روزنامه فرهیختگان
1398/06/25
مرجع خرد سیاسی
شب تاسوعای حسینی حاجآقای عالی حفظهالله بالای منبر مراسم عزاداری اباعبداللهالحسین علیهالسلام در دفتر رهبری درباره سپردن کار به جوانان سخن گفت و تاکید کرد این حرف بهمعنای پیرزدایی نیست بلکه باید پیران سیاسی نظام را در اتاقهای فکر به کار گماشت تا مشورت دهند. اما اکنون که یادداشت توضیحی محمدجواد حجتیکرمانی درباره سخن چند روز قبلش که گفته بود «گفتوگو با ترامپ از باب اکل میته ضرورت پیدا میکند» را خواندم، به این نتیجه رسیدم که برخی سالخوردگان سیاسی حتی برای اتاق فکر هم مناسب نیستند و بهتر است دوران بازنشستگیشان را در محیطی آرام و به دور از سیاست سپری کنند. متاسفانه یادداشت حجتیکرمانی از سادگی و سادهلوحی موج میزند. چنین یادداشتی از کهنهکار سیاسی مثل ایشان تعجببرانگیز است. ایشان ظاهرا هنوز نفهمیده که شیطان، شیطان است و قابل تفکیک به بد و خوب نیست. همه رئیسجمهورهای آمریکا در هویت شیطانی هیچ تفاوتی نمیکنند. از کلینتون و اوباما گرفته تا بوش و ترامپ، همهشان کارگزار شیطان بزرگ هستند و فقط در ماموریتهای محوله متفاوتند. آخر کی و کجا، کلینتون و اوباما برای آشتی بال گشودند که باید ما نیز با توکل به خدا بهسوی آنها بال بگشاییم. هر دوشان همهساله قانون تحریم علیه ایران را تمدید کردند. داعش و گروههای تکفیری برای ضربه زدن به نظام اسلامی، طبق گفته هیلاری کلینتون، در زمان دولت اوباما شکل گرفت. همچنین طبق فرمایش رهبری، مگر نه این است که اوباما در سال 88 با مشاهده فتنه سیاسی اقتدارگرایان ذوقزده شد و نامهنگاریهایش به رهبری را کنار گذاشت و از فتنهگران حمایت کرد. لابد آقای حجتیکرمانی اینگونه اعمال مداخلهجویانه را بال گشودن برای آشتی میخواند! چطور ایشان تاکنون نفهمیده که تمام روسایجمهور آمریکا خود شیطان هستند نه آنکه بر خر شیطان مینشینند تا از آنان انتظار پیادهشدن از خر شیطان را داشت. آمریکاییها تاکنون بهخاطر کدامیک از جنایاتشان بر ملل جهان عذرخواهی کردهاند که ایشان امید به عذرخواهی ترامپ از ملت ایران دارد. فرضا که عذرخواهی کند ولی این کار که مجوزی برای گفتوگو با شیطان بزرگ نمیشود. مگر ایشان فراموش کردهاند که امامخمینی(ره) فرمودند: «ما رابطه با آمریکا را برای چه میخواهیم؟ آمریکا همین که دست از شرارت علیه ملت ایران بردارد بسیاری از مصائب بزرگ زدوده میشود.» خرد سیاسی هیچ تلازمی میان دست شستن از شرارتورزی با گفتوگو برقرار نمیکند. «تحریم» بزرگترین شرارت آمریکا علیه ملت ایران است. اگر آمریکا دست از این شرارت برداشت؛ دیگر چه جای گفتوگو باقی میماند. هرکدام بهسوی کار خود میروند و احترام یکدیگر را نگه میدارند بیآنکه نیاز به گفتوگو باشد؛ اما اگر هدف از گفتوگو چیزی غیر از رفع شرارت است، در آن صورت گفتوگو چه نفعی برای مردم ایران دارد. نزد خرد سیاسی عبثبودن گفتوگویی که به انگیزه رفع شرارت نباشد، اظهر من الشمس است. نکته آخر اینکه آقای حجتیکرمانی در چند جای یادداشت خود بر لزوم اذن رهبری تاکید دارند. ظاهرا ایشان در این موضوع تجاهل میکند. رهبری صریحا به آبه، نخستوزیر ژاپن گفتند که حاضر به مذاکره با ترامپ نیستند؛ باز ایشان میگویند: «اگر ترامپ عذرخواهی کند میتوان درباره گفتوگو مطالعه کرد.» اگر ایشان سخن ولیفقیه را فصلالخطاب میداند؛ دیگر این اگر و مگرها جا ندارد. رهبری صریحا گفتوگو با ترامپ را منتفی اعلام کردند، پس دیگر جای مطالعه روی شرایط گفتوگو باقی نمیماند، اما اگر آقای حجتیکرمانی فرمایش رهبری را فصلالخطاب نمیداند؛ دیگر چرا از لزوم اذن رهبری سخن میراند؛ خیلی شفاف بگوید که مرجع خرد سیاسی من، کسی غیر از ولیفقیه است. اینطوری تکلیف همه روشن میشود.

