روزنامه مردم سالاری
1398/09/06
آیا وزیر امور خارجه آمریکا راست میگوید؟! - بهروز پورسینا
در پایان به شکست کشیده شدن «پروژه آشوب»، مایک پمپئو وزیر امور خارجه آمریکا با استیصال، طی یک مصاحبه ضمن اعلام تحریم مهندس آذری جهرمی وزیر ارتباطات دولت دوازدهم، جمله مهم و شگفتآوری را به زبان آورد. وزیر امور خارجه آمریکا اظهار کرد: «دلیل اصلی اعتراضهای مردم ایران، سوء مدیریت حکومت این کشور است نه فشار تحریمها»! این اظهار نظر عجیب و از یک نظر حیرت انگیز که از زبان وزیر امور خارجه کشوری مانند آمریکا شنیده شد جای تامل و تحلیل بسیار دارد بخصوص که پیش از این، بارها و بارها سخنی تقریبا مشابه که تعداد آن و تکرارش در سالهای گذشته، تکرارش به صدها بار رسیده است. در این سالها، از افراد و گروههای سیاسی همچنین برخی صاحب منصبان، این کلام شنیده میشد که بخشهای زیادی و حتی غالب از مشکلات و تنگناهای فعلی در نظام اقتصادی کشور و معیشت مردم، مربوط به سوء مدیریت و تدبیرهای دولتهای یازدهم و دوازدهم جمهوری اسلامی ایران است؛ حتی برخی اندک نیز پا را از این فراتر گذاشته، مدعی میشدند که تحریمها بیتاثیر بوده است و هرآنچه از فلاکت و سختی در اقتصاد کشور و معیشت مردم شاهدیم، ناشی از بی کفایتی و سوء مدیریت و تدبیرهای شخص رئیسجمهور و افراد بیکفایت در دولت است.نکته اول: قبل از هرگونه تحلیل، خواننده محترم یادداشت، خود تامل کند که چه شده است که پس از شنیده شدن مکرر و متعدد سخنان فوق الذکر در فضای داخلی کشور، هم بعضا در تریبونهای رسمی و هم در فضای سایبری کشور، آقای پمپئو مرزهای گستاخی را چنین جابجا کند که مدعی شود دلیل اصلی اعتراضها نه ناشی از تنگناها، فشارها، تروریسم اقتصادی و تحریمهای بیسابقه آمریکا بر علیه یک کشور و ملت آن است بلکه به دلیل سوء مدیریتهای داخلی است.
پیش از این نیز برایان هوک در اظهار نظری در مصاحبه با بی بی سی گفته بود که «من بسیار تحت تاثیر یک کلیپ قرار گرفتم که در آن زنی را دیدم که یک پلاکارد که روی آن مرگ بر آمریکا نوشته شده بود را پاره کرد که این خود گویای این حقیقت است که مردم ایران! با شعار مرگ بر آمریکا مخالفند»! نکته دوم در ارتباط با سخن هوک؛ اگر بدون ارائه هرگونه تحلیل، در این جمله مزبور به دقت تامل بشود معلوم میشود که چقدر این سخن، بیمحتوا و پوچ است. اگر راهپیماییهای میلیونی ملت ایران با شعارهای مرگ بر آمریکا را در اینجا مورد استناد هم قرار ندهیم، هر کسی که اندکی عقل و فکر در سرش باشد میفهمد که بر فرض ساختگی نبودن این کلیپ مورد ادعای آقای هوک در مورد یک نفر، چگونه میتوان آن را به ۸۵ میلیون ایرانی دیگر تسری داد؟! وای به آن زمان که این قیاس کودکانه اما ساده لوحانه، از سوی یک مقام ارشد سیاسی کشور ابرقدرتی مانند آمریکا شنیده شود که شغلش هم، نمایندگی ویژه آمریکا در امور ایران است!
باز نشر آخرین اظهار نظر رئیس سابق سازمان CIA و وزیر خارجه کنونی آمریکا یعنی مایک پمپئو درباره پروژه آشوب به چند دلیل است. اول اینکه خاطر نشان کنیم که مشت، نمونه خروار است و بدانیم تا چه اندازه دقیق، آمریکا بر روی فضای سیاسی و اجتماعی داخل ایران مشغول کار و رصد است و کارشناسان ذیربط چگونه به مقامات خود، مشاوره میدهند. دوم اینکه علی رغم رصد بسیار دقیق هر گونه اخبار و فضای رسانهای همچنین تحولات کوچک و بزرگ و اظهار نظرها و موضعگیریهای داخلی، استفاده ابزاری از آن تا چه حد میتواند نادرست باشد مانند اظهار نظر آقای هوک یا گستاخانه و شیطنت آمیز آقای پمپئو.
از ایرادات قابل طرح به دولتهای پس از پایان جنگ تحمیلی، از دولت سازندگی گرفته تا دولتهای اصلاحات، دولت عدالت گستر مهر و مهرورزی همچنین تدبیر و امید این بوده است که در دوره اول ریاست جمهوری، بر روی یک یا دو وجه بسیار برجسته از سیاستهای مورد نظرشان بی محابا تاکید و تمرکز میکنند اما وقتی شرایط به تنگناهایی میرسد دست به اجرای سیاستهایی میزنند که با آنکه نتایج مثبت قابل قبولی را در بر داشته اما خود و جامعه را درگیر هزینههایی کردهاند که میشد از آن تا حد قابل توجهی اجتناب کرد. به این دلیل که مصب بحثمان در این مجال، نه مربوط به سیاستهای دولتهای تدبیر و امید است و نه دولتهای قبل، در ادامه صرفا به تحلیل سیاسی رویداد ساعت صفر روز ۲۴ آبان میپردازیم. البته تاکید میشود که تحلیل این رویداد از نقطه نظر یک اقتصاددان، در سرمقاله روز دوشنبه ۴ آذر به محضر خوانندگان محترم ارائه شده است که از تکرار مطالب آن در اینجا اجتناب میشود.
بدون هرگونه تعارف، سیاست دولت در برخورد انتقادی تند با موضوع سهمیه بندی بنزین در زمان دولت دهم، قابل دفاع نیست. البته نگارنده درک میکند که دولت دکتر روحانی که تقریبا تمام تخم مرغهای اصلی دولت یازدهم را در سبد برجام گذاشته بود و ریسک بزرگی کرد که با خراب کردن پلهای پشت سرش با تمامی عزم و قدرت و تدبیر، به سمت دستیابی به یک فتح الفتوح در حوزه بحران هستهای حرکت کند که البته انصافا به فتوحات بزرگی نیز دولت یازدهم در این معرکه سیاسی دست پیدا کرد ولی به هر دلیل که به آن ورود نمیکنیم، انصافا آن فتح الفتوح مورد نظر بخصوص با به قدرت رسیدن دولت دونالد ترامپ حاصل نشد، دولت برای تقویت فضای امید در جامعه در تلاش بود که کشور به زودی به یک شرایط عادی خواهد رسید که تنگناهای اقتصادی دیگر در آن برجسته نخواهد بود. پس احتیاطهای لازم را تا حدودی از دست داد که یکی از آنها، معطل شدن طولانی اقتصاد بخصوص در بخش غیر دولتی در دوره دولت یازدهم و پس از آن بود که رکود اقتصادی را تشدید کرد و دیگری، ندیدن برخی ملاحظات راهبردی و در اینجا تامین بدون دغدغه بنزین. هزینه گستردهای که در دولت دهم برای توزیع بنزین با سیستم کارتهای هوشمند سوخت شد، برای تقویت جو روانی کاهش دغدغههای مردم نادیده گرفته شد و در شرایط اقتصاد مقاومتی، بنزین بدون هر گونه محدودیت در جایگاهها عرضه شد. نگارنده از همان زمان به جدّ معتقد بود که حتی اگر دولت محترم میخواهد در این زمینه، مردم دغدغهای نداشته باشند ولی تا شرایط چالشی در تروریسم اقتصادی بر کشور حاکم است، استفاده نکردن از این ظرفیت بزرگ قابل دفاع نیست. حتی دولت میتوانست با استمرار عرضه بنزین در نظام کارتهای هوشمند سوخت، کنترل آمار به لحظه میزان مصرف بنزین در کشور را در دست داشته باشد. متاسفانه، دولت خود را از این آمار و اطلاعات گرانبها محروم کرد و قدرت چانهزنی دولت را برای اعمال سیاستهای اصلاحی بنزین پائین آورد. دولت که تجربه تدبیر خطای سیاست به اصطلاح تک نرخی کردن ارز از ۲۰ فروردین ۱۳۹۷ را در کارنامه داشت و تجربه آشوب دی ماه ۱۳۹۶ و هزینههای ناگوار آن را در دست داشت، لازم بود تا تدابیر بهتری برای اجرای سیاست بنزینی ساعت صفر ۲۴ آبان را قبل و پس از آن، در پیش میگرفت؛ اگرچه قرار بود پروژه آمریکایی آشوب به هر بهانهای به کشور تحمیل شود اما شاید ابعاد آن تا این حد ناگوار نمیشد .
در اینجا تاکید میشود که نباید فراموش کنیم که دولت، پرچمدار مبارزه با تروریسم اقتصادی در نظام جمهوری اسلامی است. در این راستا، اگر به دولت محترم و در این تحلیل، انتقاداتی مستند وارد میکنیم ولی نباید فراموش کرد که از داخل، دولت مورد بیمهری و انتقادهای بسیار و بعضا بلاوجهی از سال ۱۳۹۳ تا پایان دولت یازدهم و حمله و تندیها و حتی دشمنیهای آشکار بسیاری از سال ۱۳۹۶ تاکنون بوده که وقت و توان بسیاری را از دولت برده که بعضا در تنگنای قافیه قرار گرفته، تصمیمات غیر بهینه و شاید حتی خطایی چون ۲۰ بهمن ۱۳۹۷ در حوزه سیاستهای ارزی را گرفته است. اداره کشور در هر کجا، کاری سخت و دشوار است اما با ویژگیهایی که ساختار نظام جمهوری اسلامی دارد اولا و شرایط حاکم در جامعه ایران پس از جنگ و بخصوص تحریمهایی که از سال ۱۳۸۶ تاکنون اعمال شده است، تکیه بر کرسی مجریه برای اداره بهینه کشور کاری بس سخت و دشوار است. حال انصافا، گروهها، نحلهها و اشخاص صاحب تریبون و جایگاه در جامعه که ادعای انقلابی بودن را دارند، برای اینکه ثابت کنند که تا چه حد به تئوریهای معمار کبیر انقلاب اسلامی در اداره کشور در عمل، معتقد هستند که از برجسته ترین این پایبندی عملی، التزام به حقانیت و میزان بودن آراء مردم در انتخاب مسئول اداره کشور در قوه مجریه است، در این راستا و صرفا از جایگاه تحلیلی یک انقلابی، کارنامه حمایتی خود را از دولت مستقر منتخب مردم ارائه کنند. این قلم تاکنون بخوبی میتواند این رویه را در کارنامه کاری خود در نگارش یادداشتهای اقتصادی و نظائر آن از بیست سال گذشته به اثبات برساند چه در دولتهای منتخب، به آن رئیس دولت در انتخابات رای داده یا نداده باشد. حال، آیا بسیاری از مدعیان میتوانند این کارنامه را جهت اثبات التزامی عملی خود به دیدگاههای معمار کبیر انقلاب و رهبری معظم انقلاب در این باره ارائه کنند؟!
ادامه در صفحه 2
سایر اخبار این روزنامه
قلعهنویی: با تمام بازیکنانم برخورد خواهم کرد
آیا وزیر امور خارجه آمریکا راست میگوید؟! - بهروز پورسینا
زلاتان ابراهیموویچ دنیا را غافلگیر کرد؟!
رئیسجمهوری به منزله پادشاهی نیست
اعمال محدودیتهای قضایی و حقوقی در مورد اموال اعضای شبکه ایران اینترنشنال
زندانها به حاشیه شهرها منتقل میشوند
موافقت مجلس با اولویت طرح ساز و کار قانونی شوراهای محل
تداوم بسته بودن مسیرها و پلها در عراق
وضعیت «زرد» و «قرمز» ایمنی بیش از ۱۸۰۰ مدرسه در تهران
اینترنت موبایلها را وصل کنید


