تریدینگ فایندر

تبعات یک تصمیم

در شب بزرگداشت میلاد رسول اکرم (ص)، بازی حساس فوتبال میان تیم‌های ملی ایران و عراق در دقیقه نود، شوک برانگیز شد و بسیاری که در انتظار برد تیم ملی  فوتبال ایران بودند به ناگاه، شاهد باخت تیم ملی شدند. احساس تلخی بود که متاسفانه با کج سلیقگی صداوسیما در شب و روزهای مناسبتی شاد یعنی اعیاد مذهبی که بسیار می‌تواند بهتر از روالی که از چند سال گذشته تا حال در پیش گرفته شده است عمل شود، بخصوص در بخش سیما و با تاکید بر شبکه اول، فضای عمومی ناشی از نوعی سرخوردگی برای قشر عظیم فوتبال دوست کشور برطرف نشد. به دنبال آن، در ساعت صفر بامداد جمعه ۲۴ آبان ماه خبر غیر منتظره‌ای مبنی بر سهمیه بندی بنزین با قیمت ۱۵۰۰ تومان در هر لیتر و قیمت ۳۰۰۰ هزار تومان برای خرید هر لیتر بنزین آزاد در خبرگزاری‌های مختلف منتشر شد. این تصمیم مبتنی بر جلسه سران سه قوه بود. ورود یک جبهه هوای سرد به کشور و به تبع آن بارش نسبتا سنگین برف در تهران و دیگر شهرهای اعلام شده، وضعیت ترافیکی عجیبی را در صبحگاهان شنبه ۲۵ آبان رقم زد. در جایی که گزارشگران صدا و سیما در صبح شنبه به‌دنبال انعکاس وسیع به اصطلاح مدیریت ناکارآمد شهری در مدیریت مقابله با این برف سنگین و ترافیک‌های گسترده بخصوص در بخش‌های زیادی در تهران بودند، در برخی شبکه‌‌های اجتماعی زمزمه‌های ناکوکی برای اعتراض به تصمیم فوق‌الذکر به راه افتاده بود. البته این امواج ناکوک و نامیزان بعضا، از همان صبح جمعه در فضای سایبری قابل رصد بود. امواجی باصدا و بوی ضدیت با دولت و شخص رئیس جمهور. برخی دوستان در همان صبح جمعه که تحلیل و نظر اینجانب را درخصوص امکان متوقف شدن یا تغییر این تصمیم جویا می‌شدند در پاسخ این جواب را دریافت می‌کردند که به هیچ وجه امکان متوقف شدن یا تغییر این تصمیم در این برهه وجود ندارد زیرا تصمیم‌ سران سه قوه است که متکی به تایید و حمایت رهبری معظم انقلاب است. انتشار بیانات پیامبر گونه معظم له در روز شنبه پیرامون این تصمیم و حمایت قاطعانه از سیاست جدید دولت در بخش بنزین که متکی به تصمیم سران سه قوه بود، ثبات و استحکامی که می‌رفت تا احیانا در بدنه اداره کشور مورد خدشه قرار گیرد بطور کامل خنثی شد. از بابت شکر به درگاه الهی بخاطر این نعمت، این قلم وظیفه شرعی خود می‌داند که تشکر و سپاسگزاری خود را به محضر رهبری معظم انقلاب ابراز و اعلام کند. در ادامه و به صورت بسیار مختصر به تحلیل ماهیت و تبعات این تصمیم ساختاری از نگاه یک اقتصاددان می‌پردازیم.
در دهه‌های قبل و در توابع اقتصادی علوم اقتصادی، تولید تابعی از نیروی کار و سرمایه تعریف می‌شد. پس از آن و با توجه به نقش برجسته تکنولوژی و فن آوری، فن آوری بصورت متغیری مستقل در تعریف تابع تولید معرفی شد. نقش بی بدیل انرژی در تولید، نظریه پردازان اقتصادی را ملزم کرد تا این عامل را نیز به صورت متغیر مستقل ببینند و در توابع اقتصادی، تولید تابعی از چهار عامل نیروی کار، سرمایه، تکنولوژی و انرژی تعریف شد. انرژی جایگاه خود را در همین حد نگه نداشت و پا را تا آنجا فراتر گذاشت که در اقتصادهای عمدتا پیشرفته، سرفصل نوین energy-economy interaction مطرح شد. این قلم در دهه ۱۳۷۰ شمسی و در یکی از روزنامه‌های کثیرالانتشار، در پنج یادداشت متوالی که هر روز منتشر شد، به تفصیل به تبیین این مهم پرداخت. تا زمان انتشار این یادداشت، واژه  interactionدر بسیاری لغتنامه‌ها، با عبارت دو تا سه کلمه‌ای تعریف می‌شد که به نظر نگارنده، مناسب نبود. پس از تحقیق و تتبع، این سلسله یادداشت‌ها با عنوان «تعامل انرژی و اقتصاد» منتشر شد. بازتاب بسیار گسترده این مجموعه یادداشت‌ها بیش از آنکه در خصوص محتوای آن باشد در خصوص عنوان آن بود که پس از آن و به سرعت، ابتدا واژه «تعامل» در ادبیات سیاسی و پس از آن در سایر بخش‌های نوشتاری و شنیداری در سطحی گسترده در جامعه مورد استفاده قرار گرفت. در این یادداشت‌ها توضیح داده شد که چرا جایگاه انرژی آنقدر مهم و بی‌بدیل است که نه تنها می‌بایست آن را به صورت عاملی در تحلیل‌های خرد و کلان اقتصادی دید بلکه انرژی از یک نقطه نظر، باید در تعامل با کل یک اقتصاد ملی و فرا ملی دیده و تحلیل شود. در آمریکا و اروپا این مطالعات منجر به تعریف و اجرای مدل‌هایی بسیار بزرگ و پیچیده با سرفصل «مدل‌های بزرگ مقیاس» شده است که در این مدل‌ها، بصورت دقیق، نوسانات رفتار اقتصاد در کلان و زیر بخش‌های اقتصادی در تعامل با رفتار بخش انرژی در حوزه‌های نوسانات قیمت همچنین عرضه و تقاضا مورد تحلیل، بررسی، برآورد، محاسبه همچنین پیش‌بینی قرار می‌گیرد. این توضیحات به خواننده محترم این یادداشت این کمک را می‌کند تا به اهمیت بی بدیل رفتار تعاملی بخش انرژی و حامل‌های انرژی در اقتصاد  و با اقتصاد ملی در زیر بخش‌های آن، بهتر پی ببرد.
۲۴ آبان ۹۸
به دلیل رعایت اختصار، حال به موضوع اصلاح قیمت مهمترین حامل انرژی در سطح اجتماعی یعنی بنزین می‌پردازیم. در همین ابتداء، نگارنده مایل است تا موضع صریح خود را در حمایت کاملا کارشناسی از تصمیم متخذه از سوی سران قوا به روشنی و با صدای بلند اعلام کند اما، در عین حال لازم است تا ذیل این مهم، مطالب اساسی و کلیدی ولو بصورت خلاصه و موجز، به محضر خوانندگان محترم یادداشت و مسئولین تراز اول کشور ارائه شود.
تریدینگ فایندر


عنوان انحرافی یارانه‌های انرژی چه در دولت‌های سازندگی و اصلاحات و چه در دولت احمدی‌نژاد همواره بصورت جدی در تمام فصول برنامه‌های سالانه و میان مدت و بلند مدت مطرح بوده است. این قلم همواره به عنوان انحرافی یارانه‌های انرژی معترض بوده است و هر آنچه از نتایج منفی مطروحه از این باب انحرافی در مباحث اقتصادی از سوی نگارنده عنوان شده بود نیز متاسفانه تاکنون، به بار آمده است. اقتصاد، علمی سهل و ممتنع است. چه بسا در فرازهایی چنان ساده به نظر می‌رسد که یک کودک دبستانی نیز شاید خود را محق در ارائه پیشنهاد و راه حل دادن اقتصادی بداند و چه بسا در عینیت، چنان غامض و پیچیده است که بزرگان علوم اقتصادی نیز به تعبیر عامیانه، لنگ می‌اندازند. در خصوص مطلب مورد بحث یعنی یارانه یا همان سوبسید، خطای بسیار بزرگی که صورت می‌گیرد و به باور نگارنده از بیش از دو دهه قبل تا حدی عمدی نیز بوده، این است که سوبسید یک تعریف کاملا واضح و روشنی در اقتصاد دارد و آن عبارت است از پرداخت‌های مستقیمی که یک دولت در اقتصاد ملی به خدمت، کالا و محصول و یا به آحاد جامعه می‌پردازد تا یا از بخش‌هایی از تولید کنندگان برای ممانعت و پیشگیری از ورشکست شدن حمایت کند و یا مصرف‌کنندگان نهایی با توان خرید کم را مورد حمایت قرار دهد. به این ترتیب، در تعریف یارانه انرژی، مباحثی که میزان سوبسید و یارانه را با مقایسه قیمتی میان فروش ریالی حامل‌های انرژی با قیمت فروش آن به قیمت‌های فوب در حوزه نفت و گاز از یک سو و قیمت‌های فروش برق در سایر کشورها از سوی دیگر محاسبه می‌کند و به اعدادی مانند ۶۲ میلیارد دلار پرداخت سالانه یارانه انرژی! در ایران می‌رسد، مخدوش و غیر قابل استناد برای تصمیم‌گیری و نظام درست برنامه‌ریزی است. خلط مباحث یارانه انرژی و شبه یارانه انرژی منجر به تصمیم‌گیری‌های اشتباه و خطاهای بزرگی در اقتصاد ملی و اقتصاد سیاسی شده است. در یک کلمه، عبارت «واقعی کردن قیمت‌های انرژی» یکی از انحرافی‌ترین سرفصل‌هایی است که در ادبیات اقتصاد انرژی ایران و ادبیات رسانه‌ای و بسیاری از مسئولین وارد شده است. اگر بیاییم و نظام اصلاح قیمت‌ها را بر مبنای منطقی کردن قرار دهیم و نه واقعی کردن که شاید بتوان شائبه‌های دروغ و کذب را در آن دید، بسیاری از سیاست‌های غلط کنار گذاشته می‌شود و راه برای واقع‌بینی بیشتر و بهتر در سیاستگذاری‌های اقتصادی فراهم خواهد شد. چه در دوره‌های پیش از جناب احمدی‌نژاد که افزایش بالمرّه قیمت حامل‌های انرژی عمدتا و با هدف افزایش درآمدهای اسمی دولت‌ها صورت می‌گرفت و چه در زمان دولت دوم آقای احمدی نژاد که افزایش قیمت‌های حامل‌های انرژی با پشتوانه سهمیه بندی بنزین و توزیع بخش عمده‌ای از درآمدهای اسمی ناشی از اجرای این سیاست اصلاح قیمت حامل‌ها در سطح آحاد جامعه، یک وجه مشترک داشت و آن کاهش ارزش پول ملی بود. وقتی در تعریفی کاملا غلط در مقایسه کردن دلاری قیمت حامل‌های انرژی در داخل و خارج از کشور این سیاست در پیش گرفته می‌شد که با گران کردن قیمت اسمی حامل‌های انرژی به سمت واقعی کردن قیمت‌ها می‌رویم، عملا نتیجه ای جز افزایش عمومی قیمت‌ها در سایر بخش‌ها، در دوره یک تا دو ساله در بر نداشت؛ یعنی تورم ناشی از حامل‌های انرژی، پس از یک تا دو سال، همان قیمت‌های افزایش یافته انرژی را مجددا به اصطلاح قیمت‌های یارانه‌ای می‌کرد و چه بسا شدیدتر از قبل! با این حال، در ۲۴ آبان ۱۳۹۸ و در یک تصمیم تاریخ‌ساز و بی‌سابقه، اصلاح و منطقی کردن قیمت و نظام توزیع بنزین در شرایط خاص کشور صورت گرفت. این تصمیم بی‌سابقه است زیرا:...
۱- در میان حامل‌های انرژی فقط یک حامل یعنی بنزین، اصلاح قیمتگذاری شد.
۲- تمام درآمدهای این اصلاح قیمت، اولا متعلق به آحاد جامعه است در ثانی بصورت هدفمند، این درآمدها در جامعه توزیع خواهد شد.
۳- برای اولین‌بار، شیوه‌ای در اصلاح قیمتگذاری بنزین صورت گرفته است که کاملا منجر به مدیریت مطلوب در مصرف و صرفه جویی در مصرف مسرفانه بنزین خواهد شد.
۴- برای اولین‌بار است که در حساس‌ترین برهه به لحاظ شرایط بازار ارز کشور، نوسان قیمت‌ها در بازار ارز چنین مقتدرانه مدیریت و کنترل شده است.
کلام پایانی
حمایت به هنگام، حکیمانه، شجاعانه، مقتدرانه و هوشیارانه رهبری معظم انقلاب از تصمیم سران سه قوه در اصلاح نظام قیمتگذاری و توزیع بنزین در این برهه حساس از تاریخ انقلاب، دارای خصوصیات ممتازی است که قطعا بصورت یک سرفصل ویژه، ماندگار خواهد شد. با آنکه نفس تشکیل جلسات سران سه قوه با ابتکار رهبری برای مقابله با تروریسم اقتصادی علیه ملت و نظام ایران اسلامی صورت گرفته است اما کلام رهبری در روز شنبه ۲۵ آذر در درس خارج ایشان، حکایت دیگری دارد که تفصیل و ورود به تحلیل آن، مثنوی هفتاد من کاغذ شود. اینکه می‌شد از هفته ناگوار و سیاه آخر ماه آبان ۱۳۹۸ پیشگیری کرد یا خیر، موضوع بسیار مهمی است که به صورت شتابزده و جناحی نمی‌توان به تحلیل آن پرداخت. نگارنده می‌تواند فقط به دو نکته اشاره کند که اولا اگر امکان پیشگیری هم می‌بود، سهم هر یک از بخش‌های نظام را حکیمانه، واقع بینانه و بی حب و بغض می‌بایست مورد نقد قرار داد؛ از دولت گرفته تا صدا و سیما و از قوه قضائیه گرفته تا قوه مقننه و سایر زیر بخش‌های سیاسی و اقتصادی کشور. در ثانی، نگارنده معتقد است از همان زمان انتشار سرمقاله «از عراق عرب تا استعفای سعد حریری» در ۸ آبان ۱۳۹۸ توسط این قلم، این امکان به جدّ مطرح بوده است که دستان توطئه‌گری از خارج از منطقه و در سایه تحولات ناشی از حمله ترکیه به سوریه و کم کردن یا حتی پایان دادن به تراژدی دهشتناک جنایت در یمن تا پایان سال ۲۰۱۹ نقشه‌های شومی برای ملت‌های محور مقاومت در منطقه، در حال طراحی و اجراء می‌باشند؛ ابتداء در عراق، سپس لبنان و اینک در ایران. در هر سه رویداد، اصل اعتراضات مردمی و البته، با تفاوت‌های بسیار میان شرایط کشورهای عراق و لبنان با نظام مظلوم اسلامی و مردم عزیز ایران و مطالبات احیانا قانونی شان، کاملا می‌توانست مورد توجه قرار گیرد اما دست‌های پیدا و پنهانی از دشمنان این سه ملت، تلاش کردند تا یک حرکت اعتراضی آرام را به آشوب و خشونت بکشند؛ این یعنی، بروز و ظهور آشوب و اغتشاش و ناامنی در جامعه ایران کاملا محتمل الوقوع بوده است. پس نتیجه و کلام آخرمان این می‌باشد که این دمل چرکی قطعا می‌توانست در جایی دیگر و زمانی دیگر سر باز کند؛ دملی که با سوء استفاده از احساسات پاک و تنگنا‌های اقتصادی - معیشتی بسیاری از مردم، با در کنار هم قرار گرفتن مجرمین و متعرضین به اموال و امنیت با عوامل خائن کاملا سازمان یافته مرتبط با خارج در جهت آشوب و هرج و مرج، حوادث تلخ و ناگواری را رقم زنند چرا که آمریکا برای تکمیل سیاست فشار حداکثری علیه ایران، بسیار به آن نیازمند است. با این حال، نمی‌توان برخی بی‌توجهی‌ها در اجرای این تصمیم تاریخی را، قبل و پس از آن از سوی بخش‌ها و مقامات مختلف و حتی بخش‌هایی از بدنه کارشناسی، نادیده گرفت.
تریدینگ فایندر