روزنامه آفتاب یزد
1398/11/03
مهران اکبری قاضی چاکی
مقدمه«لنین» سیاستمداری بزرگ، تاثیرگذار و تاحدی نیمه فیلسوف، تئوریسین، برنامه ریز، صاحب قلم و یک لیدر بود که تمام عمر و هستیاش را طبق یک روند متعصبانه، مصروف مارکسیست نمود که آنهم ختم به یک انقلاب سرخ پرولتاریایی شد که تمام ذکاوت، انرژی و همه هیجانات مبارزاتی، عملگرایی قساوتآمیز، اراده ضد بشری، آراء خشن سیاسی، رفتار مغرضانه و متناقض خویش را خرج آن کرد.هیچکس بیش از او دغدغه برپایی انقلاب فراگیر سوسیالیستی را نداشت.او تمام عمرش را در تفکرات ادواری مبارزاتی- انقلابی و همچنین خلسههای نفسگیر سیاسی گذراند که نه تنها بر روح که حتی بر جسمش نیز آثار فرسایشی مخربی به جا گذاشت.
«لنین»همیشه نسبت به رقبا و مخالفانش متهاجم و بیرحم بود و نسبت به زیردستانش هم متکبر،تمسخرگر و بیگذشت. کلا کماکان در حال مبارزه و همیشه آماده حمله بود. هیچکس در روسیه مانند او و شبیهترین شاگردش یعنی «استالین»، اخلاق را قربانی نکرد. البته کاملا واضح بود که او نیز مثل هر دیکتاتور موفق در جهان برای رسیدن به اهدافش، اخلاق را به پستوی نسیان تبعید خواهد کرد. او رهبر پُرولتاریا(طبقه کارگر،دهقان بیچیز) جهان بود در حالیکه هرگز پرولتاریا نشد و همیشه در طبقه بُرژوا(سرمایه دار)باقی ماند و حتی با طبقه پرولتاریا که بهانه انقلابش بودند، هیچگاه دیداری صمیمانه نکرد. او که برای برچیدن دیکتاتوری تزاری به پا خاسته بود بیش از اینکه به فکر پرولتاریا باشد به فکر برپایی دیکتاتوریِ پرولتاریا بود. غافل از اینکه دیکتاتوری، در هرحال دیکتاتوریست چه تزاری باشد و چه پرولتاریایی! «لنین» مثل«استالین»صدایی زیر و حتی در تلفظ بعضی اصوات نیز مشکل داشت و هرگز هم سخنران قهاری مثل «تروتسکی» نبود. حتی از لحاظ چهره، قد و قیافه هم نهتنها کاریزماتیک نبود بلکه به قول «استالین»
بسیار هم معمولی بود. آنقدر معمولی که در ذوق میزد ولی آنچه که موجب مغناطیس بالای خودش و سخنانش میشد، نوع سخنش بود نه نحوه بیان آن. او در سخنرانی بغرنجترین مسائل را به سادهترین شیوهها آنالیز میکرد و استعداد شگرفش را در حل ساده معضلات به رخ میکشید. در واقع آنچه را که سایرین با طمطراق و مملو از لفاظی بیان میکردند، او جان کلام را خیلی ساده و بدون حاشیه بیان میکرد. میراث او حکومتی کمونیستی در کشور اشتراک تازه تاسیسی بود که بعدها بر قلمرو جغرافیایی، قلمرو سیاسی،عقیدتی و ایدئولوژیکیش بسیار افزوده و بیش از نصف گیتی را در بر گرفت و حدود هشت دهه نیز دوام یافت. هرچند سرآخر با فضاحت فروپاشید. او موسس نخستین حکومت کمونیستی و کشور اشتراکی جهان بود که با محوریت بیخدایی و خداستیزی کامل و شعار «دین افیون تودههاست» از «مارکس»، سوسیالیزمی سرخ را در کفر محض ترویج کرد. چون همچو«مارکس» مذهب را مانعی بزرگ در راه انقلاب و رهایی پرولتاریا جهانی میدانست.
تولد و کودکی ولادیمیر ایلیچ اولیانُف (لنین)
10 آوریل 1870 در خیابان «استرلتسکایا» شهر«سیمبریسک» در ساحل رود «ولگا» در جنوب شرقی روسیه مرکزی در خانواده «ایلیچ (ایلیا)اولیانُف» (اولیانوف)، سومین فرزندش به نام «ولادیمیر» متولد شد. «ولادیمیر» از سوی پدر بزرگ مادرش، ریشه یهودی و از سوی مادربزرگ مادرش ریشه آلمانی و سوئدی داشت.( این دو حقیقت به ویژه ریشه آلمانی چیزی بود که بعد از انقلاب 1917 و بعد مرگش به شدت در بیوگرافیهای او سانسور و او یک روسی اصیل معرفی شد) اما خانواده پدری «ولادیمیر»، اکثرا تاجر و اهل «آستاراخان» بودند. «ماریا»، مادر«ولادیمیر» فرزندانش را با نوعی دیسیپرین و سختگیری خاص تربیت نمود که موجب شد بعدها همه انسانهایی با اراده و سرسخت باشند، به ویژه «ولادیمیر». «ایلیا»، به مقام بازرس کل مدارس ترفیع و طبقه اجتماعی خانواده تغییر و اشرافی شدند. البته آنها کلا از لحاظ مادی انسانهایی توانمند بودند و ملک و زمین زیادی داشتند و طبعا دارای آشپز و خدم و حشم. «ایلیا» و «ماریا» از وفاداران «تزار الکساندر دوم» بودند و البته خواهان اصلاحات. «ماریا» یک مسیحی«لوتری» بود ولی فرزندانش «ارتودکسی» تربیت شدند. ایلیا هم علیرغم وفاداری به تزاریسم، فرزندانش را در یک محیط بسته تربیت نکرد بلکه آنها را آزاد و رها بار آورد. ضمنا او در خانه دنیایی از کتاب داشت و همین کتابخانه بزرگ موجب شد فرزندانش همگی کتابخوان شوند به ویژه ولادیمیر که کتاب را میخورد! مادر خانواده هم اهل مطالعه و پیانیست بود و به فرزندانش هم آموخت بجز ولادیمیر (که به علت بیاحساس بودنش هرگز علاقهای به موسیقی پیدا نکرد) و کتاب را به همه چیز ترجیح میداد. نخستین کتابی که روی «ولادیمیر» تاثیر گذاشت، «کلبه عمو تُم» بود.
ادامه دارد...
سایر اخبار این روزنامه
ابطال کارت سوخت معلولان و جانبازان بدون اطلاع قبلی برای واریز سهمیه مازاد 40 لیتری
به نام احمدینژاد به کام اصولگرایان
استمداد از آیتالله رئیسی به بهانه سفر ایشان به استان یزد
آیا میتوان گردشگری کشور را نجات داد؟
همه نهادها و مسئولان مشروعیت خود را از مردم دارند
مالیات جدید، همان عوارض خروج از کشور است
خروج از انپیتی رفتاری انتحاری است
تمایل به مذاکره میان ایران و عربستان مجدد از تریبونهای رسانهای اعلام شده اما چقدر تغییر رابطه میان این دوکشور امکان پذیر است؟
شایعه درست نکنید سرمای هوا طبیعی است
سایه واشنگتن بر رابطه تهران-ریاض
لیست فرضی
دشمن خارجی با نقاب دایه مهربانتر از مادر
مهران اکبری قاضی چاکی
یزد، استان تبعیض و بی عدالتی و فاصله طبقاتی
الگو سردار سلیمانی در صنعت خودرو
مالیات جدید، همان عوارض خروج از کشور است
سیل فرصتی برای احیاء زیر ساختها
مطالبات معوق و توقف صادرات خودرو


