تریدینگ فایندر

قدردانی خودمانی از فرهنگ بازیگری

نرگس عاشوری
خبرنگار
در طول مسیر دست‌به‌دست نوید محمدزاده داده است. حتی در ردیف اول سالن نمایش که در کنار سعید پورصمیمی نشسته و تکیه بر صندلی‌های قرمز رنگ به دوردست خیره شده است، نوید چشم از چشمانش برنداشته، دستش را در آغوش کشیده و گفته: «هر ثانیه‌ای که شما را می‌بینم برایم خاطره‌انگیز است» و پیرمرد خندیده است. خنده‌هایش، بغض‌هایش، خشم و عطوفت نگاهش چه برای آنهایی که در سالن نشسته‌اند و چه آنهایی که به این مراسم نیامده‌اند آنقدر آشناست که تصویری از تاریخ سینما و تئاتر و تلویزیون جلوی چشمانشان رژه برود از «بام‌ها و زیربام‌ها» و «باغ آلبالو» و «شب هزار و یکم» تا «عطر گل یاس» و «آوای فاخته» و «پل خواب».
مراسم، مراسم بزرگداشت اکبرزنجانپور است و آلودگی هوای عصر یکشنبه دودگرفته تهران هم مانع از آن نشده که خسرو سینایی، سعید پورصمیمی و سیامک اطلسی خودشان را به پردیس سینمایی ملت نرسانند. تینا پاکروان، اکتای براهنی، مهدی گلستانه و الهام پاوه‌نژاد هم آمده‌اند تا بلکه به مناسبت اکران «آخرین داستان» و صداپیشگی اکبرزنجانپور در نقش کاوه آهنگر بگویند که قدردان عشق‌ او به بازیگری در تلویزیون و سینما و تئاتر ایران هستند.
تریدینگ فایندر


سعید‌پور صمیمی، بازیگر پیشکسوت به‌عنوان اولین سخنران از رفتن سراغ بازیگری در سال‌های بی‌رونقی هنرهای نمایش می‌گوید؛ دوره‌ای که نه تئاتر شهری بود، نه سنگلج و نه تالار وحدتی. از سال‌هایی که کارهای بازاری شبیه آنچه در لاله‌زار اجرا می‌شد صحنه نمایش را قرق کرده بود و رفتن به‌دنبال تئاتر فقط عشق می‌خواست و پورصمیمی می‌گوید: «استاد زنجانپور نشان داد به‌خوبی این عشق را دارد. او نشان داد که مرد واقعی بازیگری است» برای تصدیق گفته‌هایش به نقش‌های ماندگار درکارنامه کاری زنجانپور استناد می‌کند اما آنچه پورصمیمی می‌خواهد از این مرد واقعی بازیگری بگوید تکنیک و حرفه نیست بلکه فرهنگ بازیگری است: «نوع کار کردن او برای من خیلی مهم است، چون اخلاق این کار را داشت و یکی از بی‌حاشیه‌ترین آدم‌های این حرفه در تمام این سال‌ها بوده است.» او صحبت‌هایش را با یادی از دو دوست مشترکشان اکبر ساکت کسایی و کیهان رهگذار و آرزوی عمری طولانی برای اکبر زنجانپور به پایان می‌رساند.
تینا پاکروان سخنران دیگر مراسم است. او همکاری با بزرگانی همچون اکبر زنجانپور را بزرگترین آرزوی هم‌نسلانش عنوان می‌کند. بزرگانی که به‌گفته او مانند کسانی که قلم نمی‌فروشند، هنرشان را نفروختند: «آن‌ها باعث شدند ما با بازیگرانی روبه‌رو شویم که وقتی متن را به آنها می‌دهیم، بگویند من این نقش را دوست ندارم، پس بازی نمی‌کنم. درحالی‌که ممکن است پنج سال هم کارنکرده باشند. درحالی‌که امروز با بازیگرانی مواجه هستیم که قبل از خوانش فیلم‌نامه، در ابتدا می‌خواهند دستمزد بازی‌شان را بدانند.» بخش پایانی صحبت‌های پاکروان گلایه از کمی سالن‌های نمایش اختصاص یافته به «آخرین داستان» به کارگردانی اشکان رهگذر به‌عنوان نماینده اسکار ایران است. نوید محمد‌زاده چشمانش می‌درخشد وقتی از مشق عشق بازیگری از روی دست اکبرزنجانپور می‌گوید: «من از شما بازیگری و کار جدی را یاد گرفتم. از شما یاد گرفتم که باید عاشق بازیگری باشی. واقعاً ممنون هستم که در این جایگاهی که دارید همیشه به پشت‌صحنه تئاترهای ما آمدید و از ما حمایت کردید.» محمدزاده شاهنامه یادگاری را تقدیم او می‌کند و چشمان زنجانپور می‌خندد.
آن‌طور که زنجانپور می‌گوید واسطه همکاری‌اش با انیمیشن «آخرین داستان» تینا پاکروان بوده است و انگیزه‌اش از پذیرش کار، شاهنامه: «هر ایرانی خلوت خودش را با این اثر گران‌قدر گذرانده است. همه ما به شاهنامه و فردوسی افتخار می‌کنیم.» او می‌گوید: «زمانی که فردوسی شاهنامه را می‌نوشت نه عکسی بود و نه نقاشی. او درباره تاریخی صحبت می‌کند که نیست ولی می‌خواهد بگوید که وجود داشته است و حالا اشکان رهگذر به قهرمانان بی‌تصویر شاهنامه، تصویر بخشیده و آنها را زنده کرده است و به ملت ایران پیشنهاد می‌کند که به سراغ شاهنامه بروند.»

تریدینگ فایندر