جدول خالی تفکر نقد در برنامه مدارس

 در کشور عزیز ما در قدیم اصطلاح سنتی مکتب و مکتب خانه جاری و ساری بود و کتب درسی آن عصر قرآن، دیوان حافظ، شاهنامه، گلستان سعدی و بعضی کتب پهلوانی و روش تربیتی در مکتب خانه‌ها بر سیاق و پایه «ضرب بی محابا و زجر بی قیاس» استوار و قائم بود و با عوض شدن آن ایام سیستم آموزشی تغییر نمود و با تأسیس مدارس جدید و آمدن سفرای کشورهای آمریکایی و اروپایی و تدریس بعضی از معلمان تبعه این کشورها نظام آموزشی هم از آبشخور مکاتب آنها تهیه و تجویز می‌شد و بعضی از ناهنجاری‌های رفتاری و تنبیهات نامرسوم و غلط از همان زمان با قلدر مأبی این افراد نهادینه و پایه‌ریزی شد. دانش آموز تنها به حرف معلم با کشش و جذبه گوش می‌داد و ترکه‌های انار و آلبالو در این مدارس جدید برهان قاطع بود. اگرچه معلمان این مدارس با اصول روانشناسی و تعلیم و تربیت جدید ناآشنا و بیگانه نبودند. آنها در مراکز تربیت معلم مبانی و اصول تعلیم و تربیت را می‌آموختند اما در برخورد با واقعیت‌های مدرسه آن اصول را کنار می‌گذاشتند و براساس فرهنگ عمومی جامعه عمل می‌کردند. این مسأله درست همان اتفاقی است که در حوزه‌های دیگر مانند سیاست رخ داده است. یکی از الگوهای تدریس متأسفانه که رایج و مد شده در مدارس ما و بویژه در دوران مهرورزی اتفاق افتاد؛ روش خوداندیشی و خود رأی محور بودن بود که معلم یکه تاز کلاس است. معلم باسواد است. کتک می‌زند. از کلاس بیرون می‌اندازد. داد می‌زند. یکریز سر کلاس درس می‌دهد و مسأله حل می‌کند.
معلم برای جواب دادن به پرسش‌های دانش‌آموزان وقت ندارد. تحمل یک همهمه یا لبخند بچه‌ها را ندارد. او معتقد است اگر به بچه‌ها رو بدهی کنترل کلاس از دست می‌رود. معلم که از کلاس بیرون می‌رود دانش آموزان نفس راحتی می‌کشند اما یادشان نمی‌رود که از این معلم بسیار چیزها آموخته‌اند و از طرف مقابل الگو و مدل دیگر کنترل و اراده مشارکتی کلاس درس است؛ آموزگار خود را فرمانروای بلامنازع کلاس قلمداد نمی‌کند. کتک زدن، اخراج و فریاد و هوار در کار نیست. دانش آموزان پرسش می‌کنند و معلم با طمأنینه و خوشرویی پاسخ می‌دهد. هر جا هم که بلد نیست توجیه نمی‌کند و صورت مسأله را پاک نکرده و می‌گوید جلسه بعدی جواب می‌دهد.بچه‌ها می‌خندند و آزادانه حرف می‌زنند. بچه‌ها از معلم نمی‌ترسند. در واقع در این الگوی آموزشی معلم متکلم وحده نیست. باید اذعان کرد و به قول بهروز یاسمی شاعر شهیر معاصر که نیک سروده است:(و اعتراف سخت است؛ اگرچه با تأخیر.)
هر چند میزان کارایی معلمان پایین است در حال حاضر بیشتر معلمان خود اندیشی و خودرأیی را بهترین روش اداره کلاس قلمداد می‌کنند. چرا که روش مشارکتی راندمان و بازدهی لازم را از نظر آنان برآورده نمی‌کند و به علت مصائب، دردسرها و ظرایفش از نظر خیلی از معلمان قابلیت اجرایی ندارد و به همین خاطر باید الگوهای شیوه اداره کلاس و نحوه تدریس در مدارس کشور از نو بازنگری و تعریف و تدوین شود؛ همانطور که پدر علم حقوق ایران «ناصر کاتوزیان» فقید زیبا گفته بود: «تمام کتب حقوقی کشور باید از نو بازنگری و نوشته شوند.»
بیشتر معلمان به دلیل علت و معلول‌های تاریخی، اجتماعی و سیاسی و همچنین ضعف سیستم آموزشی از بالا به پایین که آرزوی ژاپن اسلامی در دوره‌ای که مدعی آن آقای حداد عادل بود و برند پیشرفت آینده آموزشی کشور شده بود و عملا در حد شعار در نطفه ماند و هیچگاه محقق نشد، قادر نیستند مثل یک پزشک با مصائب، بلایا و ناهنجاری‌های کلامی و رفتاری دانش‌آموزان برخورد کنند و هنوز در بعضی مدارس کپرنشین دور افتاده در نقاط محروم و به حاشیه توسعه رانده شده معضل و آلترناتیو سنتی و از مد افتاده تنبیه را بجای راهکارهای نوین و مدون آموزشی داریم؛ از دیگر سو در مورد موقعیت خود در کلاس درس و از بازیگوشی، تحرک و حاضر جوابی کودکان دچار سوء تفاهم می‌شوند. دیو پنهان خودکامگی در درون همه ما زوزه می‌کشد. این دیو در وجود برخی معلمان هم وقتی بیدار می‌شود که کودکان ضعیف و بی پناه را در برابر خود می‌بینند. وقتی در سنوات گذشته و همانطور که پیشتر در بالا شرحش رفت در مناطق روستایی و محروم کشور هنوز از تنبیه بجای راهکار منطقی و جایگزین غیراصولی بهره برده می‌شود؛ سیستم آموزشی ما کماکان بجای پیشرفت بر لبه پسرفت و ناموزونی است. وقتی چند سال پیش معلمی با لبه کتاب بر سر دانش‌آموزی که کتاب حرفه و فن خود را نیاورده بود ضربه زده بود و دانش آموز ساعاتی بعد به اغما رفت و چند روز بعد درگذشت و در همان خلال معلم دیگری با خط کش چشم راست دانش‌آموز دختر کلاس اولی را کور کرد، معلم دیگری در یک روستا مانند فیلم تروای‌هالیوود و یا امپراتوران روم باستان، جنگ گلادیاتورها را بازسازی نمود و دو دانش آموز را واداشته بود که به صورت هم نوبتی سیلی بزنند و خانم معلمی در تهران دهان دانش‌آموز پرگویی را چسب زد. این دست مسائل تنها نمونه‌های کمی است که در بعضی مدارس اعمال می‌شود؛ بسیاری از اخبار هرگز به رسانه‌ها نمی‌رسد و باید در این راستا وزارت آموزش و پرورش نهادینه و مدون با اجرای کارگاه‌های آموزشی و سلسله نشست‌های مشورتی کشوری و آسیب شناسی ساختاری بیشتر کار کند و مصائب،‌ چالش‌ها و مشکلات از این قبیل را با جایگزین نمودن راهکارهای اساسی و دستورالعمل‌های بخشنامه‌ای مدون پیاده و لازم الاجرا نماید تا کمتر شاهد اینگونه تبعات و ناهنجارهای رفتاری در مدارس


 کشور باشیم.
* مدرس دروس پایه آموزش و پرورش