تریدینگ فایندر

بازگشت به عصر حجر!

حمیدرضا عرب


بهانه سنگ‌پرانی به دروازه‌بانی که حتی یک دقیقه هم در ترکیب استقلال قرار نگرفته و عمر حضورش در این باشگاه به یک ماه هم نمی‌رسد چه بود؟ مخیله‌مان برای یافتن پاسخ این سؤال در عجز و ناتوانی است. هیچ پاسخی برایش نمی‌یابیم؛ همانطور که حسین فرکی در سال قهرمانی با فولاد با صورتی خونین روانه رختکن شد یا آن روز که سرباز احمدی در اصفهان به ضرب نارنجک چشمانش را از دست داد و برای همیشه دنیا برابرش خاموش شد، برای هیچ یک دلیلی نیافتیم.
تریدینگ فایندر


2 سال پیش اسماعیل بهداروند، هوادار استقلال در فینال جام حذفی آبادان نیز در اوج بی‌گناهی به آن وضع دچار شد و یکی از چشم‌هایش را از دست. او هم قربانی یک رفتار ناجوانمردانه شد.
 یک سال پیش در همین حوالی هم براتعلی مولوی، کمک داور بازی نفت آبادان - پیکان با صورتی خونین میدان بازی را ترک کرد. آمارها را ببینید؛ نه بازیکنان مصون مانده‌اند، نه تماشاگران و نه حتی داوران. فاجعه نیست؟ نیروهای امنیتی هم بارها مورد اصابت اجسام سخت قرار گرفته‌اند. نمونه‌اش همان فینال کذایی فصل پیش میان پرسپولیس و داماش و آن گروهبانی که با صورتی خونین ورزشگاه را ترک کرد. تصویرش هنوز در برابرمان قرار دارد.
سال‌ها است سنگ‌های سرگردان به صورت این و آن می‌خورند و ما همچنان دلیل روشنی برای تکرار این رفتارها نمی‌یابیم. فوتبال هیچ‌گاه پدید نیامد که خودروی یکی از عکاسان توسط همین طیف آشوب‌طلب و هرج و مرج‌خواه به آهن پاره بدل شود. فوتبال آمد تا بهانه‌ای باشد برای لذت بردن و کاستن از خستگی‌های روزمره و شاید تقسیم احساسات در ورزشگاه‌ها. فوتبال آمد تا دلیلی باشد برای کنار هم بودن، یک آخر هفته مهیج و داغ نه اینچنین متشنج. نه اینگونه عصیانگر. نه اینطور بی‌رحم.
اگر آن سنگ به چشمان دروازه‌بان استقلال اصابت می‌کرد او نیز امروز سرنوشتی همچون بهداروند را پیش‌روی خود می‌دید و دیگر چه فایده‌ای داشت که حالا ضارب پیدا شده باشد یا نه. آیا یافتن ضارب برای پورحمیدی چشم می‌شد؟
فردا اگر بانوان‌مان به ورزشگاه‌ها آمدند، برای امنیت آنها چه کنیم؟ آیا آنها از این قبیل تنش‌ها مصون خواهند ماند؟ آیا تدابیری برای حفظ آنها وجود دارد تا خدای ناکرده چشمی از آنها کور نشود و سری از آنها نشکند؟ آیا ورزشگاه‌ها جای امنی برای بانوان خواهد بود تا در فضایی امن از فوتبال لذت ببرند؟
برد و باخت را ملالی نیست. درد همین‌ها است؛ چشم‌های از دست رفته، سرهای شکسته.

 
تریدینگ فایندر