون سرفصل درسی است و نمیتوان غیر از آن را در دانشگاه تدریس کرد، باید این مرحله نیز طی بشود. بسیاری از اساتید این حوزه بارها فریاد کشیدهاند که این دروس دیگر جایگاهی ندارند، اما متاسفانه همچنان برخی برای تدریس آنها پافشاری دارند. الان معاونت علوم انسانی و هنر در دانشگاه آزاد اسلامی به وجود آمده است؛ این یعنی دانشگاه برای حوزه علوم انسانی دغدغه دارد و برای آن برنامهریزی دقیق داشته است. البته وضع دانشگاههای سراسری، آزاد و... در این زمینه چندان با هم فرقی ندارد، اما دانشگاه آزاد اسلامی میخواهد خودش یک تحول عظیم ایجاد کند و لازمهاش داشتن نیرو و افراد متخصص است. الان شرایط اقتصادی کشور باید توسط همین اساتید دانشگاهی بهبود پیدا کند. این اساتید اگر بر نظریههای غربی تکیه داشته باشند که راهی جز پولدارتر کردن سرمایهداران نیست، نباید از آنها انتظار جراحی سنگین اقتصاد کشور را داشته باشیم. دانشجویان و اساتید علوم انسانی باید آنقدر در این زمینه تلاش کنند که راهی برای برونرفت در آن پیدا شود. مقام معظم رهبری بارها تاکید داشتهاند که علوم انسانی اسلامی نباید توسط علوم انسانی غربی درهم آمیخته شود. ما باید برای اقتصاد آنچنان در علوم انسانی تغییرات ایجاد کنیم که از سال آینده تحصیلی افراد بدانند که چگونه میتوانند مثلا در دوره کارشناسی یا کارشناسیارشد فلان مشکل را حل کنند و این تنها با تغییر رویکرد عظیم در این حوزه رقمخوردنی است.
پربازدیدترینهای روزنامه ها


