روزنامه آفتاب یزد
1398/11/03
استمداد از آیتالله رئیسی به بهانه سفر ایشان به استان یزد
اگر چادرملو دولتی است که هیچ اما اگر خصوصی است واگذاری بزرگترین معدن از طریق ترک تشریفات یعنی چه؟آفتاب یزد ـ گروه سیاسی: کمتر از یک سال قبل، «آیتالله ابراهیم رئیسی» سکان قوه یقضائیه را به دست گرفت تا بنا به آنچه رهبر معظم انقلاب در توصیههای خود به رئیس جدید این قوه، فرموده بودند؛ نسیمی تازه وزیدن گیرد و راه و روشی دیگر برای سرعت بخشیدن به همه ی ارکان این قوه به کار گرفته شود. در تمامی 320 روز گذشته، مردم باور کردهاند که قوه یقضائیه برای مبارزه با فساد، قانون ستیزی و هنجار شکنی در هر لباس و شکل و قاعده ای، عزمی جزم و همتی والا دارد. این روزها، هرجا که پا مینهیم از موفقیت و سربلندی قوه یقضائیه در مبارزه با فساد و قانون گریزی میگویند و بر همین اساس، آفتاب یزد در آستانه سفر آیتالله ابراهیم رئیسی به استان یزد، پروندهای را پیش روی همگان میگذارد به این امید که با مداقه و منطق، راه چارهای کارساز اندیشیده شود.
محیط زیست و «یوزها» و « D-19» وقتی میتوانند در یک پرونده و زیر سایه یک موضوع گرد هم آیند که دو سال تلاش خستگیناپذیر گروهی «یوزنشناس» و عدهای «معدن خواه»! ناگهان و در سلسلهای از اتفاقات پر از ابهام به نتیجه برسد.
روزنامه آفتاب یزد در دهها مطلب، تحلیل، گزارش و خبر، ابعاد گوناگون این مسئله را بررسی کرده است، از گیر و گرفتهای قانونی، از مصرحات شکلی تکرار شده در جای جای قانون تا برخی تناقضات و چندگانگیها و اضداد. از نظر آفتاب یزد؛ «چادرملو»، « D-19» و «محیط زیست» وقتی دچار یکرنگی شدند که در جلسهای کذایی با اعضایی به شدت دچار تردیدهای قانونی! تصمیماتی از جنس تخلفات آشکار قانونی اتخاذ شد و همان تصمیمات بنیانی برای تصمیمات بعدی و در نهایت...
در سلسلهای از تلاشها و بررسیها این بار دست به دامان ریاست عالیه قوهقضائیه میشویم هر چند تلاشهای دستگاه قضایی در استان را در این خصوص و موضوعات دیگر میستائیم لذا سیاههای از آنچه رفته است را دچار بازخوانی کنیم تا حداقل از منظر وجدان و رسالت روزنامه نگاری، با خیالی آسوده، گامهای بعدی مان را استوارتر برداریم پس آنچه در این گزارش میخوانید خلاصهای از دهها یادداشت و گزارش و تحلیلی است که طی دو سال گذشته ـ بارها و بارها ـ روی جلد و لا به لای صفحات روزنامه جا خوش کرده بود چه آن روزگاری که 16 صفحهای بودیم چه حالا که به جبر زمانه و در سایه بیتدبیری مسئولان دولتی، 12 صفحهای نفس میکشیم!
> آغاز قصه اینجا است...
«شرکت معدنی و صنعتی چادرملو در شروع با سرمایهگذاری بانک سپه و شرکت ملی فولاد ایران تاسیس شد. در حال حاضر نیز سهامداران شرکت عبارتند از: شرکت مدیریت سرمایهگذاری امید(39.3درصد)، سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران(23.3درصد)، شرکت سرمایهگذاری توسعه معادن و فلزات (16.7درصد) و سایر سهامداران بخش حقیقی و حقوقی(20.7درصد).» و اما آنچه برای مراجعهکننده به این سایت، همچنان به عنوان یک ابهام باقی خواهد ماند این که؛ چادرملو دولتی است یا خصوصی!؟ و به اعتراف مدیرعامل مربوط چادرملو خصوصی است.
> یک لشگر در خدمت اهداف چادرملو!
دو استاندار، دو وزیر، دو معاون رئیس جمهور (رئیس سازمان محیط زیست)، دهها معاون و مدیرکل و مشاور و صدها بند و لایحه و چندین و چند جلسه عادی و فوق العاده! همه و همه، تنها برای این که مچ محیط زیست استان یزد خوابانیده شود! حال میخواهد این خوابانیده شدن مچ با تکیه بر بند 3 ماده 3 قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست باشد یا با تکیه بر ماده 32 آئین نامه قانون معادن و دستور العمل مربوط به پهنه بندی! مهم آن است که چادرملو با بهانه قرار دادن «اقتصاد مقاومتی» و «معضل بیکاری»، یکی دیگر از منابع ارزشمند استان یزد را بدون انجام تشریفات قانونی در حیطه اختیارات خود درآورد و چیزی جز آلودگی هوا و تخریب وسیع محیط زیست به ارمغان نیاورد!
برای یک روزنامه نگار اما یک قید در یکی از نامههای ارسالی از سازمان صنعت، معدن و تجارت استان یزد بسنده میکند تا به طول و عرض و ارتفاع ماجرا پیببرد آنجایی که در ابتدای گزارش به یکی از مقامات مینویسد: «D19 یکی از«ناهنجاری»های شناخته شده...»
> اگر مقاومت محیط زیست نمیشکست
چادرملو تعطیل میشد؟!
در اکثر نامهها و صورتجلسهها، این قید به چشم میخورد: «اگر مواد اولیه تامین نشود، چادرملو تعطیل خواهد شد!» در برخی نامهها این قید هم اضافه شده: «در راستای اهداف و برنامههای اقتصاد مقاومتی!» و اما ذخائر معدنی در هر صورت تمامشدنی هستند. حال همه اینها درست چرا
بدون تشریفات!
در همین جا گریزی بزنیم به یکی از سخنرانیهای رئیس دولت با موضوع «بررسی کشتهای فراسرزمینی» که میگوید: «باید بررسی کنیم که کشت میوه، سبزی و صیفیجات در داخل کشور به صرفهتر است، یا باید به کشت فراسرزمینی روی بیاوریم و در دیگر کشورها زمین اجاره کرده و محصولاتی که نیاز به آب زیاد دارند را در آن کشورها که منابع آبی بهتری دارند، تولید کنیم و این اثرات بسیار خوبی میتواند برای ما به دنبال داشته باشد.» حال وقتی میتوان به کشتهای فراسرزمینی برای حفظ و صرفه جویی در منابع آبی کشور اندیشید چرا نباید برای تامین مواد اولیه و مصون نگه داشتن محیط زیست و منابع طبیعی در معرض خطر به معادن و مواد اولیه ی فراسرزمینی اندیشید؟! برخی اخبار و گزارشها از خرید معدن در کشورهایی نظیر استرالیا خبر میدهد و برخی اخبار و گزارشهای تایید نشده اما ناگوار! خبر از فروش مواد معدنی خام به برخی کشورها از جمله کشور چین! پس باید تیتر نخست را ترمیم کرد:
> « آقای رئیسی! محیط زیست را و D-19 را پس بگیرید و آن را به یوزها و به یزد و یزدیها بازگردانید!»
این که با تمام قوا به محیط زیست یک استان فشار وارد کنیم که یک معدن با تمامی مخاطراتی که میدانیم و میدانند باید به چادرملو واگذار شود ولی از تنها زیستگاه یوز آسیایی مراقبت نکنیم از جمله ی
همان تناقضهایی است که بحث را به مقدم بودن مرغ بر تخم مرغ و بالعکس حوالت دهیم و اما یکی از سوالاتی که تمام ذهن بیمار و مالیخولیایی یک خبرنگار را احاطه کرده این که چرا تمامی استانداران، وزرا، معاونین و دیگر دست اندرکارانی که باید برای D19 آن هم در دوران صدارت حسن روحانی تصمیم بگیرند؛ بالاتفاق ضد محیط زیستی قلم روی کاغذ میرانند؟! چرا از تمامی ظرفیتهای بحق و ناحق قوانین گاه دو پهلو در جهت نابودی محیط زیست گام بر میدارند؟! برای نمونه در یکی از نامههای نوشته شده توسط محمود زمانی قمی با موضوع واگذاری D19 دو پی نوشت جای
خون گریستن دارد:
ـ موافقت محیط زیست بدون قید و شرط!
ـ موافقت صمت در اسرع وقت!
گویی موضوع ساخت بیمارستان مخصوص سرطانیها است که«ذغال کف دست استاندار گذاشته بوده اند»
> محیط زیست مستاصلتر از همیشه!
زیر فشار مقامات ارشد استان یزد و دولت ـ از معاونین و وزرای دولت حسن روحانی گرفته تا استانداران و برخی نمایندگان مجلس و مدیران کل ـ بالاخره در بهمن 97 محیط زیست استان دستها را تا جایی که در توان دارد بالا میبرد و طی نامهای که آدم میماند از ابتدا به انتها بخواند یا از انتها به ابتدا! مشروط بر این که نماینده معتمد محیط زیست حضور داشته باشد! جاده ی جدید احداث نشود و ساختمانی ساخته! پروژه اکتشاف عملیاتی شود و اما یادش میرود که زیر این شروط صوری بنویسید مخاطرات دستگاه سنگ شکن در محیط زیست بیشتر است یا چند ساختمان اداری و کارگری؟ یادش میرود که بنویسد آن که مدیر کل محیط زیست بود چه از آب درآمد که معتمد محیط زیست!؟ و نیز یادش رفت بنویسد نساختن جاده با بهسازی جادههای موجود اساساً چه فرقی دارد و از همه مهمتر ننوشت یوزهای بیزبان کجا بروند از دست این آدمیزادی که فقط زبان خودش را میفهمد؟!
> بارها از چگونگی واگذاری D19پرسیدیم
اما پاسخ همچنان سکوت است!
خبرهایی ضد و نقیض! چندسالی است(حداقل از دی ماه 1394)که حکایت دارد یکی از آنومالیهای بزرگ و شناخته شده با عنوان D19 بدون رعایت سلسله مراتب قانون و از طریق ترک تشریفات، بدون برگزاری مزایده ی عمومی، به چادرملو و سنگ آهن مرکزی بافق واگذار شده است. با تاکید هزارباره بر این مهم که مشکلی با بهره برداری صحیح، اصولی و نیز قانونی معادن به عنوان ثروتها و ذخائر خدادادی نداریم بارها این سوال را مطرح کردهایم که چرا یک معدن با ذخیره ی 300 میلیون تنی باید این گونه بذل و بخشش شود آن هم در حالی که استان 1.2میلیون نفری استان یزد در بدترین شرایط و شاید در بحرانیترین شرایط ممکن از نظر تامین منابع آبی پایدار به سر میبرد. این که هر بار چماقی به نام اشتغال را بر سر رسانه بکوبند که اگر فلان و بهمان نشود فلان مقدار کارگر از کار بیکار خواهند شد یک سوی ماجرا است اما این که سرنوشت زندگی 1.2 میلیون نفر اسنان به همین سادگی نادیده انگاشته میشود خود جای بسی تاسف و ابهام دارد که اشتغل مهمتر است یا زنده ماندن!؟
از سوم دی ماه 1396 که نمایندگان مجلس شورای اسلامی، اعضای ناظر قوه مقننه در شورای معادن استانها را انتخاب کردند با تصمیم مجلس شورای اسلامی، آقایان صباغیان بافقی و تابش اردکانی به عنوان اعضای ناظر در شورای معادن استان برگزیده شدند که در این میان به پاسخگو نبودن محمدرضا تابش دیرزمانی است که عادت کردهایم اما در عجبیم از سکوت صباغیان بافقی که با صدای بلند 30 تا 50 درصد حقوق خود را میبخشد که خود را در کنار مردم نشان دهد اما با صدایی خیلی آرام هم به این سوال آفتاب یزد پاسخ نداده و شاید هرگز ندهد که واگذاری D19 چرا و چگونه میسر و ممکن شد آن هم معدنی که در ارزشمندترین منطقه زیستمحیطی که آن را تنها زیستگاه یوز آسیایی میدانند قرار دارد.
هنوز مناقشههای شاید صوری دولت و محیط زیست را از یاد نبردهایم که اساسا بحث پیرامون هرگونه فعالیت معدنی در منطقه دره انجیر را حتی غیرقابل برای «مذاکره» اعلام میکردند اما به یک باره همه ی آن ناممکنها و ناشدنیها به شدنیترین و ممکنترین کار تبدیل میشود.
> حق دارید اگر اعضای «کارگروه تعامل فعالیتهای معدنی و محیط زیست » که در تاریخ 06/03/1397 در یزد برگزار شد را به دادگاه فرا بخوانید زیرا...
ناگهان یوزها رخت سفر بر تن کردند، به طرزی عجیب صدها میلیون دلار سرمایهگذاری در خطر افتاد، بیهیچ پیشینهای هزاران کارگر در معرض بیکاری قرار گرفتند، به گونهای باور نکردنی همه استراتژیک ترینها در محدوده ی آنومالی D-19 گرد هم آمد، در شتابی باور نکردنی؛ رگ غیرت تمامی مسئولان با یک ضربآهنگ هماهنگ به این ناحیه رسید که باید کاری کرد، محیط زیست راضی و شاد، سازمان صنعت، معدن و تجارت وظیفه خود دید، استاندار و دیگر مدیران ستادی هم صدا پای کار آمدند، مزایده و مناقصه بیفایده تشخیص داده شدو... خلاصه این که از هر زاویهای مینگریم، این پیام دریافت میشود که پروسه ی طولانی مدت آنومالی D-19 در هدایت شدهترین شکل ممکن به سمت و سوی واگذاری در حرکت است اما؛ مهمتر از صورتجلسه ی « کارگروه تعامل فعالیتهای معدنی و محیط زیست » که در تاریخ 06/03/1397 در محل سازمان حفاظت از محیط زیست تشکیل شد، جلسهای است که دو هفته قبل در محل استانداری یزد برگزار شده بود! برای چند دهمین بار، نام و عنوان حاضران در جلسه را مرور میکنم، یک حسی به من میگوید؛ هر اتفاقی باید میافتاده در همین جلسه ی 22/02/1397 رخ داده است جلسهای
با حضور:
ـ محمود زمانی قمی/استاندار وقت
ـ علی زینی وند/معاون هماهنگی امور اقتصادی و توسعه منابع استانداری یزد
ـ محسن صادقیان/ معاون هماهنگی امور عمرانی استانداری یزد
ـ محمدرضا علمدار یزدی/ رئیس سازمان صنعت، معدن و تجارت استان یزد
ـ سید حسین سادات موسوی/ مدیر کل وقت سازمان محیط زیست استان یزد که به اتهاماتی در بازداشت است
ـ سید محمد ابریشمی/مدیر مجتمع معدنی چادرملو
ـ محمدعلی رحیم پور/ نماینده سنگ آهن مرکزی
> در آن جلسه چه گذشت؟
آن طور که از صورتجلسه بر میآید؛ پس از قرائت آیاتی از کلام الله مجید و رهنمودهای استاندار، محمدرضا علمدار یزدی ضمن ارائه گزارشی از سوابق اکتشافی و آخرین پیگیریهای به عمل آمده در خصوص فعال نمودن آنومالی D-19 و همچنین موقعیت این آنومالی نسبت به محدوده پناهگاه حیات وحش کویر دره انجیر و اهمیت ویژه و استراتژیکی این محدوده معدنی به لحاظ اشتغال، حفظ سرمایه گذاریهای انجام شده در معادن سنگ آهن چادرملو و چغارت و نیز تامین خوراک واحدهای فولادی استان در آینده، خواهان فعالسازی هرچه سریعتر معدن فوق و کسب مجوز از اداره کل حفاظت محیط زیست استان شد.
سپس مدیرکل محترم حفاظت محیط زیست استان یزد، ضمن بحث و تبادل نظر نسبت به موافقت خود در خصوص فعالسازی محدوده معدنی اعلام نمودند.
> مصوبات جلسه:
از رخدادهای آن جلسه مهم تر، دو مصوبهای است که انشاء شده است! دو مصوبهای که رنگ و بوی تحکم میدهد، از همان جنس حرفزدنهای زمانی قمی:
ـ مقرر گردید اداره کل حفاظت محیط زیست استان موافقت خود را بدون قید شرط و در کوتاهترین زمان به سازمان محیط زیست با رونوشت به استاندار محترم اعلام نماید.
ـ مقرر گردید سازمان صنعت، معدن و تجارت استان ضمن پیگیری از ستاد وزارت و پس از اخذ موافقت محیط زیست در اسرع وقت نسبت به صدور پروانه اکتشاف در محدوده فوق اقدام نماید.
تا اینجای ماجرا و برای رفتن به ماجراهای ماقبل و مابعد؛ واژهها و عبارتهای زیر را با خود همراه میکنیم:
ـ موافقت بدون قید شرط
ـ کوتاهترین زمان
ـ پیگیری و اخذ موافقت
ـ اسرع وقت
ـ صدور پروانه اکتشاف
و در ادامه با توجه به اسناد موجود، هر عبارت و واژه را مورد بحث و بررسی قرار خواهیم داد.
> موافقت بدون قید شرط/ کوتاهترین زمان/ پیگیری و اخذ موافقت/ صدور پروانه اکتشاف
سیدمحمدمیرمحمدی، استاندار وقت در نامهای با شماره 6110 به تاریخ 11/02/1395 خطاب به سادات موسوی، مدیرکل وقت سازمان محیط زیست استان یزد به نکات قابل تاملی اشاره میکند:
ـ قسمتی از آنومالی D-19 در محدوده پناهگاه حیات وحش دره انجیر استان یزد قرار دارد.
ـ آنومالی D-19 برای بهره برداری توسط ایمیدرو به مزایده گذاشته شده است
ـ امور اکتشافی مربوط به آنومالی D-19 در سال 1978 میلادی برابر با 1356 خورشیدی توسط شرکت روسی تکنو اکسپورت انجام شده است
پیشتر اما محمدرضافلاح زاده دیگر استاندار وقت در نامه1/6686 مورخ 09/08/89 خطاب به محمدزاده رئیس وقت سازمان محیط زیست خواستار « بازنگری و تعدیل » محدوده پناهگاه حیات وحش دره انجیر شده بود.
> این سوال مهمی است...
چرا «کارگروه تعامل» بدون بررسی تصمیمات اتخاذ شده در استانداری یزد را تایید کرد؟!
مورخ 6 خرداد 1397 کارگروه تعامل فعالیتهای معدنی و محیط زیست با موضوع « اجرای عملیات اکتشاف ماده معدنی آهن در محدوده آنومالی D-19» و با قیدِ:«واقع در محدوده پناهگاه حیات وحش
دره انجیر استان یزد » اگرچه بنا بر دستور ریاست جمهوری نامه شماره 138603 مورخ 09/11/1395 تشکیل جلسه میدهد اما تصمیماتِ خود را صرفا بر اساسِ صورتجلسه ی جلسه ی 22/02/1397 با شماره 3945-121 مورخ 23/03/1397 اتخاذ میکند یا به تعبیری درست تر، کارگروه تعامل، تصمیمات جلسه ی 22/02/1397 را تایید و تاکید میکند در حالی که به سوابق مستند و مستدل و نیز فراوان مخالفت سازمان محیط زیست با تشکیل حتی کارگروه تعامل هیچ مراجعهای نمیکند! از اینها که بگذریم از منظر ما و با تکیه بر مجموعهای از رخدادهای عجیب و غریبی که پیرامون مسائل معدنی استان یزد به وقوع پیوسته؛ اصلِ جلسه ی 22/02/1397 و تصمیمات آن دچار ابهامات فراوانی است!
> چرا ابهام؟!
در جلسه 22/02/1397 7 نفر حاضر بوده اند؛ محمود زمانی قمی/استاندار وقت ـ علی زینی وند/معاون هماهنگی امور اقتصادی و توسعه منابع استانداری یزد ـ محسن صادقیان/ معاون هماهنگی امور عمرانی استانداری یزد ـ محمدرضا علمدار یزدی/ رئیس سازمان صنعت، معدن و تجارت استان یزد ـ سید حسین سادات موسوی/ مدیر کل وقت سازمان محیط زیست استان یزد ـ سید محمد ابریشمی/مدیر مجتمع معدنی چادرملو ـ محمدعلی رحیم پور/ نماینده سنگ آهن مرکزی یعنی 7 نفر؛ 4 نفر از این 7 نفر با رای مثبت و قابل پیشبینی در این جلسه پای میگذارند: محمدرضا علمدار یزدی/ رئیس سازمان صنعت، معدن و تجارت استان یزد که بنا بر هامش نامه 713 مورخ 15/01/1396 که به امضاء وزیر وقت صنعت، معدن و تجارت رسیده، عملاً نه تنها نظر مثبت دارد که باید مدافع خواست وزیر نیز باشد ـ سید حسین سادات موسوی/ مدیر کل وقت سازمان محیط زیست استان یزد که بعدها به عنوان کارشناس محیط زیست به استخدام چادرملو درمیاید و در نهایت نیز بنا به اعلام علی اکبر شمس ـ دادستان وقت در هفته پایانی آذرماه به دلیل ارتکاب جرائمی همچون: ارتشاء، تضییع حقوق دولت در عدم انجام وظیفه قانونی و اهمال در این زمینه و سوءاستفاده از موقعیت شغلی دستگیر و تحویل مقامات قضایی استان یزد میشود ـ سید محمد ابریشمی/مدیر مجتمع معدنی چادرملو که ذینفع این جلسه و تصمیمات این جلسه است ـ محمدعلی رحیم پور/ نماینده سنگ آهن مرکزی او نیز ذینفع این جلسه و تصمیمات این جلسه است.
وقتی میگوییم: « اصلِ جلسه 22/02/1397 و تصمیمات آن دچار ابهامات فراوانی است! » به این معنا است که در یک جلسه ی 7 نفره با دستور جلسهای بسیار مهم، رای 7 نفر از پیش معین بوده است و از همه مهمتر و سوال برانگیزتر آن که تاثیرگذارترین فرد در آن جلسه یعنی مدیرکل سازمان محیط زیست استان یزد نه تنها بلافاصله پس از بازنشستگی به استخدام چادرملو ـ یکی از ذینفعان این جلسه ـ در میآید که به جرائمی که میتواند به تصمیمات این جلسه نیز مربوط باشد دستگیر و تحویل مقامات قضایی استان میشود.
> چرا «کارگروه تعامل» سوابق آنومالی D-19 را بررسی نکرد؟!
کارگروه تعامل اگرچه در 5 بند و 5 زیر مجموعه در بندِ 5، تصمیماتی را اتخاذ میکند ـ به زعم ما تصمیمات جلسه ی 22/02/1397 یزد را تایید میکند ـ اما هرگز به سوابق آنومالی D-19 هیچ توجهی نشان نمیدهد زیرا بر اساسِ اسنادی که در اختیار روزنامه آفتاب یزد قرار گرفته، مجوز اکتشاف یک بار به نام شرکت سنگ آهن مرکزی بافق صادر شده بوده است منتها به دلیل موانع قانونی و حساسیتهای موجود، مجوز بهره برداری را با نام مجوز اکتشاف تحویل چادرملو میدهند حتی اگر این گونه عنوان شده باشد که سنگ آهن مرکزی بافق هم در آنومالی D-19 شراکت دارد!
بررسی صورتجلسه کارگروه تعامل فعالیتهای معدنی و محیط زیست مورخ 06/03/1397 هیچ تصمیم تازهای را اتخاذ نمیکند بلکه هرآنچه در یزد بر سرآن اتفاق نظر داشتهاند را به عنوان صورتجلسه کارگروه تعامل درج و آن را به اصطلاح ابلاغ میکند.
این که: «تفاهمنامه اکتشاف معدن D-19 در دره انجیر یک تفاهم برد- برد است»! این که:«بر اساس این تفاهمنامه دو منطقه کمکی و منطقه کوه شیرکوه را به مناطق حفاظت شده تحت حفاظت سازمان محیط زیست اضافه کند.»، این که:«به گفته مسئولان این معادن شامل ۴ تا ۸ هزار نفر میشود و معیشتشان به این مجموعهها وابسته بود، به دلیل کمبود مواد معدنی در پی تعطیلی کارخانه بیکار شوند.» و این که:«مقرر شده تعداد معادنی که در این مناطق فعال بودند بعد از اتمام دوره بهره برداری دیگر فعالیتی نداشته باشند و همه فعالیتهای معادن در این مناطق متوقف شده و فقط معادن فلزی اجازه فعالیت کردن داشته باشند.» یا این که: «حق ایجاد جاده در این منطقه» داده نشده تماماً ادعا است، ادعاهایی که نه به اثبات رسیده و نه روی آن کار کارشناسی به انجام رسیده است حرف درست در جمله خلاصه میشود:
اول: صاحبان معادن دغدغهای به جز اندیشیدن به سودهای کلان خود ندارد
دوم: آیندگان به دلیل از بین بردن زیستگاه یوز ایرانی هرگز ما را نخواهند بخشید!
معاون محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست ادامه داد: دو مجموعه بزرگ معادن آهن که در استان یزد قرار دارد با کمبود مواد معدنی و سنگ آهن مواجه بوده و مسئولان وزارت صنعت احتمال میدهند که در چند سال آینده تعداد بسیاری از اهالی منطقه که در این مجموعهها مشغول هستند و به گفته مسئولان این معادن شامل ۴ تا ۸ هزار نفر میشود و معیشتشان به این مجموعهها وابسته بود، به دلیل کمبود مواد معدنی در پی تعطیلی کارخانه بیکار شوند. درحالی که این آمار دقیق نیست و لیست بیمه شرکت چادرملو را اگر نگاهی بیندازید به هزار هم نمیرسد.
آفتاب یزد: غروب زیستگاه دره انجیر فرا رسید! یوزها اما زیستگاه خود را ترک نکرده اند! همین روزها در اخباری تلخ و تکراری میخوانیم یکی از آن همه یوز نازنین زیر چرخهای ماشین آلات سنگین حمل مواد معدنی جان سپرد. این معدن هم تمام میشود یوزها و روزنامهها میمانند و معدن خواهان جایی دیگر با همین بهانههای واهی برای نابودی زندگی تلاش میکنند. این کاش یک بار برای همیشه، این گزارش را خود رئیس قوه یقضائیه مطالعه کند زیرا پیش از غروب زیستگاه دره انجیر، غروب زندگی در یزد دارد فرا میرسد و من به دنبال پاسخ به این سوال هستم که؛
معضل بیکاری حل شدنیتر است یا هیولای آوارگی مهارشدنی تر؟!
سایر اخبار این روزنامه
ابطال کارت سوخت معلولان و جانبازان بدون اطلاع قبلی برای واریز سهمیه مازاد 40 لیتری
به نام احمدینژاد به کام اصولگرایان
استمداد از آیتالله رئیسی به بهانه سفر ایشان به استان یزد
آیا میتوان گردشگری کشور را نجات داد؟
همه نهادها و مسئولان مشروعیت خود را از مردم دارند
مالیات جدید، همان عوارض خروج از کشور است
خروج از انپیتی رفتاری انتحاری است
تمایل به مذاکره میان ایران و عربستان مجدد از تریبونهای رسانهای اعلام شده اما چقدر تغییر رابطه میان این دوکشور امکان پذیر است؟
شایعه درست نکنید سرمای هوا طبیعی است
سایه واشنگتن بر رابطه تهران-ریاض
لیست فرضی
دشمن خارجی با نقاب دایه مهربانتر از مادر
مهران اکبری قاضی چاکی
یزد، استان تبعیض و بی عدالتی و فاصله طبقاتی
الگو سردار سلیمانی در صنعت خودرو
مالیات جدید، همان عوارض خروج از کشور است
سیل فرصتی برای احیاء زیر ساختها
مطالبات معوق و توقف صادرات خودرو


