تریدینگ فایندر

تیم امید در روزهای کم امیدی

احسان محمدی

«امید» این روزها کالای سخت‌یابی نیست. مثل آب. هست اما کم است. آن قبراقی و چالاکی که از فضای اجتماعی در یک پاییز برگ‌ریز انتظار می‌رود، وجود ندارد. با سخنرانی درمانی هم نمی‌شود درستش کرد. در چنین حال و هوایی که «ناامیدی» مثل آلودگی هوای تهران احاطه‌مان کرده است، حرف‌زدن از تیم ملی «امید» پارادوکس جالبی است. تیمی که انگار همه از صعودش به المپیک دست شسته‌اند. قریب به نیم‌قرن است که صعود به المپیک یک رویای محال شده است. هر دوره می‌گوییم این بهترین نسل است. بالاخره با این بازیکن‌ها می‌رویم المپیک. ولی نه نمی‌شود. اسم بازیکن‌ها را در این چهار‌دهه نگاه می‌کنیم حس می‌کنیم با آنها می‌شد حتی به جمع چهار تیم‌نهایی جام‌جهانی رفت اما هیچ‌وقت نشد، نتوانستیم... چه با مربیان خارجی چه با مربین داخلی، چه با اردوی خارجی و چه با یک لا لباس... نشد. نتوانستیم.
این روزها کسی حال تیم را نمی‌پرسد. اسم حریفان بعدی‌اش را خیلی‌ها نمی‌دانند. حتی در سایت فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی هم زیر عکس گروهی تیم نوشته شده: «تیم ملی فوتبال امید ایران با هدایت زلاتکو کرانچار برای حضور در مسابقات قهرمانی زیر 23 سال آسیا و کسب سهمیه صعود به مسابقات المپیک 2020 توکیو تلاش می‌کند». انگار برای کسانی در فدراسیون هم خیلی این تیم مهم نیست و خبر ندارند، زلاتکو رفت و بعد از او فرهاد مجیدی هم رفت و حمید استیلی وارث تیمی تنها شده. تنهای تنهای تنها. تیمی که امید نورافکن ستاره این روزهای سپاهان کاپیتان‌اش است و مهدی قائدی آقای گل و آقای پاس گل لیگ در پیشانی‌اش. حتی محمد محبی را دارند که در لیگ امسال آنقدر خوش درخشیده که گمان می‌رود در پایان فصل ترانسفر شود.
تریدینگ فایندر


علاوه بر این نام‌های آشنا، استیلی بازیکنان دیگری مثل رضا شکاری و محمدرضا آزادی (تراکتورسازى) عارف آغاسى و مجتبی نجاریان (فولاد خوزستان) محمد خدابنده لو (پیکان) و سینا زامهران (شهرخودرو)، رضا جبیره (صنعت نفت) معراج اسماعیلی و مهران درخشان مهر (ذوب آهن) شاهین طاهرخانی (استقلال تهران) امیر روستایی (پرسپولیس) متین کریم‌زاده (پارس جم) محمد مسلمی‌پور (سپاهان) و حبیب فرعباسی (نفت مسجد سلیمان را هم در اختیار دارد. بازیکنانی که حالا کمابیش در لیگ دیده می‌شوند اما چرا این تیم تا این اندازه تنها و فراموش شده است؟
راه صعود سخت است و ناهموار. کی همواره بوده؟ اما چرا تیمی که عنوان «ملی» را یدک می‌کشد حتی یک هزارم توجه پیرامون استقلال و پرسپولیس را همراه ندارد؟ گناه بازیکنان چیست؟ در هفته گذشته میلیون‌ها واژه در مورد رفتن استراماچونی نوشته‌ایم و ماندن یا رفتن او تا آن اندازه مهم شده که همه وزارتخانه‌ها به تکاپو افتاده‌اند اما تیم ملی امید چطور؟
این گناه من است. گناه ماست که این تیم را رها کرده‌ایم. عمیقاً امیدوارم این تیم همه‌مان را غافلگیر کند، مأموریت غیرممکن را به سرانجام برساند و به المپیک برود، شاید آن وقت وجدان‌مان تکانی خورد. روزی که احتمالاً نه کالدرون در ایران است و نه استراماچونی و دیگران!




 
تریدینگ فایندر