تریدینگ فایندر

یکبار برای همیشه کاری کنیم

من فکر می کنم مهمترین عاملی که سبب شده تا ما نتوانیم مشکل آلودگی هوا را حل کنیم این است که مجموعه مدیرانی که در طول تمام سال‌های گذشته تا کنون متولی حل این بحران بوده اند
متاسفانه فهم درستی از این موضوع نداشته اند
و متخصص این حوزه نبوده اند، بنابر این خودشان را بی نیاز از بررسی تجربه‌های جهانی می دانستند. مسئولین متولی مقابله با آلودگی هوا به صورت مداوم بر این اعتقادند که شرایط بومی و فرهنگی ما با سایر کشور‌ها متفاوت است، ما تافته ای جدا بافته هستیم و نباید ما را با بقیه مقایسه کنید، در نتیجه ما باید یک راهکار کاملا بومی داشته باشیم و الان 62 سال است که مسئولین ما به دنبال راهکار بومی هستند یعنی دقیقا از سال 1336 که تهران با بحران آلودگی هوا و ترافیک رو به رو بوده است ... تا کنون مسئولین ما نتوانسته اند این معضل را بر طرف کنند. تا زمانی که ما در یک بزرگراه افتاده ایم و در مسیر اشتباه حرکت می‌کنیم حتی با کند ترین سرعت، امکان این وجود ندارد که بتوانیم خودمان را به هدف برسانیم. ما نیاز به مدیرانی داریم که در ابتدای امر از شجاعت لازم برای ابراز اشتباه برخوردار باشند و دور بزنند، آن وقت است که می‌توانیم امیدوار باشیم در یک دوره و زمان مشخص به هدف برسیم. اصل تداوم آلودگی هوا در تهران به این دلیل است که ما شهر‌هایی را طراحی کرده ایم که بر مبنای آموزه خودرو محوری در حال گسترش هستند. متاسفانه ما به صورت مداوم بزرگراه‌ها، اتوبان‌ها، پل‌ها و تونل‌ها و پارکینگ‌های طبقاتی بیشتری ساختیم و فکر کردیم که با چراغ سبز نشان دادن به ورود خودرو‌های بیشتر می‌توانیم ظرفیت معابر عمومی مان را بیشتر کنیم. از سال 84 که آقای قالیباف شهردار تهران شد تا امروز ما 70 کیلومتر از چیزی که قرار بود در سال 1404 بزرگراه، اتوبان و تونل داشته باشیم، بیشتر ساختیم اما اتفاقی که افتاد این است که در سال 84 تعداد خودرو‌ها 3 برابر معابر عمومی بود اما امروز 7برابر معابر عمومی است. تهران شهری است که دست کم سالانه 300 هزارخودرو واردش می‌شود بنابر این این شهر هرگز نمی‌تواند با چراغ سبز نشان دادن به خودرو محوری امیدوار باشد که مشکلاتش حل شود.
کاری که در دنیا صورت گرفته است این است که به سمت گسترش حمل و نقل عمومی رفته‌اند؛ قطار‌های رو و زیر زمینی را تقویت کرده‌اند، بی آر تی‌ها را مجهز کرده اند و مسیر‌های ایمنی را به پیاده روی و دوچرخه‌سواری اختصاص داده اند، بعد از اینکه زیر ساخت‌های لازم را برای حمل و نقل عمومی بر قرار کردند، هزینه استفاده از خودرو شخصی، سوخت و مالیات بر خودرو سواری را افزایش دادند؛ بنابراین همه خودرو سوارها می‌دانستند که اگر قرار است در سطح شهر تردد داشته باشند باید هزینه بیشتری را متقبل شوند و به این ترتیب شهروندان داوطلبانه خودروهای شخصی خود را ترک کردند و به سمت وسایل حمل و نقل عمومی و دوچرخه سواری رفتند. این اتفاق در آمستردام، نروژ، فنلاند و خیلی دیگر از کشور‌های توسعه یافته یا در حال توسعه رخ داده است و با موفقیت هم همراه بوده است. ما هم می‌توانستیم این مشکلات را حل کنیم اگر که از مدیرانی دارای شهامت، جسارت و درایت لازم برای تغییر مبلمان شهری از خودرو محوری به زیست محوری برخوردار بودیم، اما متاسفانه ما همچنان درگیر این هستیم که کیفیت سوخت را بهتر کنیم، تعداد ایستگاه‌های پایش معاینه فنی را بیشتر کنیم، فشار بیاوریم تا کاربراتور خودرو‌ها بهتر شود، موتور سیکلت‌های دوگانه سوز و بنزن سوز کیفیت بهتری داشته باشند و از این دست موارد، در حالی که ما نباید اجازه می‌دادیم خودرو‌ها و موتور سیکلت‌های با سوخت فسیلی اصلا در سطح شهر تردد کنند! در شهری که تعداد خودرو‌هایش 7 برابر معابر عمومی اش است حتی اگر همه خودرو‌هایش هیبریدی و برقی هم باشد باز هم نمی تواند مشکل ترافیک را حل کند و باز هم همچنان وقت شهروندان در ترافیک تلف می‌شود و ما باز هم همچنان درگیر کم تحرکی می‌شویم. ما یکبار برای همیشه باید کاری کنیم که هزینه استفاده از خودرو در کشور افزایش پیدا کند و به موازات آن کیفیت ناوگان حمل و نقل عمومی، مسیر‌های عمومی دوچرخه سواری و مسیر‌های پیاده روی بهبود پیدا کند.
تریدینگ فایندر