روزنامه ابتکار
1398/10/16
علیرضا صدقی میراث سردار
بهت، حیرت، تعجب، افسوس، حرمان و در جاهایی و نزد کسانی خشم، حرص، کینه و شادمانی لجوجانه، عمده واکنشهایی بود که از نخستین ساعات انتشار خبر ترور شهید سردار قاسم سلیمانی در شبکههای اجتماعی دیده شد. این همه، عمدتاً واکنشهایی از سر احساس بود که له یا علیه سردار رخ نمود و عموماً با پیشفرضهایی ـ گاه اشتباه ـ ممزوج است.برای شناخت سپهبد قاسم سلیمانی اما باید او را در مقام یک «سرباز»، یک «نظامی» و یک «ژنرال» سنجید. او نه یک کنشگر سیاسی بود و نه در این زمینه داعیه و دفاعیهای داشت. حاجقاسم یک «استراتژیست نظامی» بود که مبتنی بر «راهبردهای کلان نظام» میدان نبرد را سامان میداد. در تمام این سالها، هرگز کسی موضع شفاف سیاسی ـ در حوزه رقابتهای جناحی داخلی ـ از او ندید.
اگر سنجه و معیار داوری و قضاوت در مورد حاجقاسم وجه نظامی او باشد، باید دید که نتیجه آنچه او طی این سالها انجام داد چه بود؟ قاسم سلیمانی در تمام سالهای فرماندهی بر «لشگر 41 ثارالله» و «سپاه قدس» پاسداران انقلاب اسلامی، لحظهای میدان نبرد را رها نکرد. نتیجه این پایداری در میدان نبرد آن شد که لشگر 41 ثارالله نقشی بیبدیل در فتح فاو ایفا کرد یا رفع غائله اشرار در استانهای جنوبی و شرقی؛ اما مهمترین اقدام سردار را میتوان در پیچیدن طومار تکفیریهای منطقه ارزیابی کرد. نباید فراموش کرد که حضور قاسم سلیمانی و سپاه تحت امرش در سوریه و بهویژه عراق، تعادل و موازنهای بدیع و تازه را در منطقه رقم زد. به دیگر بیان، از زمان شکست طرح تغییر سیمای خاورمیانه در جنگهای 33 روزه و 22 روزه که با عاملیت رژیم اشغالگر قدس و تحت فرمان آمریکا، به انجام رسیده بود از یک سو و عدم توفیق جریان اخوانی در مهار و شکست قدرتهای سنتی منطقه از سوی دیگر، موجب قدرتگرفتن هرچه بیشتر جریانهای تکفیری در کشورهایی چون مصر، سوریه، لیبی و عراق شد. درست در همین زمان بود که قاسم سلیمانی وارد فاز تازه فعالیتهای منطقهای شد و پس از چند اقدام غیرعاقلانه تکفیریها، توانست حمایت دولتهای غربی از این جریان را قطع کند. مبارزه او با داعش، تحریرالشام، جبهه النصره و دیگر گروههای تکفیری البته تنها محدود به امکانات سپاه قدس نبود. حاجقاسم توانست با ساماندهی نیروهای مردمی در کشورهای منطقه و خاصه عراق، دامنه امنیت تکفیریها را بسیار کم کرده و زمینه را برای تغییر موقعیت و موازنه قدرت در سطح منطقه مهیا کند.
در حقیقت قاسم سلیمانی با این اقدامات نهتنها به عنوان «ژنرال» نظامی ایران مطرح شد، بلکه توانست با رویکرد مدارا و پذیرش، به شخصیتی منطقهای بدل شود که بسیاری از آزادیخواهان کشورهای همسایه به او احترام بگذارند.
چنین کنشهایی در کنار شخصیت فراجناحی و غیرحزبی او موجب شد تا ایرانیها نیز تصویری بهغایت قابل احترام از حاجقاسم سلیمانی در ذهن داشته باشند. مجموعه این عوامل سبب شده است تا ترور ددمنشانه سردار قاسم سلیمانی به هیچ روی از سوی جامعه ایران پذیرفته نشود. این یعنی ترور قاسم سلیمانی، ترور هویت، اقتدار، شرافت، غرور و ملیت ایران است و تاریخ ثابت کرده ایرانیها از کنار چنین توهینهایی به سادگی عبور نخواهند کرد و همواره در برابر چنین حملاتی، مواجههای سخت و برخوردی جدی خواهند داشت. برخوردی که میتواند عاملان، آمران و ناظران بینالمللی را متعجب و شگفتزده کند. گرچه در این میان باید توجه داشت که هر تصمیمی مبنی بر خونخواهی سردار شهید قاسم سلیمانی باید مبتنی بر عقلانیت، توجه به منافع ملی و به دور از عصبیت باشد. همانگونه که در تمام این سالها خودِ قاسم سلیمانی با تکیه بر عقلانیت و اهتمام نسبت به منافع ملی، از یک سو تکفیریها را و از سوی دیگر قدرتهای بینالمللی و منطقهای حامی تروریسم را در منطقه زمینگیر کرده بود.
سایر اخبار این روزنامه
علیرضا صدقی
میراث سردار
رئیس ایالات متحده آمریکا با تاکید بر مواضع جنگطلبانه خود ایران را تهدید کرد
طبل توخالی ترامپ
پیکر پاک سردار قاسم سلیمانی با حضور پرشور مردم تشییع شد
بدرقه تا بهشت
در سانحه رانندگی
محمد نعیم امینیفرد نماینده ایرانشهر درگذشت
رسانههای عراقی:
پارلمان عراق خروج نیروهای آمریکایی را تصویب کرد


