تریدینگ فایندر

جریان تازه به دوران رسیده راست، مرزی را نمی‌شناسد

حجت‌الاسلام «عبدالواحد موسوی لاری» وزیر کشور دولت اصلاحات و از چهره‌های همیشه موثر این جریان در گفت‌وگو با ایرنا سقف مدارای اصلاح‌طلبان را ایران و قانون اساسی می‌داند و خاطرنشان می‌کند تندروهای داخلی و خارجی این روزها روی کوبیدن اصلاحات اتفاق نظر دارند. او نگران فراگیر شدن نگرش منفی میان مردم است و تاکید می‌کند جامعه ایران پذیرای هر سخن منفی است و پیامدهای منفی بازکردن فضا کمتر از فیلترینگ است.درادامه بخش‌هایی از این گفت‌وگو را می‌خوانید.
* باور ندارم طرف مقابل (اصولگرایان) جاذبه‌ای برای مردم داشته باشد؛ ممکن است فضای اصلاح‌طلبی را مخدوش کنند اما این به معنای جایگزینی آن‌ها نخواهد بود، مردم سال‌هاست از اصولگرایان عبور کرده‌اند. همچنین برخلاف خوش بینی‌ها، باور ندارم در خصوص صلاحیت‌ها نرمشی صورت گیرد. با این اوصاف معتقد به برنده بودن جریان رقیب نیستم مگر اینکه به یاس و افسردگی دامن بزنند تا مردم پای صندوق رای نیایند شبیه اتفاقی که در شورای شهر دوم رخ داد.در آن انتخابات، اصولگرایان حتی انتظار پیروزی یک نامزد خود را هم نداشتند اما وقتی مردم حضور نیافتند کاندیداهای جناح اصولگرا با حدود ۱.۶ درصد آرا، موفق به ورود به شورای شهر شدند.
*نه همه اصولگرایان بلکه رادیکال‌های داخلی در تلاش هستند که زمینه حضور مردم را کاهش دهند و موفقیت خود را در عدم حضور مردم تعریف می‌کنند. ممکن است شعار حضور بدهند اما عملکردشان این نیست. تحلیل من این است که اگر مردم پای صندوق حاضر شوند، نمی‌گویم اصلاح‌طلبان پیروز می‌شوند اما ترکیب مجلس قابل تحمل خواهد شد. اگر مردم نیایند به همراه رد صلاحیت‌ها شاهد مجلس دست‌چینی خواهیم بود.
* بعضی رسانه‌ها مانند رسانه ملی با نقل قول‌های گزینشی از امام از ایشان چهره‌ای ساخته و می‌سازند که نه تنها جاذبه‌ای برای نسل امروز ندارد که باعث فرار افراد هم‌ می‌شود. آن‌ها به خودشان هم رحم نمی‌کنند؛ شما ببینید در تلویزیون فارغ از صحت و سقم اتهامات چه بلایی سر صادق لاریجانی آورده‌اند، با علی لاریجانی چه می‌کنند با حسن روحانی که دولتش از خود آن‌هاست چگونه رفتار می‌کنند؟
تریدینگ فایندر


*در انتخابات مجلس نهم که پس از حوادث ۸۸ بود رئیس دولت اصلاحات با من درباره رای دادن مشورت کرد، گفتم اصلا می‌توانیم رای ندهیم؟ ما حتما باید رای دهیم حتی اگر رای سفید باشد. الان هم برداشت من همین است. حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات امری الزامی است؛ چگونگی حضور را تا حد امکان باید تدبیر کنیم و در حد وسع می‌توان این کار را انجام داد.
* به دوستان گفتم ۱۴۰۰ روی شالوده ۹۸ پایه‌گذاری می‌شود و اگر در انتخابات مجلس پیروز شویم می‌توانیم در ریاست جمهوری هم موفق باشیم. البته این به این معنا نیست که اگر در ۹۸ شکست خوردیم در ۱۴۰۰ هم شکست خواهیم خورد. اگر ما توانستیم به عنوان یک نیروی مدعی انسجام خود را حفظ کنیم ولو شکست هم بخوریم در انتخابات ۱۴۰۰ هم می‌توانیم تدبیر کنیم. من ناامید نیستم اما به دو دلیل خوشبین هم نیستم. دوستان ما تجربه موفق ۹۲ تا ۹۶ را فراموش کرده‌اند. اگر مانند این روزها آقای کرباسچی و دیگران حرف خود را بزنند و فضای اینچنینی تا آخر ادامه یابد معلوم است که هم ۹۸ و هم ۱۴۰۰ را
از دست می‌دهیم.
* بخشی از مشکلات ما درونی و مربوط به انسجام داخلی و بخشی هم مشکلات بیرونی است. جریان برانداز خارجی و جریان رقیب داخلی روی یک نقطه‌ای اشتراک دارند و آن کوبیدن اصلاحات است. برخی رسانه‌های داخلی ما در تخریب اصلاحات همان قدر فعال است که رسانه‌هایی مانند بی‌بی‌سی عمل می‌کنند و مدتی است که استراتژی این رسانه‌ها کوبیدن اصلاحات است. بی‌بی‌سی از شکل به ظاهر حرفه‌ای خود فاصله گرفته و به صورت محسوسی به شبکه تبلیغی علیه اصلاحات تبدیل شده است. تحلیل آن‌ها این است که مردم مدت‌هاست از اصولگرایان عبور کرده‌اند و این کورسوی امیدی که به اصلاحات وجود دارد،هم باید از بین برود. جریان تازه به دوران رسیده راست‌گرای داخلی متفاوت از اصولگراهای اصیلی مانند جامعتین (جامعه مدرسین و روحانیت) و موتلفه هستند که مرزها را می‌شناختند. این جریان که پس از دوره احمدی نژاد سرکار آمده دیگر مرزها را نمی‌شناسد و مسیر بی‌بی‌سی و صدای آمریکا را در کوبیدن اصلاحات در پیش گرفته است.
* تخریب‌ها اثرگذار و جامعه پذیرای سخن منفی است و به شکل طبیعی هر چیز منفی را که گفته می‌شود، می‌پذیرد مگر اینکه خلاف آن ثابت شود. جریان رقیب این موضوع را فهمیده و روی آن کار می‌کند؛ نمی‌شود شخص یا جناحی تخریب شود و بعد بگویید که اثری روی مردم نمی‌گذارد. اما نکته‌ای پشت اینها وجود دارد که ما به آن توجه نمی‌کنیم؛ این تخریب‌ها اثر طولانی مدت ندارد چون پشت آن واقعیتی نهفته نیست یا تمام واقعیت وجود ندارد. به همین دلیل پس از مدتی یا به فراموشی سپرده می‌شود یا اینکه بالاخره مردم متوجه این می‌شوند که بحث مطرح شده با هدف تخریب بوده است یا اتفاقی می‌افتد که مردم می‌گویند اگر گروهی اشکالاتی هم دارد بهتر از طرف مقابل است. احساس می‌کنم مسیری که اصولگرایان رفته‌اند و تغییری در روند و روال خود نداده‌اند. گویی هیچ تغییری بنا نیست انجام شود.
*می‌گفتیم احمدی‌نژاد مهره سوخته است ولی به دلیل عملکرد دستگاه‌ها، احمدی نژاد تلاش می‌کند سوار بر حافظه تاریخی ملت شود، حافظه‌ای که کم است. طوری حرف می‌زند گویی گل‌وبلبل درست کرده و تحویل حسن روحانی داده و کسی آن را خراب کرده است. عده‌ای ممکن است تحت تاثیر قرار گیرند اما باز معتقدم اگر به همین احمدی‌نژاد اجازه داده شود که حرف بزند یا به اصلاح‌طلبان اجازه دهند حرف بزنند ضایعات کار خیلی کمتر می‌شود.
* اصلاح‌طلب می‌خواهد فهم ما از جامعه را به عرصه زندگی مردم آورد؛ حال فهم ما چیست؟ این است که انسان‌ها را صغیر و محجور ندانیم و به افراد اعتماد کنیم. اصلاح‌طلبان می‌گویند مردم ولی نعمت‌اند و باید دنبال موضوعی مشروع برویم که آن‌ها می‌خواهند. من اصلاح‌طلب به این حرفی که می‌زنم باید اعتقاد داشته باشم و تصنعی حرف نزنم.
* الان مردم نه از شخص بلکه از زندگی اشرافی ناراحت هستند. مردم از حس عدالت‌خواهی و اسلامی‌خواهی دست برنداشته‌اند و اگر عصبانی هستند به دلیل است که چرا این اسلام‌خواهی و عدالت‌خواهی زیر سوال رفته است.
*خود من در گرگان، ساری، ایلام و هرجایی لازم بود برای روحانی سخنرانی کردم. الان هم با وجود انتقادات زیادی که به عملکرد دولت دارم اما از تصمیم آن روز پشیمان نیستم و منطقی‌ترین کار در آن زمان همین بود. انتقاد الان دوستان، انتقاد از شورای عالی سیاستگذاری نیست بلکه انتقاد از افراد است و کسی نمی‌گوید این ساختار جایگزین دارد. دوستان پیشنهاد پارلمان اصلاحات را دادند، گفتیم این چهارصد نفر از شهرهای مختلف بازوی اجرایی می‌خواهد، اسم این بازو را هرچه می‌خواهید بگذارید همان شورای سیاست‌گذاری و تصمیم گیرنده باشد. این شورا را الان احزاب با مکانیسم خاصی تعیین می‌کنند و در صورت تشکیل پارلمان اصلاحات، پارلمان شورا را تعیین کند.
* موفقیت عارف را باید در بستر خود ارزیابی کنیم. وقتی از ۱۳۵ نفری که با دفاع از اصلاحات و عارف به مجلس رفتند، ۷۰ نفر رسما کنار می‌روند، عارف چه می‌تواند کند؟ مشی عارف این است که نمی‌خواهد با حاکمیت درگیر شود و می‌خواهد با لحاظ کردن شرایط حاکمیت کار را پیش ببرد.
*اگر امروز تندروها و حتی میانه‌روهای مجلس آرام‌تر و معقول‌تر حرکت می‌کنند به دلیل حضور فراکسیون امید است و اگر این فراکسیون هیچ کاری هم جز «تحدید» آن‌ها نداشته باشد، کار بزرگی کرده است. دوستان ما اصلا این موارد را نمی‌بینند و به اثرات وضعی این فراکسیون در روند اداره کشور توجه نمی‌کنند. اگر این فراکسیون نبود همین لاریجانی معتدل «تسمه‌ای به گرده» این جریان اصلاح‌طلب می‌کشید که آن سرش ناپیدا بود. منتقد پاره‌ای از کارهای شورا هستم اما معتقدم که همه واقعیت‌ها آنچه مشهود نیست و باید کارکردهای نامحسوس را هم دید.
تریدینگ فایندر