روزنامه جمهوری اسلامی
1398/09/14
*به مناسبت چهارده آذر سالروز درگذشت نگاهی به حیات علمی و عملی میرزا طاهر تنکابنی
*علیرضا پورعلممیرزا طاهر تنکابنی که عمر گرانبهای خویش را در خدمت حکمت، ادب و قانون گذراند و همواره با شجاعت و رشادت از علم، عدالت، حکمت و انسانیت، مردانه دفاع کرد و مصایب مادی و ناملایمات روزگار هر چند تندرستی و آسایش را از وی گرفت اما نتوانست او را از مسیر حق خارج سازد.
«میرزا محمدطاهرفقیه» فرزند میرزا «فرجاللهخان فقیه» از طایفه فقیه نصیری و ساکن مازندران در روز بیست و چهارم تیرماه سال 1242 خورشیدی، مطابق با هشتم محرم سال 1280 هجری قمری در روستای کردیچال کلاردشت متولد شد. پدر میرزا طاهر، میرزا فرجالله مدتها عنوان مباشرت محال کلارستاق را داشت و قبل او عمویش میرزا محمد که فرزندی نداشت این سمت را عهدهدار بود ولی به تحریک سرتیپ ولی خان خلعتبری و تبانی علیه وی از این سمت عزل شد.
برادران بزرگش یعنی آقایان محمد خان سرتیپ کلارستاقی و عبدالعلی معتضد السلطان از مجاهدان شجاع انقلاب مشروطه در تنکابن بودند و در ماجرای این قیام رشادتهایی از خود نشان دادند.
میرزا دوران کودکی و تحصیلات مقدّماتی را تا سن یازده سالگی در کردیچال کلاردشت سپری کرد و سپس تا 19 سالگی در روستای لنگا تحصیل نمود و بعد از آن به تهران رفت. ورود وی به تهران مقارن با پیریزی مدرسه سپهسالار جدید بود. لذا برای تحصیل، ابتدا در مدارس «کاظمیه»، «قنبر علی خان» و «حاج حسن»، مسکن گزید و چون کار بنای مدرسه سپهسالار پایان یافت در آنجا اقامت نمود. وی حدود پنجاه سال در این مرکز علمی وآموزشی میزیست و اشکالات فلسفه مشاء را برای طالبان علم برطرف مینمود.
میرزا محمد طاهر علاوه بر احاطه به فلسفه و حکمت در فقه، اصول، نجوم، ادبیات و ریاضیات نیز تخصص داشت. طب قدیم را مطلع و قانون بوعلی سینا را چندین دوره تدریس کرد و حواشی ذی قیمتی بر قانون نوشته است که در کتابخانه مجلس شورای ملی موجود میباشد.
شهرت میرزا و علاقه وافری که همه مردم به خصوص علما و طلاّب علوم به آن مرحوم داشتند به ویژه صراحت لهجه و شجاعت او در بیان حقایق که خاص ایشان بود، موجب گردید تا آن حکیم عالی مقام در دوره اول مجلس شورای ملّی که انتخابات صنفی بود ازسوی طلاّب تهران به وکالت مجلس شورا برگزیده شود.
از آنجا که آن مرد دانشور و اهل فضیلت طرفدار آزادی بود این انتخاب را پذیرفت و از هفدهم شعبان (1324 هـ.ق.) تا جمادیالاول (1326 هـ.ق.) که مجلس اول قهرا تعطیل گردید در مجلس بود ولی دست از کار اصلی خود یعنی تعلیم و تعلم بر نداشت و باز هم بهترین مونسش کتاب بود و بهترین وقتش موقعی بود که به مطالعه و مباحثه میپرداخت.
در دوره سوم مجلس نیز در 30 خرداد (1294 هـ.ش.) ازسوی اهالی تهران به مجلس رفت و در همین سال مطابق با (15 محرّم 1334 هـ.ق.) به هنگام وقوع جنگ جهانی اول (که مهاجرت آزادی خواهان را در پی داشت) همراه با عدّهای از وکلا و مشروطه خواهان مبارز و مشاهیر سیاسی ازجمله شهید سیدحسن مدرّس، سیّد محمّدرضا مساوات، حسین استرآبادی، محمّد تقی شاهرودی، سیدحسن ذاکری و چند تن دیگر درسیام آبان (1294 هـ.ش.) به عتبات مقدس عراق رهسپار گردید و مدت چهار سال در شهرهای کاظمین، کربلا، موصل و بغداد اقامت نمود.
در این دوران با افراد و مجامع مختلف علمی در تماس بود و با عالمان اهل سنّت آن سامان به بحث در خصوص مباحث کلامی، اعتقادی و حقّانیت مذهب تشیّع و پیروی از شیوه امامان شیعه پرداخت و در گفت وگوهای علمی با عالمان آن سامان خاطرات جالب توجهی از خود به یادگار نهاد و فوقالعاده مورد تجلیل و احترام واقع گردید.
در زمان مهاجرت، با این که میرزا در تهران نبود برای دوره چهارم مجلس ازسوی اهالی تهران انتخاب گردید و درموقع ورود ایشان و سایر مهاجران به تهران، مردم استقبال شایانی از آنان نمودند. پس از ورود، از30 مرداد 1300 تا 30 خرداد 1302 برای آخرین بار وکیل مجلس بود امّا میرزا طاهر تنکابنی از شرکت در جلسات مجلس چهارم خودداری نمود.
میرزا طاهر تنکابنی علاوه بر امور تدریس و وکالت مجلس، مدتی شغل قضاوت را نیز عهدهدار بود و از پانزدهم شعبان (1327 هـ. ق.) (دهم شهریور 1287 هـ.ش.) از قضّات عالی رتبه دادگستری به شمار میآمد و در تشکیلات جدید عدلیه ازسوی علیاکبر داور در ابتدا رئیس محکمههای بدایت و استیناف بود و در سال (1330 هـ.ق.) به وکالت انتخاب شد. در سال (1298 هـ.ش.) به عدلیه بازگشت و به عنوان عنصر دیوان عالی تمیز به خدمت قضایی پرداخت.
میرزا رضا خان نایینی پس از آن که تعقیب نصرت الدوله میرزا از مجلس شورای ملی به عدلیه احاله گردید و گزارشهای واصله را رسیدگی میکرد ادعانامهای تنظیم و طبق آن تقاضای مجازات شاهزاده فیروز را نمود.
محل محاکمه نصرتالدوله در محکمه جنایی با حضور مردم ترتیب داده شد و در هیات محکمه، میرزا طاهر تنکابنی حضور داشت. محاکمه تا چند روز ادامه داشت تا منتهی به رای شد و نصرت الدوله محکوم به محرومیت از حقوق اجتماعی و چهار ماه حبس تادیبی و به پرداخت سه برابر مبلغی که رشوه گرفته بود به عنوان غرامت گردید.
میرزا طاهر تنکابنی تا یازدهم مردادماه سال (1309 هـ.ش.) سمت مستشار دیوان عالی تمییز را عهدهدار بود و دراین سال رتبه 9 اعضای شعبه سوم و دیوان عالی کشور را حائز گردید. علّت بر کناریش از شغل قضاوت رایی بود که بر خلاف نظر رضاشاه داده بود.
فریدون آدمیت مینویسد: «از اهل حکمت قدیم دو تن شاخص بودند میرزا طاهر تنکابنی و حاجی شیخ علی نوری. میرزا طاهر جامع دانش کلاسیک بود. او به عنوان حکیم نماینده تعقّل سیاسی مترقّی بود و به عنوان منشی مجلس همیشه راست و اصولی بود.»
میرزا طاهر تنکابنی چندی نیز عضو هیاتی مشغول به بنیانگذاری قوانین کشوری بود. در سال (1333 هـ. ق.)، (1293 هـ. ش.) میرزا حسن مشیرالدوله پیرنیا، وزارت عدلیه کابینه خود را به عهده محمّد علی فروغی گذاشت و به اتّفاق مشغول قانون اصول محاکمات جزایی شدند. از آن پس فروغی از قبول کارهای اجرایی خودداری کرد و به ریاست دیوان عالی کشور که حقوق و مزایایی مانند وزارت داشت اکتفا نموده و با همکاری سیّدنصرالله تقوی، میرزا طاهر تنکابنی، سیّدمحمّد فاطمی و شمسالعلما قریب گرگانی، طرح قوانین بسیاری را فراهم آوردند که بعدها اساس تشکیل دادگستری شد.
مصائب حکیم تنکابنی از موقعی آغاز گردید که توجّه رضا خان که بخش بزرگی از اراضی شمال را غصب کرده بود متوجّه محال ثلاثه (کجور، کلارستاق و تنکابن) گردید و سرشناسان منطقه را به سایر نقاط ایران کوچانید و اراضی این منطقه را ضبط و ضمیمه املاک سلطنتی نمود. حکیم تنکابنی، مِلکی در منطقه داشت که از تسلیم آنها خودداری کرد و بهرغم آن که در آن هنگام به علّت بیماری بستری بود، دستگیر، زندانی و تبعید گردید.
ناگفته نماند که میرزا طاهر در فروردین سال (1311 هـ.ش) به همراه جمعی از بستگانش که در تنکابن، کلارستاق و کجور اقامت داشتند دستگیر و زندانی شدند و علت ظاهری آن غصب املاک آنان توسط رضا شاه بود اما حاج میرزا ابوالحسن خلعتبری در کتاب قیام عظیم اسلامی ضمن اشاره به این مطلب گفته است برای ریشهکن ساختن بزرگان مشروطیت علمای اعلام و رجال صدر مشروطه و مجاهدان این قیام در مازندران و گیلان وبه خصوص تنکابن، ایشان با نقشه انگلیسیها و به فرمان رضاشاه پهلوی دستگیر و زندانی شدند و مدتی نیز او را به همراه بستگان و اطرافیان که بالغ بر دویست نفربودند آن هم بدون کمترین آذوقه به نقاط کویری و جنوبی کشور (ابتدا کاشان، کرمان و سپس فارس) تبعید کردند ولی ایمان و اخلاص و وارستگی میرزا طاهر بدان اندازه بود که با وجود تمام مشقّتها هیچ گاه دل از یاد خدا و زبان از ذکر حق بر نداشت و در همان ایام تبعید، میرزا طاهر رسالهای در مقام حضرت علی(ع) نگارش نمود.
دکتر محمّدابراهیم باستانی پاریزی میگوید: «بی مناسبت نیست اشاره کنم به چند تن از مازندرانیهایی که در برابر ضبط املاک و اموالشان مقاومت کردند و از این جهت به کرمان تبعید شدند. در این میان میرزامحمّدطاهر تنکابنی، منتظمالملک، شیخ نورالدّین و... نام بردارتر از دیگران هستند اغلب این خانوادهها وقتی به کرمان رسیدند هیچ نداشتند»
همزمان با افتتاح دوره نخست دانشکده معقول و منقول، این دانشمند گرامی برای تعلیم فلسفه دعوت شد ولی در اثر انتقاداتی که از نظام دیکتاتوری میکرد او را برکنار کردند. میرزا طاهر عشق و علاقه وافری به این دانشکده داشت به همین دلیل حتی پس از برکناری او از استادی این مرکز علمی تا وقتی که او را به دانشکده راه میدادند میآمد و در صحن و یا حجرههای مدرسه مینشست و مطالب فلسفی و علمی را مطرح میساخت و در ضمن از اوضاع کشور و وضع مردم گفت گو میکرد.
مرحوم میرزا محمد طاهر تنکابنی پس از تحمّل تبعید خانواده، مصادره اموال، اخراج از دستگاه قضایی و منع تدریس در حوزههای علمیّه و حذف حقوق دولتی، در سالهای آخر عمرش تنها یک آرزو داشت و آن اینکه سقوط رضا خان را از اریکه قدرت به چشم خود ببیند که آرزوی آن حکیم رنجیده با هجوم متفقین به ایران در سوم شهریور 1320 و تبعید رضا خان تحقق یافت و علاّمه تنکابنی در دو سه ماه آخر عمر خود پایان کار دوران نکبت بار رضا خان میرپنج را دید و عاقبت سوء، غصب اموال و مستغلات خود و دیگران را که سرنوشت همه غاصبان و ستمگران است را مشاهده کرد و زبونی و اضطراب رضا شاه را در کناره گیری و استعفا از سلطنت ظالمانه در جراید همان سال خواند و سپس با وجدانی آسوده و ایمانی ثابت و راسخ به دیدار حق شتافت.
در اواخر پاییز سال (1318 هـ. ش.) میرزا طاهر تنکابنی به بیماری سختی مبتلا گشت و بر اثر سه بار سکته متوالی، سمت راست بدنش دچار بیحسی شد و توان حرکت از ایشان سلب گردید. پزشکان او را از مطالعه و تدریس منع کردند و این برای استاد غیر قابل تحمّل بود و پیوسته مرگ را از خدا طلب مینمود.
سرانجام در اواخر آبان (1320 هـ. ش.) بیماری او شدت یافت و از منزل به بیمارستان نجمیه منتقل شد. در بیمارستان به دنبال عمل جراحی به ذات الریه مبتلا گردید و پس از یک شبانه روز تب شدید در ساعت هشت صبح روز جمعه، چهارده آذر ماه سال (1320 هـ. ش.) (پانزدهم ذیقعده، 1360 هـ. ق.) در سن هشتاد و یک سالگی از گرفتاریهای دنیوی رهایی یافت و از سرای غرور به سرای سرور شتافت.
میرزا محمد طاهر تنکابنی از محضر سه حکیم نامدار حوزه تهران در اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم، میرزا ابوالحسن جلوه زواره ای، حکیم قمشهای و آقا علی مدرسی بهرهمند گردید.
حاج شیخ علی نوری مشهور به شیخ الشوارق، میرزا عبدالله، حاج میرزا ابوالفضل تهرانی، حاج میرزا محمد حسن آشتیانی از دیگر اساتیدی بودند که حکیم تنکابنی نزد آنها تلمذ کرد.
میرزا طاهر تحصیلات خود را در ادبیات عرب و فارسی، منطق، ریاضیات، طب، الهیّات، عرفان، اخلاق، فقه، حدیث، تفسیر و سیرالتواریخ با استفاده از محضر استادان که اجمالا به آنان اشاره شد به پایان رسانید و اکثر عمر خود را به تدریس علم معقول در مدرسه عالی ناصری (مدرسه سپهسالار جدید) مشغول بود. همچنین او نه تنها در فلسفه و حکمت بلکه در تمامی دانشهای معقول و منقول سرآمد بود و در هیات و طب قدیم هیچ کس به پایش نمیرسید.
وی در مدرسه کاظمیه و مدرسه عالی حقوق و علوم سیاسی به تدریس معقول مشغول بود و به ریاضیات آگاهی بسیار داشت و تحریر اصول اقلیدس ـ از خواجه نصیر الدّین طوسی ـ را تدریس مینمود.
در آن سالها که وی استاد درس معقول در مدرسه سپهسالار بود، بامداد هر روز کتابهای درسی را با سادگی در زیر بغل میگرفت. از خانه خود واقع در خیابان ری پیاده به مسجد سپهسالار میرفت. او پس از عبور از سه راه امین حضور و سرچشمه به مدرسه میرسید و پس از پایان درس و بحث این راه نسبتا طولانی را تا منزل مجدداً میپیمود. خانه او که در حقیقتدار العلم بود و درب آن همواره به روی دانش پژوهان و طالبان معرفت باز بود.
ایشان از جمله مدرسان علوم سیاسی نیز به شمار میرفت. در مجالس و محافل او مخاطبان سراپا گوش میشدند و وقتی در مباحث ادبی و بخصوص علم رجال صحبت آغاز میکرد آن چنان متحیر میگردیدند که گویی قفل سکوت بر دهانشان زدهاند. محضری دلنشین و بسیار خوش داشت و برخورداری از صراحت لهجه آمیخته با مناعت طبع به وی قدرت ابراز عقایدش را بدون کمترین هراس میداد. قوه حافظهاش شگرف و بدان حد بود که حتی تا واپسین روزهای زندگی توان این را داشت که آموخته خود را از صفحه ضمیر بر زبان جاری سازد.
برخی از شاگردان او عبارتند از، محمد علی فروغی، محمد تقی مدرس رضوی، محمود نجم آبادی، میرزا هاشم آملی، میرزا مهدی الهی قمشه ای، میرزا حسین خان پیرنیا موتمن الملک، حکیم میرزا یدالله نظر پاکِ کجوری، دکتر موسی عمید رئیس اسبق دانشکده حقوق دانشگاه تهران، میرزا عبدالکریم تهرانی، بدیع الزمان فروزانفر، جلالالدین همایی، عبدالعظیم قریب، آقا شیخ اسماعیل کلباسی، شیخ علی محمد بن المولی محمد التویسرکانی.
شیخ آقا بزرگ تهرانی، میرزا طاهر تنکابنی را از افاضل فلاسفه و اعلام عرفا معرفی میکند و میافزاید به دلیل پیگیری امر تحصیل حکمت و فلسفه، مکانت علمی و قدر و منزلت اجتماعی او ارتقا یافت و حکیم جلوه کمالات او را ستوده است.
استغنای طبع حکیم تنکابنی هنگامی روشن میشود که وقتی آن اسوه فضیلت در بیمارستان بستری بود ذکاء الملک فروغی(شاگردش) نخستوزیر ایران بود و اگر کمترین اشارهای به وی میشد به استادش کمک شایان توجهی میکرد. لیکن مرحوم تنکابنی از همین اشاره هم امتناع نمود و این درحالی است که فروغی با میرزا مناسبات طولانی و نزدیک داشت و آن دو، ساعتها با هم مذاکره میکردند و ذکاء الملک با آن مقامات دولتی و اقتدار سیاسی که داشت به منزل میرزا طاهر میرفت و برای او احترام فوقالعادهای قائل بود و همیشه میگفت: میرزا طاهر از نوادر روزگار است. با مرگ او فلسفه هم تعطیل خواهد شد.
میرزا محمد طاهر تنکابنی در مدت عمر پر برکت خود کتابخانهای مشتمل بر چهار هزار جلد کتاب خطی و سنگی و نفیس گردآوری نمود که با توجه به احاطه کافی وی به علوم گوناگون از حیث کیفیت کم نظیر و بلکه بینظیر بود.
شیخ آقا بزرگ تهرانی مینویسد: «درکتابخانه این مرد فاضل و عارف نسخههای نفیس نگهداری میشد که برخی از آنها در اواخر عمر او هنگام کسالت و بیماریاش به کتابخانه مجلس شورا فروخته شد و باقی مانده کتابهای او را بازماندگانش برای ادای قرضش به همان کتابخانه فروختند.»
میرزا محمد طاهر تنکابنی با آن دانش و معرفت از نگارش کتاب مستقل اجتناب میکرد و عقیده داشت آنچه را ضرورت داشته که به رشته نگارش درآید، عالمان سلف نوشتهاند و هنر ما باید این باشد که محصول اندیشه آنان را بفهمیم و درک کنیم و برای دیگران باز نماییم.
حکیم میرزا مهدی الهی قمشهای به علاّمه حسن زاده آملی گفته بود امکان نداشت میرزا کتابی را در کتابخانهاش بگذارد مگر این که تمام آن کتاب را با دقتی که مخصوص خودش بود از صدر تا ذیل میخواند. از این رو اغلب کتابهای موجود درآن کتابخانه حواشی مفیدی از ایشان در بردارد که ارزش کتاب را چندین برابر کرده است.
در اثر مطالعه این کتابها و هوش سرشار میرزا خودش یک کتابخانه متحرک و بحری از نظر فلسفه، حکمت، عرفان، طب قدیم و فقه و ادب بود. مقدار قابل توجهی از کتابها را با خط زیبای خویش استنساخ نموده بود و درکتابخانهاش نگهداری میکرد.
محسن فروغی میگوید، «اولین بار که به همراه پدرم محمد علی فروغی به زیارت میرزا طاهر نائل میشدم در دارالمعلمین مرکزی شاگرد بودم. خدایش بیامرزد مرد آزادهای بود و استغنای طبع داشت.»
شادروان استاد سید محمد محیط طباطبایی، دانشمند اهل زواره، در این باره گفته است، «کسانی که مرحوم میرزا طاهر را دیدهاند نیک میدانند که هم مدرسی والا مقام بود و هم شخصیتی مورد توجه و احترام. من در مباحثات با ایشان شرکت میکردم وهمواره از محضرشان استفاده میبردم. بر وی ستم بسیار رفته بود. از کار بر کنارش کردند و مقام قضاوت را از وی گرفتند و گوشه نشینش ساختند...روزی مرا به منزل خود دعوت کرد تا کتابخانهاش را ببینم و در همین دیداربا فرزند برومندشان نیز آشنا شدم.
چندی بعد از آن، میرزا به سرای باقی شتافت و آقازاده ایشان به من مراجعه کرد و گفت: برای پرداخت مقداری قرض، گریزی جز فروش کتابهای پدر نیست. من ایشان را از آن کار منع کردم و موضوع را با کتابخانه مجلس درمیان گذاشتم و با موافقت ایشان قرار شد که کتابها به کتابخانه مجلس منتقل شود و مبلغ قرض نیز از طریق بودجه مدرسهای که میرزا در آن تدریس میکرد تامین و پرداخت گردد.
قراردادی تنظیم شد که متن آن را خود تهیه کردم و در آن این شرط را قرار دادم که کتابهای مزبور درمخزنی به نام مرحوم میرزا محمد طاهر محفوظ بماند و این چنین شد نتیجه آن که به خاطر خواهش و وساطت من و بزرگواری آقازاده آن حکیم فقید، مجموعهای شامل 1400 نسخه خطی ممتاز به همراه 1500 کتاب چاپ سنگی نفیس در بخشی به نام آن مرحوم جای گرفته و برای همیشه باقی خواهند ماند»
*میرزا طاهر تنکابنی عمر گرانبهای خویش را در خدمت حکمت، ادب و قانون گذراند و همواره با شجاعت و رشادت از علم، عدالت، حکمت و انسانیت، مردانه دفاع کرد و مصایب مادی و ناملایمات روزگار هر چند تندرستی و آسایش را از وی گرفت اما نتوانست او را از مسیر حق خارج سازد.
*شهرت میرزا و علاقه وافری که همه مردم به خصوص علما و طلاّب علوم به آن مرحوم داشتند به ویژه صراحت لهجه و شجاعت او در مقابل رضا شاه برای بیان حقایق بود که موجب گردید تا آن حکیم عالی مقام در دوره اول مجلس شورای ملّی که انتخابات صنفی بود ازسوی طلاّب تهران به وکالت مجلس شورا برگزیده شود.
*او در مدت عمر پر برکت خود کتابخانهای مشتمل بر چهار هزار جلد کتاب خطی و سنگی نفیس گردآوری نمود
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
وزیر آموزش و پرورش:
حدود یک میلیون تومان به حقوق معلمان اضافه میشود
دستور رهبری در پاسخ به گزارش دبیر شورای عالی امنیت ملی پیرامون اتفاقات اخیر
دلجویی، پرداخت دیه و توجه به خانواده ها
به بهانه روز جهانی معلولین
مناسب سازی فضاهای شهری و اماکن عمومی،نیاز ضروری افراد کم توان جسمی
افزایش قیمت لوازم یدکی خودرو و شعار طنزگونه کنترل قیمتها!
رئیس جمهور در همایش بیمه و توسعه:
تحریمها را کنار بگذارند، مذاکره میکنیم
*به مناسبت چهارده آذر سالروز درگذشت
نگاهی به حیات علمی و عملی میرزا طاهر تنکابنی
تجمع علیه ترامپ و سیاستهایش در لندن
افشای اسامی 4 کشور عربی که تلآویو به دنبال امضای توافق با آنهاست
وزیر بهداشت:
موج آنفلوآنزا تا 10 روز دیگر فروکش میکند
تحلیل سیاسی هفته
هیات دولت لایحه بودجه سال 1399 کل کشور را تصویب کرد
معاون اول رئیس جمهور:
طرحهای آبی و خاکی کشور از افتخارات نظام و دولت است
رئیس جمهور:
هیات بررسی نحوه جبران خسارات شهروندان در حوادث آبانماه تشکیل شود