روزنامه کيهان
1398/06/24
اخبار ویژه
عضو سابق تیم مذاکرهکننده کارچاقکن جدید ترامپ!عضو تیم سابق روحانی در مذاکرات هستهای، خواستار مذاکره و توافق جدید با ترامپ پس از خروج از برجام شد!!
حسین موسویان که به اتهام ارتباط ارائه اطلاعات به بیگانگان محکوم شد، در نشریه میدلایستآی مینویسد: واقعیت این است که آمریکا برجام را نابود کرده و قدرتهای جهانی هم توان احیای آن را ندارند.
قدرتهای بلوک شرق همچون چین و روسیه که خود نیز دچار چالش تجاری با آمریکا هستند، تلاش صادقانهتری نسبت به بلوک غرب برای حفظ برجام انجام میدهند درحالی که تلاشهای اروپا با شکست کامل مواجه شده است. اروپا در شعار، از برجام حمایت میکند اما در عمل کاملا تسلیم فشارهای آمریکا شده و از تحریمهای واشنگتن پیروی میکند. تلاشهای مکرون رئیس جمهوری فرانسه به نمایندگی از اتحادیه اروپا نیز تاکنون به شکست انجامیده است.
با ادامه این روند، پیشبینی میشود تا پایان دوره اول ریاست جمهوری ترامپ، آمریکا سیاست «فشار حداکثری» را تکمیل و ایران نیز بهطور کامل از برجام خارج خواهد شد.
موسویان افزود: اکنون که ترامپ بولتون مشاور امینت ملی جنگطلب خود را اخراج کرده است، آیا شانسی برای خروج از بنبست فعلی بحران روابط آمریکا و ایران وجود دارد؟ نکته کلیدی این است که ترامپ گفتوگو و معامله مستقیم با ایران را میخواهد، تاکید میکند که برجام فاجعه است و تنها خواستار این است که ایران بمب هستهای نداشته باشد و لذا توافق جدید هستهای با تهران می خواهد. اما واقعیت این است که آمریکا برجام را نابود کرده و قدرتهای جهانی هم توان احیاء آن را ندارند.
وی مدعی شد: اگر ترامپ به دنبال یک معاملهای است که موضوع هستهای و منطقه را دربر گیرد، میتواند از برقراری یک سیستم همکاری جمعی در منطقه خلیج فارس بین هشت کشور: ایران، عربستان عراق، امارات، کویت، عمان، قطر و بحرین حمایت کند، سیستمی که در قالب آن، کشورهای مذکور برای صلح و ثبات منطقه و مقابله با تروریسم همکاری جمعی داشته باشند و به عاریسازی منطقه از سلاحهای کشتار جمعی و هستهای متعهد باشند. برای چنین ابتکاری، ترامپ باید از رئیس جمهوری ایران، سران کشورهای خلیج فارس و سران کشورهای عضو دائم شورای امنیت دعوت به عمل آورد(!)
وی ادامه داد: اما اگر ترامپ دنبال یک معامله دوجانبه هست، باز هم شانس وجود دارد اگر آمریکا به قوانین بینالمللی در موضوع هستهای احترام بگذارد.در این صورت، ایران به جای سیاست فعلی «خروج گام به گام از برجام» باید بدون درنگ از برجام خارج شده و همزمان عضویت خود در معاهده عدم اشاعه هستهای (انپیتی) را به تعلیق درآورده و سپس با ترامپ در مورد یک معامله «حقوق هستهای در برابر تعهدات هستهای» در چهارچوب معاهده انپیتی وارد مذاکره مستقیم شود.
نتیجه این مذاکرات هم باید این باشد که آمریکا تمام تحریمهای مرتبط با موضوع هستهای را لغو کند و متقابلا ایران تمام تعهدات هستهای در چهارچوب انپیتی را بپذیرد.
وی افزود: توافق ترامپ- روحانی در مورد چنین معامله سه خاصیت دارد؛ اولا معاهده انپیتی اعتبار خود در جامعه جهانی را باز خواهد یافت، ثاثیا، تبعیضات هستهای علیه ایران که از انقلاب 1979 ادامه دارد، منتفی میشود و ثالثا ترامپ هم به آرزوی خود برای مذاکره و یک معامله بزرگ با ایران میرسد.
یادداشت موسویان البته یک مغالطه چندلایه است. او توضیح نمیدهد اولا ترامپی که زیر توافق موجود زده، چه تضمینی دارد امتیاز دوباره بگیرد و زیر توافق جدید نزند؟ آيا این کار به تعبیر آقای روحانی، دیوانگی نیست؟
ثانیا اگر باید با آمریکا توافق کرد، چرا آقای روحانی اردیبهشت 97 گفت: شر یک مزاحم از برجام کم شد و بیش از 16 ماه است یکطرفه به واسطه فریبکاری اروپاییها پای تعهدات برجام مانده و اجرا میکند؟ آیا آقای موسویان اروپاییها را - به اعتبار سالها سفارت در آلمان- نمیشناخت و کشف جدیدی کرده است؟!
ثالثاً، مسئله ما با دولت آمریکا و شخص ترامپ است یا بولتون؟
رابعاً رئیس جمهور ما برای چه باید با محللهایی به نام سران برخی کشورهای منطقه، با ترامپ عکس یادگاری بگیرد؟!
خامساً وقتی قوانین بینالمللی (معاهده NPT) هست، چرا باید توافقی فراتر از آن را پذیرفت؟ و وقتی برجام امضا شده و مورد تأیید شورای امنیت وجود دارد که ایران تعهدات خود را طبق برجام انجام داده و منتظر مطالبات خود است، چرا باید ابطال همین سند به علاوه تنظیم توافق نیم بند جدیدی که تعهدات جدیدی را بار میکند، بپذیرد؟ آیا آقای موسوی دلال آمریکاییها برای توجیه چنین خبط و خیانتی است؟ آیا ترامپ معاهدهشناس است که بخواهد با توافق جدید، به NPT اعتبار مجدد بدهد؟ اگر ترامپ دنبال محدودیتهای بیشتر و دایمی برای برنامه هستهای ایران است، چرا آقای موسویان اسم این کار را «منتفی شدن تبعیضات هستهای» میگذارد؟ آیا میشود تعهداتی فراتر از معاهده انپیتی و برجام پذیرفت و ضمناً ادعا کرد تبعیضات هستهای منتفی شده است؟ آقای موسویان با خودش چند چند است؟ آیا او هدفی جز آخرین سطر نوشته خود دارد؟ و ترامپ هم (با توافق جدید) به آرزوی معامله بزرگ با ایران میرسد».
آمریکاییها دنبال این هستند که نفوذ منطقهای ایران در عراق و سوریه و یمن و لبنان و فلسطین را تعطیل کنند؛ چگونه میتوان برای چنین مطالبهای توافق کرد و اقتدار منطقهای خود را واگذار نمود؟
اجمالاً این که دولت آمریکا به واسطه دولت فرانسه سعی کرد دولت روحانی را به امضای ابطال برجام (و صرف نظر از مطالبه مفاد آن) قانع کند و حالا همین مسیر را از طریق برخی عناصر سابقهدار ادامه میدهد.محمد سلامتی: مسئولیت شورای شهر رسیدگی به مشکلات مردم است نه تغییر نام خیابان
دبیرکل سازمان منحله مجاهدین(انقلاب) میگوید: شرط و شروط گذاشتن را که بحثبرانگیز است، باید بگذاریم برای بعد از انتخابات.
محمد سلامتی در پاسخ این پرسش خبرآنلاین که «به نظر میرسد که خود اصلاحطلبها یک فرصتسوزی کردند و یک فرصت طلایی را در مجلس و شورای شهر از دست دادند تا حدی که الان خود آقای خاتمی هم میگوید که «تکرار میکنیم» من هم دیگر جواب نمیدهد. آیا شما قبول دارید که این فرصتسوزی اتفاق افتاده است؟»، میگوید: بله، من هم قبول دارم که اصلاحطلبها در مجلس آنگونه که انتظار مردم و خواص بود، عمل نکردند. در شورای شهر هم همینطور. شورای شهر میتوانست مسائل مهمتری را در دستور کار قرار بدهد و مثلا به جای این که فلان خیابان را به نام فلان هنرمند کنند، میبایست در ارتباط با مسائل شهری که حاد و مهم است، مثل ترافیک، جمعآوری متکدیان و ایجاد یک مرکز بازآموزی برای آنها، ایجاد مراکز مختلف برای دستفروشها و... را در دستور کار خود قرار دهند. ما میتوانیم در ارتباط با شهرداری در حاشیه شهر مراکز تولیدی ایجاد کنیم و خیلی از بیکارها را به آنجا ببریم، هم به آنها آموزش بدهیم و هم آنها را مشغول به کار کنیم. کارهای زیادی میتوان انجام داد.
وی درباره شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان هم گفت: شورای عالی سیاستگذاری برخلاف عنوانش بهگونهای نیست که خیلی در جبهه اصلاحات اختیارات داشته باشد. شورای عالی سیاستگذاری در واقع یک نوع ستاد انتخاباتی است. شاید اولینبار باشد که کسی این نکته را مطرح میکند؛ اما چون من این مشکل را در این شورا میبینم عرض میکنم. انتظاری که بر اساس عنوان باید از شورای سیاستگذاری داشت این است که تمام سیاستگذاریها در ارتباط با کارهای دولت، مجلس و شوراها باید در آنجا جمعبندی شود و از آنجا پیگیری شود که اعمال کنند. اما اینها جزء وظایف شورای عالی نیست. شورای عالی تنها کاری که انجام میدهد این است که در ارتباط با انتخابات، معیارهای انتخاب افراد را مشخص میکند و بعد هم لیست تهیه میکند.
سلامتی در عین حال خواستار ارائه فهرست مستقل و غیرائتلافی از سوی اصلاحطلبان شد. او همچنین گفت: شرط و شروط را باید برای بعد بگذاریم، آن هم شرط و شروطی که بحثبرانگیز و اختلافبرانگیز است.فارین پالیسی: ایران حق دارد هیچ کشوری قدرت خود را نمیفروشد
یک نشریه تخصصی سیاست خارجی در آمریکا تصریح کرد: سیاستهای دولت ترامپ برخلاف ادعا و انتظار، به جای این که موجب عقبنشینی ایران شود، باعث تهاجمیتر شدن رویکرد جمهوری اسلامی شده است.
فارین پالیسی نوشت: رویکرد فشار حداکثری دولت ترامپ بیاثر بوده است علیرغم ادعاهای آمریکا، ایران همچنان با استفاده از قابلیتهای جنگ نامتقارن، تحرکات منطقهای خود را افزایش داده و رویکرد تهاجمیتری در پیش گرفته است.
علیرغم ادعاهای دولت «دونالد ترامپ»، به وضوح روشن است رویکرد فشار حداکثری علیه ایران برای دست برداشتن این کشور از رفتارهای منطقهای، کارایی ندارد. گفته میشود ایران در خلیج فارس مشغول تحرکاتی بوده و در حال حاضر هم اقدامات مشخصی برای کاهش تعهداتش در قبال برجام انجام داده است. در همین حال، ایران برنامه موشکی خود را محدود نکرده و روابطش با بازیگران و گروههای منطقهای را دو چندان کرده است.
امروزه واشنگتن به دنبال مجبور کردن ایران برای کنار گذاشتن هر 3 ستون اصلی قابلیتهای بازدارنده خود است: برنامه هستهای، برنامه موشکی و نفوذ منطقهای اما از دیدگاه تهران، کنار گذاشتن همه این قابلیتهای بازدارنده باعث میشود رژیم ایران بیدفاع و بیقدرت بماند. چنین درخواستی از تهران همانند تقاضایی است که واشنگتن از پیونگ یانگ کرد اما بدون شک هیچ کشوری برسر آنچه که آن را ابزار بقا میداند، سازش نمیکند. در واقع، تهران نه تنها از کاهش فعالیتهای منطقهای خود امتناع کرده بلکه حتی آنها را تهاجمیتر دنبال کرده است. سؤال این است: بعد از گذشت چندین دهه تحریم و فشار، آیا ایران رفتار خود را در منطقه تغییر میدهد؟
با وجود تلاشهای ایالات متحده و برخی شرکای اروپایی برای اعمال محدودیتها، موشکها یکی از عناصر اصلی بازدارندگی ایران خواهند بود.
نیروهای شبهنظامی مورد حمایت ایران در منطقه، منافع بازدارندگی و همچنین نفوذ منطقهای را در اختیار ایران قرار میدهند. تاکتیکهای نامتقارن ایران ارزانتر از گزینههای دیگر است، عاملی که با توجه به تحریمهای اقتصادی که برای دهها سال بر این کشور تحمیل شده، اهمیت بسیاری دارد. مهمتر از همه، این تاکتیکها به رهبران ایران یک مزیت راهبردی ارائه میدهند.
هرچه ایران بیشتر مورد تهدید و فشار قرار گیرد، تلاشهای بازدارنده آن دو چندان میشود. این نیروها از موشک یا سلاح هستهای ارزانتر هستند و تقریبا بلافاصله میتوان آنها را تجمیع کرد. علاوه بر این، محدوده جغرافیایی این نیرو بهطور چشمگیری وضعیت را برای ایالات متحده و شرکای آن پیچیده میکند.
از نظر واشنگتن، به نظر میرسد افزایش تواناییهای نظامی متعارف تهران امری غیرعادی است که بیش از هر چیز تهدیدی برای سایر بازیگران منطقه از جمله قدرتهای خارجی به شمار میرود.
اما واقعیتی که اغلب از سوی واشنگتن نادیده گرفته میشود این است که این گروههای شبهنظامی بیش از آن که تحت امر ایران باشند، متحد آن هستند.
نگرانی بزرگتر ایالات متحده این است که ایران این گروههای شبهنظامی را برای نبرد دریایی آموزش داده باشد که در این صورت این امر تهدیدی در خلیج فارس ایجاد میکند و مهار آن دشوارتر است. کارشناسان تخمین میزنند هزینه جنگ با ایران برای ایالات متحده از هزینه جنگ با عراق بسیار فراتر خواهد رفت. تاثیرات گسترده متحدان ایران در افغانستان، عراق، لبنان، سوریه و یمن همراه با برنامه موشکی آن میتواند تقریبا هر کشور منطقهای دیگر را در آتش این جنگ فرو برد.راغفر: تصمیمات ارزی دولت اقتصاد را به هم ریخت
یک کارشناس اقتصادی حامی دولت افزایش قیمت ارز را اقدامی متعمدانه میداند.
حسین راغفر به روزنامه جهان صنعت گفت: متاسفانه اقتصاد به سمت رکود پیش میرود. نرخ ظرف دو سال گذشته یعنی از دولت دوازدهم تاکنون تقریبا دستمزدها بین 25 تا 30 درصد بهصورت میانگین افزایش یافته اما هزینه تقریبا سه برابر شده است. هرچند شاخص بورس رشد کرده که البته به معنی تجدید ارزیابی دارایی بنگاههاست، ولی باید توجه داشت که دقیقا همه چیز مرتبط با قیمت ارز افزایش یافته است. نرخ مسکن در تهران تقریبا سه برابر افزایش یافته است. قیمت کالاهای مورد نیاز مردم بین سه تا پنج برابر افزایش یافته است. براساس اعترافات برخی مدیران بانک مرکزی که در دستگیریهای قوه قضاییه مطرح شد، افزایش قیمت ارز تصمیم خود دولت بود. همکاری دولت و مجلس در این رابطه کاملا مشخص است.
استاد دانشگاه الزهرا افزود: کاهش و افزایش قیمت ارز در اختیار دولت است و این تصمیم سیاسی بوده است. در واقع دولت و مجلس با هم این کار را کردند و کاهش آن هم به دلیل فشارهای داخلی است چون متوجه شدند زمینه ناآرامیهای اجتماعی فراهم شده است.
وقتی اتفاقی در زمینه عرضه و تقاضای ارز رخ نداده، کاهش قیمت ارز هیچ دلیلی ندارد چون تحریمها که تشدید شده و دسترسی به منابع ارزی هم محدودتر شده است. چطور است که ما شاهد کاهش قیمت دلار از حوالی 15 هزار تومان به 11 هزار تومان هستیم؟ این نشان میدهد که تصمیم به کاهش یا افزایش قیمت ارز در اختیار دولت است. کسانی که این افزایش را رقم زدند، رانتهای بسیاری را به جیب افراد فاسدی در اقتصاد سرازیر کردند. بخشی از دستگیریها نشان میدهد اتفاقا همه چیز برنامهریزی شده بود. این حرکت کاملا سیاسی است که من از آن به کودتای ارزی نام بردم. هنوز هم این اعتقاد را دارم که جریانهایی در اقتصاد آن را هدایت کردند. آنها به دنبال نارضایتی در گروههایی از جامعه به خصوص طبقات پایین جامعه هستند.
راغفر گفت: شاهد بودید که در جریان قیمتگذاری ارز 4200 تومانی، بخش قابل توجهی از ارز 4200 تومانی به خارج قاچاق شد. سال گذشته ما بارها به این سیاست دولت اعتراض کردیم، اما کسی توجه نکرد. علت هم این بود که همه دست در دست برای چپاول و غارت منابعی که بدون نظارت و کنترل خارج میشد، سهیم بودند. اتاقهای بازرگانی اصلیترین عامل این نابسامانیها بودند. ظرف دو ماه 250 هزارتن خمیر کاغذ که با ارز 4200 تومانی وارد شده بود، بدون اینکه وارد چرخه تولید شود، از کشور خارج شد. مشکلات مربوط به کاغذ و رسانهها یکی از دلایل فسادی است که در این دوره پیش آمد. همه هم در این فساد شریک بودند. از مدیران بانک مرکزی تا وزارت صنعت، معدن و تجارت بخشهایی درون دولت و مدیران میانه دستگاههای دولتی در این فسادی که شکل گرفته سهیم بودند. از ابتدا قابل پیشبینی بود که دولت قیمت ارز را هدفگیری کرده و قصد دارد روی 10 هزار تومان تثبیت کند. حال آنکه این چپاول و غارتی که اتفاق افتاد، سبب شد گروههایی هم وارد میدان شوند و قیمت دلار را به 20 هزار تومان برسانند. اما تحولات اخیر سیاسی که پیش آمد باعث شد فشار روی دولت و مجلس افزایش یابد و در نتیجه قیمت ارز را مجددا کاهش دهند.
راغفر میافزاید: مدافعان اقتصاد آزاد مرتب اتهام میزنند که هرکس مخالف ماست، چپ است. بنده خود را نه نهادگرا و نه چپ میدانم. من از هر آنچه علم اقتصاد را که یک علم پراگماتیسمی است و میتواند از شرایط موجود تحلیل بدهد، استقبال میکنم. طبیعی است که امروز هیچکس نقش نهادگرایی و نقش نهادها را هم انکار نمیکند. از 98 شاخصی که یکی از راستترین نهاد جهانی برای اصلاح اقتصاد کشورها و ایجاد رقابت و آزادی اقتصادی مطرح کرده است،22 شاخص آن اصلاحات نهادی است.
اتفاقا آنهایی که مدافعان اقتصاد آزاد هستند، نشان دادهاند که تئوریسینهای همین غارتها و چپاولها هستند. اینکه استعفا کردند و بیرون رفتند حرف بیربطی است. همین امروز نیروهای آنها در سازمان برنامه، در وزارت اقتصاد همین تفکر و سیاستگذاریها را هدایت میکنند. وقتی بیش از 90 درصد از منابع ارزی کشور از محل فروش منابع طبیعی است که متعلق به همه مردم است و مردم در آن سهم برابر دارند، چرا باید دختر فلان وزیر سهمهای چند میلیون دلاری را از این ارزها بگیرد و پاسخگو نباشد؟ این یعنی یک امنیت فساد ایجاد شده است. سوال این است که چه کسانی اینها را ساماندهی کردهاند؟ اینها از مریخ که نیامدهاند.
سایر اخبار این روزنامه
بزرگترین پالایشگاه نفتی آلسعود در آتش/رویترز: صادرات نفت عربستان نصف شد
چرا هلیم حواشی را هم میزنند؟(یادداشت روز)
اخبار ویژه
روزی 1000 پناهجو به خانههای خود در سوریه باز میگردند
برقراری خط اعتباری ۱۵ میلیارد دلاری اروپا به معنای کاهش تحریم نیست
معراج شهدا میزبان محفل سالانه همسران شهدای مدافع حرم
شفافیت مجلس مطالبه مردم است /مدعیان اصلاحات با فحاشی نمیتوانند فرار کنند
ضبط اموال ایران توسط کانادا مصداق تروریسم اقتصادی دولتی است
اعلام آمادگی هلالاحمر ایران برای کمکهای بشردوستانه به کشمیر
نتایج نهایی آزمون سراسری ۹۸ اعلام شد
رشت الکتریک را بالا کشیدند برای کارگران هفتتپه اشک تمساح میریزند!
با ما در فضای مجازی همراه باشید