بازگشت به خانه

رسول مجیدی

یحیی عاقبت به پرسپولیس رسید و پرسپولیس عاقبت به یحیی. مدافع محجوب فوتبال ایران که زمانی در قلب خط دفاعی سرخ‌های تهرانی می‌درخشید و همیشه به داشتن آرامش و شخصیت بالا معروف بود، حالا سرمربی تیم محبوبش است. سرمربی تیمی که نیم فصل را با قهرمانی به پایان رسانده و سه فصل پیاپی است که نگذاشته جام لیگ برتر به دست تیمی دیگر برسد. تیمی که هوادارانش تشنه تکرار قهرمانی هستند و با سرمربی آرژانتینی این فصل‌شان به نزدیکی‌های آن هم رسیده‌اند. شاید هواداران پرسپولیس بعد از رفتن برانکو ایوانکوویچ، انتظار نداشتند تیم‌شان در نبود او هم چنین نتایج درخشانی بگیرد اما کالدرون نشان داد که برخلاف نتایج ضعیف اول فصلش، می‌تواند پرسپولیس را در ساحل آرامش نگه دارد. آنها رفته‌رفته تیم‌تر شدند و با ضدحمله‌های برق‌آسای‌شان تبدیل شدند به بلای جان مدافعان اغلب کند لیگ برتر. پرسپولیس از 16 بازی اول 34 امتیاز گرفت. 2 امتیاز بیشتر از میانگین 2 امتیاز لازم برای رسیدن به قهرمانی در فوتبال ایران و حالا در تعطیلات نیم فصل پوست انداخته است.
کالدرون راه سایر مربیان خارجی فوتبال ایران را رفت و به دلیل نگرفتن به موقع مطالباتش از دست باشگاه شاکی شد. او به آرژانتین رفت و دیگر به ایران برنگشت. درست مثل استراماچونی و چند مربی دیگر. در این وانسفا و در شرایطی که انتخاب یک مربی خارجی دیگر می‌توانست به دلیل مشکلات موجود اقتصادی کشور، یک مسأله تازه بیافریند، همه هواداران به این نتیجه رسیدند که باید در نیم فصل دوم یک مربی ایرانی را روی نیمکت تیم محبوب‌شان ببینند. و چه کسی بهتر از یحیی گل‌محمدی؟ او از گزینه‌های دیگر -تارتار و علی دایی- هم محبوب‌تر بود و هم فنی‌تر. تیم‌هایش در چند فصل گذشته خوب بازی می‌کردند و بعضاً از بضاعت‌شان هم بهتر نتیجه می‌گرفتند. حتی در همان روزهای تابستان که برانکو از ایران رفته بود هم برخی از پرسپولیسی‌ها دوست داشتند یحیی را در قامت سرمربی تیم‌شان ببینند و حالا با 6 ماه تأخیر این اتفاق رخ داده.


گل‌محمدی که فصل پیش برای اولین بار یک تیم خراسانی را به رقابت‌های لیگ قهرمانان آسیا رساند، امسال تیمش 28 امتیاز گرفته و در رده ششم است. نتایجی که نه درخشان محسوب می‌شود و نه می‌توان ساده از کنار آنها گذشت. یحیی فصل پیش بود که تیمش فوق‌العاده نتیجه می‌گرفت و خارق‌العاده بازی می‌کرد. پرسپولیسی‌ها و خود یحیی هم دوست دارند همان کیفیت سال گذشته شهرخودرو را در پرسپولیس نیم فصل دوم ببینند.
گل‌محمدی البته یک‌بار دیگر هم سابقه قرار گرفتن در چنین جایگاهی را داشت. آن بار هم مثل این دفعه، از کارش استعفا داد و به پرسپولیس آمد. او در سال 91 سرمربی صباباتری بود اما در همان روزهای ابتدایی فصل، از این سمت استعفا داد و به عنوان دستیار به پرسپولیس آمد و کنار مانوئل ژوزه قرار گرفت. در میانه فصل، ژوزه که نتایج بسیار بدی با پرسپولیس گرفته بود از تیم اخراج شد و پرنده خوشبختی بر شانه آقا یحیی نشست. او سرمربی تیمی شد که از بچگی به آن علاقه داشت. نتایج بدی هم نگرفت. تیمش رو به جلو بازی می‌کرد و پیشرفت تیم کاملاً محسوس بود. پرسپولیس در آن فصل در مجموع 22 بار با هدایت یحیی وارد زمین شد و فقط 2 باخت را تجربه کرد. سرخ‌ها در آن بازی‌ها 35 گل هم به ثمر رساندند و گل‌محمدی آرام آرام جای خود را در قلوب هواداران باز کرد اما شکست در دیدار فینال جام حذفی او را از چشم‌ها انداخت. آن باخت به سپاهان در فینال نه فقط به دلیل نتیجه‌ای که برای سرخ‌ها به بار آورد، بلکه به دلیل نیمکت‌نشینی مهدی مهدوی‌کیا در روز پایانی بازی‌اش برای پرسپولیس، حسابی دل هواداران را لرزاند. پرسپولیس با این تصمیم نه به جام رسید و نه توانست بدرقه‌کننده خوبی برای مهدوی‌کیا باشد و در این شرایط بود که یحیی از سمتش استعفا داد و رفت. بعد از آن گل‌محمدی تجربه گرانبهایی در فوتبال ایران به دست آورد. با نفت تهران نشان داد به فوتبال مالکانه علاقه دارد و با ذوب‌آهن دو بار پشت سرهم قهرمانی جام حذفی را به دست آورد. تیم‌های او همواره در زمره مدعیان رسیدن به لیگ قهرمانان آسیا بودند و به همین دلیل گل‌محمدی محبوب مدیرانی شد که رویاهای بزرگ در سرشان داشتند و دوست داشتند در کنار پرسپولیس، استقلال و سپاهان رنگ مسابقات قاره‌ای را ببینند. بدترین نتایج یحیی در این مدت در تبریز و با تراکتور رقم خورد اما رفتنش به مشهد دوباره او را به قله رساند. گل‌محمدی این روزها حتی گزینه سرمربیگری تیم ملی هم بود اما تصمیم گرفت هدایت پرسپولیس را برعهده بگیرد. او یک اسب زین‌کرده را در اختیار دارد و می‌داند که در میان هواداران پرسپولیس هم دست‌کم مخالفی جدی ندارد. تجربه‌اش نسبت به سال‌های ابتدایی شروع دهه 90 بیشتر شده و دوست دارد این دهه را با قهرمانی لیگ برتر به پایان برساند. کاری که تا به حال هرگز موفق به انجامش نشده و شاید اگر با این پرسپولیس هم نتواند به آن دست یابد، هرگز دیگر شانسی برای در آغوش کشیدن جام نیابد.