تریدینگ فایندر

ابوذر میان رمل‌ها

فاطمه خاوری | ابوذر هرروز ساعت پنج صبح، لباس‌های سپید بلوچی‌اش را بر تن می‌کرد و همراه حدود پنجاه نفر دیگر از پسران دوره ‏دوم متوسطه روی تلی از خاک می‌نشست تا ماشینی از گرد راه برسد و آنها را به مدرسه فاروق اعظم در ایرانشهر ببرد.‏
ابوذر هم مانند دیگر هم‌شاگردی‌هایش ساکن روستای الله‌آباد نایگون بود.‏
ابوذر برهان زهی صبح روز شنبه، چهارم آبان، مانند روزهای قبل، کنار جاده می‌نشیند و به همراه جعفر بلوچی، خدایار ‏آهوارانی، مهدی کلکلی، سهیل نایگونی سوار خودرو سلیمان، برادر سهیل می‌شود.‏
سلیمان برادر سهیل، بیست ساله است و گاهی پیش آمده است که بچه‌ها را به مدرسه ببرد.‏
تریدینگ فایندر


همه چیز خوب پیش می‌رفت و بچه‌ها از این‌که بالاخره سوار خودرو شده بودند، شادمانی کوچکی در دل داشتند تا این‌که در ‏سه راهی علیزاده وانت‌بار زامیاد سلیمان واژگون می‌شود و هرکدام از بچه‌ها به گوشه‌ای پرتاب می‌شوند. دقایقی بعد همه ‏دانش‌آموزان به جای مدرسه، راهی بیمارستان می‌شوند به جز ابوذر که در صحرا میان ماسه‌های گرم و خاک پذیرنده از ‏حرکت باز می‌ماند.‏
انگار پاهای ابوذر از پیمودن راه‌های طولانی و سخت در سرما و گرما خسته شده است.‏
او در همه این سال‌ها، راه‎های زیادی را میان خانه و مدرسه طی کرده بود تا به کلاس یازدهم برسد.
روز پنجشنبه، نهم آبان، پس از پنج روز، راننده بیست ساله وانت بار نیز تسلیم مرگ می‌شود و جان می‌سپارد.‏
تلاش‌ها برای صحبت کردن با محمود برهان زهی، پدر ابوذر بی‌نتیجه می‌ماند.‏
پدر دلخون‌تر از آن است که بتواند با کسی از فرزندش سخن بگوید.‏
تسلیت و دلجویی را می‌پذیرد؛ اما توان سخن گفتن ندارد.‏
عکس کودکی ابوذر در قاب کوچک موبایل می‌خندد.‏
همیشه آن‌که بر فراز رفته باشد، می‌خندد.‏
عبدالغفور حسینی، رئیس آموزش‌وپرورش ایرانشهر در همان روز در مصاحبه‌های مختلف درباره این حادثه گفت: ‏‏«در این شهرستان هیچ خودروی وانتی به‌عنوان سرویس مدرسه استفاده نمی‌شود و گاهی خود دانش‌آموزان برای رفت‌و‏آمد به مدرسه سوار بر قسمت بار خودروی‌های وانت می‌شوند، درحالی‌که اگر درخواست سرویس مدرسه کنند، برای آنها ‏تهیه می‌شود.»‏
آقای حسینی تأکید می‌کند، هیچ‌گونه درخواستی برای ارایه سرویس از سوی دانش‌آموزان نداشته‌ایم.‏
مهدی کلکلی، دوست و هم‌شاگردی ابوذر که از ناحیه سر دچارآسیب شده، پس از عمل جراحی سنگین و بیهوشی دو ‏روزه، درحالی‌که سرش باندپیچی شده و صورتش تا زیر چشم‌هایش کبود است، می‌گوید:  ‏
‏بچه‌ها کجا هستند؟ حال همه آنها خوب است؟
آری، حال همه آنها خوب است!‏
از بچه‌ها بگو از هم‌شاگردی‌هایت. چرا هر روز این همه راه را تا ایرانشهر می‌روید؟
‏ما همه می‌خواستیم، تحصیل کنیم، درس بخوانیم؛ اما درس خواندن خیلی سخت است.‏
ما تعدادمان خیلی زیاد است. حدود 40 تا 50 نفر هستیم. هر روز بدون این‌که صبحانه بخوریم، می‌رویم کنار جاده می‌‏نشینیم. گاهی سه ساعت منتظر می‌مانیم.‏
تا حالا پیش آمده است که یک بار هیچ ماشینی سوارتان نکند؟
‏ یک بار که نه، برای همه ما بچه‌ها ده‌ها بار اتفاق افتاده است.(با خنده)‏
تمام روز را منتظر مانده‌ایم و تا ظهر روی خاک‌های کنار جاده نشسته و دوباره به خانه برگشته‌ایم.‏
تازه روزهایی هم که به مدرسه می‌رویم برای برگشت، کلی سختی می‌کشیم؛ مخصوصا زمستان‌ها که هوا زودتر تاریک ‏می‌شود.‏
‏وقتی ساعت‌ها منتظر ماشین می‌ماندید، با هم از چه می‌گفتید؟
هر کدام درباره رویا‌های خودمان حرف می‌‌زدیم. جعفر می‌خواست دکتر شود. خدایار مهندس، من دکتر، ابوذر و سهیل هم معلم.‏
ابوذر درسش خیلی خوب است. لباس‌هایش همیشه زیباست، مثل خودش. اخلاقش هم خوب است. او همیشه از برادرش می‌‏گوید که دانشجوست.‏
شما چرا سوار ماشین‌های متفرقه می‌شوید؟ چرا از آموزش‌وپرورش درخواست سرویس نداشته‌اید.‏
‏_من خودم تابستان‌ها روی زمین دیگران کار می‌کنم، اما هزینه سرویس گران است. هم برای ساخت مدرسه و هم ‏سرویس از آموزش‌وپرورش تقاضا کردیم، برای سرویس گفتند باید رئیس شورا نامه بدهد، رئیس شورا را حضوری به ‏آموزش‌و‌پرورش بردیم و نامه درخواست نوشتیم، از بخشداری هم نامه بردیم؛ پس از آن گفتند بروید خودتان اتوبوس ‏بگیرید و به ما معرفی کنید. ما هم نتوانستیم هیچ اتوبوسی پیدا کنیم.‏
‏(مدارک درخواست‌های ما هم موجود است)‏
عطاالله اکبری، مدیرکل مسکن و شهرسازی استان سیستان‌وبلوچستان درباره علل افزایش تصادفات جاده‌ای می‌گوید:‏ «اداره کل مسکن و شهرسازی خدمات و وظایف پراکنده و گسترده‌ای دارد. استان سیستان‌وبلوچستان نیز به‌عنوان ‏پهناورترین استان کشور، مشکلات ویژه خود را دارد. در کنار راه، وظایف مختلف دیگری مانند مسکن، املاک و توسعه ‏راه‌های روستایی وجود دارد که بخش راه از اهمیت خاصی برخوردار است.‏
‏ در این بخش، وضعیت مطلوبی نداریم.‏
میانگین شاخص بهره‌مندی مردم از توسعه راه‌های روستایی در سطح کشور، 51 درصد و شاخص استان ما ۳۲‌درصد و در برخی نقاط مانند منطقه بم پشت سراوان  16درصد است که اگر این شاخص‌ها رشد نداشته باشد، حوادث جاده‌ای ‏همچنان قربانی خواهد گرفت.‏
موضوع قاچاق سوخت نیز عامل دیگر ناامنی جاده‌هاست. افزون بر این هزینه ساخت و توسعه راه‌ها در کشور گزاف ‏است، به‌عنوان مثال برای ساخت هر کیلومتر راه روستایی ۲میلیارد، برای راه اصلی ۳/۵‌میلیارد و برای احداث ‏بزرگراه ۵‌میلیارد تومان صرف می‌شود. ‏
از این گذشته، به دلیل محدودیت منابع و اعتبارات، ساخت راه‌های روستایی براساس جمعیت و تعداد خانوار ساکن است.‏
با این وجود، برنامه‌ریزی کرده‌ایم از هم‌اکنون تا پایان ‌سال‌جاری 75 کیلومتر به جاده‌های روستایی استان از بم پشت ‏در بلوچستان تا دوست محمد در سیستان افزوده شود.‏
با این وصف باور دارم که با افزایش اعتبار در ‌سال‌جاری، به دلیل مسائل پیچیده و تلفات جاده‌ای همچنان نیازمند ‏اختصاص بودجه و اعتبارات بیشتر هستیم تا راه‌های ناهموار، قربانی‌های کمتری بگیرد.‏
دکتر عبدالوهاب شهلی‌بر که مجری طرح پژوهشی «عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر در تصادفات جاده‌ای استان سیستان‌‏وبلوچستان» در مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی بوده است، چهار عامل اصلی را به‌عنوان متغیرهای کلیدی در بالا‏بودن تصادفات جاده‌ای این استان بیان می‌کند: «۱-زیرساخت‌های نامناسب جاده‌ای، ۲- تضادهای فرهنگ ایلی_ عشیره‌ای ‏با فرهنگ مدرن رانندگی، ۳- بی‌توجهی مردم به رعایت قوانین راهنمایی‌ورانندگی به دلایل سیاسی و اجتماعی ۴- وجود ‏زندگی‌های پرخطر؛ همچون قاچاق کالا به دلیل گسترش بیکاری و فقر. ‏
طرح فوق با کارفرمایی و هزینه اداره کل راه و شهرسازی استان سیستان‌وبلوچستان انجام شده است.‏»
این جامعه‌شناس در ادامه گفت: «هنوز تصادفات جاده‌ای در ایران تبدیل به مسأله اجتماعی نشده است و گروه‌های مرجع ‏اجتماعی اهمیتی برای آن قایل نیستند، درحالی‌که هزینه‌های اجتماعی متعددی به جامعه تحمیل می‌کند.» ‏
در کنار ایجاد زیرساخت‌های جاده‌ای باید گروه‌های در معرض خطر را از پیامدهای تصادفات جاده‌ای آگاه کرد. ‏
پلیس راهنمایی‌ورانندگی و قوانین این حوزه، ماهیت اجتماعی قوی‌ دارد، اما در مناطق قومی و حاشیه‌ای ایران، عموم ‏مردم نگاه امنیتی و غیراجتماعی به پلیس راهنمایی‌ورانندگی و قوانین مرتبط دارند که ضروری است هم پلیس و هم گروه‌‏های مرجع تلاش کنند افکار عمومی را دراین‌باره آگاه کنند و جایگاه و وجهه اجتماعی پلیس نسبت به جایگاه امنیتی آن ‏برجسته‌تر و پر رنگ‌تر شود.‏
از سوی دیگر، ذهنیت‌های فرهنگی سنتی و روستایی در ایران هنوز نگاه واقعی به مخاطرات رانندگی و خودرو ندارند و وقتی دچار فاجعه می‌شوند، متوجه خطرهای این حوزه می‌شوند که لازم است بسته‌ها و مجموعه‌های آموزشی ‏لازم از طریق مدارس و رسانه‌های ارتباط جمعی توزیع و پخش شود تا فرهنگ عمومی جامعه ارتقا یابد.‏
در سطحی کلان‌تر، برخی از سبک‌های زندگی پرخطر؛ مانند قاچاق در مناطق مرزی تاثیری اساسی در بالابودن ‏تصادفات جاده‌ای دارد که مردم در اثر بیکاری و فقر مجبور به انجام آن شده‌اند، بنابراین از نظر اقتصاد سیاسی، تا  زمانی ‏که زیرساخت‌های اشتغال از سوی دولت برای مردم مناطق محروم فراهم نشود، نمی‌توان انتظار داشت فقط از طریق ‏آموزش یا اعمال قانون، تصادفات جاده‌ای در این مناطق را کاهش داد.‏
تریدینگ فایندر