روزنامه ایران ورزشی
1398/10/09
درباره یک استعفا
علی عالیدرباره یک استعفا
فوتبال ایران به «مدیر تکنوکرات» نیاز دارد نه رئیس فدراسیون فوتبال
دورانِ پر افتوخیز فدراسیونِ مهدی تاج به پایان رسید؛ استعفاکرد.
فوتبال ایران چه خوششانس بود که در 18 اردیبهشت 1395، «مهدی تاج» رئیس فدراسیون فوتبال ایران شد! این جمله نه اعتراف و نه اعتراضی است به وضعیت موجود. نه تعریض است و نه بازنمایی یک تضاد. واقعیتی است که هرچه میگذرد، خود را بیشتر از قبل نشان میدهد: فوتبال ایران یک ریاست به مهدی تاج بدهکار بود و اکنون این بدهی صاف شده است.
اصلی پذیرفته شده در کشورهای توسعهیافته وجود دارد: «پیشرفت فوتبال بدون دوراندیشی، برنامهریزی و مدیریت بلندمدت امکانپذیر نیست و فدراسیونهایی موفقترند که برای جزئیترین اقدامات خود نیز برنامه داشته باشند»؛ این جمله طلایی، میزان پیشرفت فوتبال ایران را نشان میدهد. سالهاست در فوتبال چنین رویهای را ندیدیم و سایه روزمرگی در فدراسیون فوتبال، سنگینتر از قبل شد. در حقیقت نباید از نقاط قوت ریاست مهدی تاج غافل بود، با او بهترین نتیجه تاریخ فوتبال ایران در جامجهانی ثبت شد. پیشرفت در بسیاری از تیمهای ملی پایه دیده شد. حضور زنان در ورزشگاهها میسر شد و قدمهای خوبی در فوتبال زنان برداشته شد. اما از آن سو، وضعیت فوتبال ایران، نمونهای برجسته از جامعهشناسی ایران است که میتوان منافع هریک از افراد حاضر در این بخش را در تولید و حفظ الگوهایی نظیر نظم و انضباط دانست که «برخی افراد» در این مجموعه، با استفاده از شبکههای رابطهای مبتنی بر قدرت، به همه قواعد و مقررات پشتپا میزنند. نظیر چنین رفتاری را در دولت قبل دیده بودیم که منجر به انحراف از برنامه توسعهمحور کشور در بیشتر زمینهها شد. در چنین مجموعهای، قانون و اجرای آن، با منافع «مجمع» و اعضای حقیقی و حقوقی فوتبال در تضاد است. پرسشهای جدی درباره مسائل مالی، تصمیمـــــــــــات غیرکارشناسی، انزوای متخصصان، غیرپاسخگو بودن و کنار گذاشتن برنامهها، برخی از رویکردهای این سیستم خواهد شد که به بیمسئولیتی بزرگترین سازمان فوتبال یعنی فدراسیون منجر خواهد شد. در چنین شرایطی، ضوابط جای خود را به روابط، منطق حقوق جایش را به منطق زور و توسعه جایش را به روزمرگی میدهد که خروجیاش جز نتایج سینوسی در فوتبال نخواهد بود. برای همین بهترین فدراسیون فوتبال آسیا و فدراسیون پنجستاره ممکن است نتایج عجیبی در فوتبال پایه کسب کند و شاهد استمرار موفقیتهایش نیست. در چنین شرایطی، اساساً ارادهای برای تغییر شکل نمیگیرد و تلاش برای تغییر و بهبود، به منزله تقابل با حجم عظیم منافع گروهی است که حاضر به شفافیت عملکردشان نیستند. نگاهی که «پرسشکنندگان» را متهم به حرکت در مسیر منافع شخصی، «افشای اسرار محرمانه» را تلاش مخالفان برای صندلی مدیریتی جلو میدهند و از این راه، ذهنهای آگاه را از میدان بهدر میکنند.
محسن صفاییفراهانی روزی نمیخواست عضو هیأت رئیسه فدراسیون فوتبال ایران شود، روزی نمیخواست رئیس فدراسیون فوتبال ایران شود، روزی نمیخواست رئیس کمیته انتقالی فدراسیون ایران شود و روزی نمیخواست در ساختمان فدراسیون بماند اما از زمانی که «رئیس فدراسیون فوتبال شد»، از قالب یک «شخص» درآمد و به یک «راه» تبدیل شد. هنوز محسن صفاییفراهانی برجستهترین رئیس فدراسیون ایران است اما این بدین معنا نیست که با فتوایی، او تنها نجاتدهنده فوتبال ایران و تنها گزینه فدراسیون است. صفاییفراهانی مردی است شریف با آرمانهای بلند و دانش قابلتوجه و اخلاق پاک که در دورهای درخشان، فوتبال ایران را دگرگون کرد. فوتبال ایران، بعد از انقلاب، یقیناً به دو دوره بعد از صفایی و قبل از صفایی تقسیم میشود اما این بدین معنی نیست که نتوان دوره صفایی را نقد کرد. حال میتوان «صفاییست» بود بدون آنکه از بازگشت صفایی دفاع کرد. میتوان صفایی را بهعنوان یک الگوی موفق پذیرفت، بدون اینکه انتظاری برای بازگشت او داشت. او بههر دلیلی از فوتبال فاصله گرفته است و دیگر خیال بازگشت ندارد اما «مدل صفایی» برای فوتبال ایران باقی مانده است و میتوان بر همان اساس گام برداشت. راهی که در آن خبری از قراردادهای مالی بیسرانجام نیست، خبری از صورتهای مالی بر زمین مانده نیست، خبری از عدم شفافیتها نیست و خبری از همراهی مصنوعی نیست. هرچه هست، منطبق بر قانون، شفافیت و نگاه به آینده و توسعه است.
پرسشهای مهمی درباره استعفای آقای تاج وجود دارد. مهم است سرپرست چه کسی خواهد بود و احتمالا توافق هیاترئیسه، پرسشهای بیشتری را هم بهوجود بیاورد. وضعیت تیمملی و سرمربیاش مشخص نیست. قرارداد ویلموتس ابهامات بسیاری دارد. لیگ فشرده شده و نیاز به بازنگری جدی در برنامه لیگ است. وضعیت تیمملی امید در این اوضاع بههمریخته است. موضوعاتی نظیر حقپخش تلویزیونی و درآمدزاییهای فوتبال ایران به سرانجامی نرسید. برگزاری مجمع فدراسیون فوتبال پیش از سال نو، باید مهمترین استراتژی دلسوزان فوتبال باشد. هرچقدر فوتبال با سرپرستی اداره شود، روزمرگیها و تاریکیهایش بیشتر خواهد شد. تکلیف فوتبال باید زودتر مشخص شود.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه


