روزنامه آرمان ملی
1398/11/14
چرا حزبی بودن با امنيتی بودن مترادف شده است؟
به عنوان يک اصولگرا ديدگاه شما درباره ردصلاحيت گسترده اصلاحطلبان در انتخابات مجلس چيست؟يکي از مهمترين مشکلات کشور در دهههاي گذشته مشکلات ساختاري است. در چهل سال گذشته ايران در منطقه خاورميانه به يک قدرت تبديل شد. با اين وجود به اندازهاي که در عرصه بينالمللي بزرگ شديم در داخل اين اتفاق رخ نداده است. دليل آن نيز اين است که ساختار مديريت کشور در تراز جمهوري اسلامي نيست. نمونه بارز آن انتخابات است که در چارچوب همين ساختارها برگزار ميشود. نميتوان انتخابات را جدا از ساختارها در نظر گرفت. ساختارهاي ضعيف به همراه قوانيني که ضعف را تشديد ميکند، زمينهساز چالشهاي کنوني کشور است. هر چه اين چالشها تشديد ميشود به جاي اينکه ساختارها به سمت اصلاح حرکت کنند، برخي نهادها فربهتر و بزرگتر ميشوند. براي اصلاح نيز بايد از مجلس آغاز کرد. برخي ميخواهند مجلس را تقويت کنند اما آن را ضعيفتر ميکنند. تلاش براي اصلاح مجلس به حساسيت روي مجلس منجر شدده و به همين دليل روزبهروز دايره انتخاب افراد براي حضور به مجلس تنگتر و محدودتر شده است. بهترين مجلس جمهوري اسلامي مجلس اول بوده است. دليل آن نيز اين است که از همه جريانها و گروههاي فکري و سياسي در اين مجلس حضور داشتند. پس از اين دوره مجلس در سير نزولي افتاده و تا مجلس پنجم اين وضعيت وجود داشته است. مجلس چهار و پنجم نيز در وضعيت متوسطي قرار داشتند. با اين وجود مجلس ششم به دليل تضارب شديد آرا و ضعف ساختارها زمينهساز دعواهاي سياسي در کشور شد. پس از مجلس ششم با نزول شديد جايگاه مجلس در دورههاي بعد مواجه هستيم.
چرا با نزول شديد مواجه هستيم؟
اگر تا قبل از مجلس ششم ما با نزول جايگاه مجلس مواجه بوديم پس از مجلس ششم با سقوط مجلس مواجه بوديم. در شرايط کنوني مجلس به صورت نرم سقوط کرده است. اين وضعيت درباره دولت نيز وجود دارد و دولت نيز به صورت نرم سقوط کرده است. هنگامي که مجلس امکان جلوگيري از اقدامات دولت را ندارد و به همين دليل دولت هر کاري که دوست دارد انجام ميدهد يعني مجلس سقوط کرده است. بنده از واژه ضعيف و ناکارآمدي استفاده نميکنم و بلکه معتقدم جايگاه مجلس سقوط کرده است. در شرايط کنوني مجلس به تريبون شفاهي برخي از روزنامهها و خبرگزاريها تبديل شده است. نمايندگان مجلس بايد مشکلات مردم را حل کنند نه اينکه از تريبون مجلس براي انتقاد و افشاگري استفاده کنند. از سوي ديگر نمايندگان مجلس معاون و مشاور استانداران و فرمانداران هستند. اگر يک مناظره تلويزيوني بين برخي نمايندگان مجلس که داراي مدرک دکتري هستند با چند روستايي که ديپلم دارند برگزار کنيم روستايياني که ديپلم دارند بهتر ميتوانند مشکلات کشور را حل کنند. دليل آن نيز اين است که اين افراد وابستگي حزبي و جناحي ندارند. نکته ديگر اينکه نوع انتخابات و نحوه گزينشها و تاييد صلاحيتها در هيچ کجاي جهان مشاهده نميشود. تنها در کشورهايي که اميرنشين هستند و به دنبال انتخابات فرمايشي هستند چنين گزينشهايي صورت ميگيرد. امروز احزاب در سرنوشت کشور چه نقشي دارند؟ رئيسجمهور متعلق به کدام حزب است؟ رئيس مجلس متعلق به کدام حزب است؟ جالب اينجاست که وزير کشور با افتخار عنوان ميکند متعلق به هيچ حزبي نيست. متاسفانه حزبي بودن با امنيتي بودن مترادف شده است. به همين دليل نيز همه دبيرکل احزاب از صحنه انتخابات حذف شدهاند. در چنين شرايطي نمايندگان واقعي مردم وارد مجلس نميشوند و در نتيجه پاسخگو نيستند.
مجالس هفتم، هشتم، نهم و دهم قرباني ضعف ساختارها شد يا محدود شدن دايره انتخاب؟
پس از مجلس ششم هنگامي که برخي از مسئولان متوجه شدند اصلاح ساختارها دشوار است به قوه قهريه متوسل شدند. به عبارت ديگر هنگامي که بين تفکرات موجود در کشور تضادها و کشمکشهاي شديدي رخ داد رويکرد حذفي در دستور کار قرار گرفت. نکته ديگر اينکه پشت اتفاقاتي مانند کوي دانشگاه تهران يا انتخابات رياست جمهوري سال88 افراد ديگري حضور دارند که از اين اتفاقات به سود خود استفاده ميکنند. اين باندهاي قدرت و ثروت از اين اتفاقات به سود خود استفاده کردند. هر کسي هم پا روي دم باندهاي ثروت و قدرت بگذارد رو به زوال خواهد رفت. زماني که حضرت امام رحلت کردند حداقل پنجاه نفر در کشور داراي محبوبيت بودند که مردم ميتوانستند مشکلات خود را با آنها در ميان بگذارند. اين در حالي است که در شرايط کنوني کسي نيست که مردم بتوانند مشکلات خود را با آنها بازگو کنند. رفتارها منبعث از ساختارهاست. تا زماني که ساختارها اصلاح نشود اين وضعيت همچنان ادامه خواهد داشت.
آيا نشانههايي از تغيير به وجود نيامده است؟
به نظر من چنين نشانهاي وجود ندارد. اعتراضاتي که درآبان ماه و پس از سقوط هواپيماي اوکرايني در کشور رخ داد اعتراضات سطحي است و ارتباطي با ساختارها ندارد. اگر قرار بود سبب تغيير ساختارها شود بايد خود را در نتايج ردصلاحيتها نشان ميداد. اين در حالي است که چنين اتفاقي رخ نداده است. مسئولان نظارتي براساس پارامترهايي که در نظر داشتهاند چند نفر را به عنوان کانديداي رياست جمهوري معرفي کردند. فردي هم به کانديداهاي ديگر راي داده است، اما پس از مدتي حراست ادارهاي که اين فرد در آنجا مشغول به کار است، محدوديتهايي براي او در نظر گرفته است. مردم براساس گزينشهايي که شوراي نگهبان انجام داده دست به انتخاب زدهاند، چرا مشارکت چهل ميليوني مردم در انتخابات مايه مباهات است اما راي دادن به رقيب کانديداي پيروز داراي اشکال است و بايد با کساني که به اين افراد راي دادهاند برخورد شود؟ نکته جالب اينجاست که فرد پيروز در آن انتخابات که اغلب نهادها از پيروزي وي در انتخابات حمايت ميکردند، امروز مغضوب است. ساختار جايي است که حيات ايجاد ميکند و عدالت برقرار ميکند. اگر ساختارها دچار اشکال نبودند امروز وضعيت عدالت اجتماعي در جامعه ما به اين صورت نبود. مجلس بايد در درون خود اصلاح پيدا کند. هنگامي که مجلس را ضعيف ميکنيم و اجازه نميدهيم تضارب آرا و افراد قوي در آن وجود داشته باشد، چگونه ميتوان به حل مشکلات کشور و مردم اميدوار بود؟ نبايد شرايط به شکلي شود که تنها افراد مجيزگو و چاپلوس تأييد شوند. هنگامي که افراد را به دلايلي مانند عدم التزام علمي به اسلام و جمهوري اسلامي تاييد صلاحيت نميکنيم بهتر است به آنها مدرک ارائه کنيم که براساس اين مدارک ردصلاحيت شدهايد. در غير اينصورت فردي که تاييد صلاحيت نشده، بايد به چه چيز و چه نهادي شکايت کند؟
اصولگرايان در شرايطي که اغلب چهرههاي اصلاحطلب ردصلاحيت شدهاند در چه وضعيتي وارد انتخابات خواهند شد؟ آيا فقدان يک رقيب قدرتمند در صحنه انتخابات به سود اصولگرايان خواهد بود يا به ضرر آنها؟
بنده معتقدم ردصلاحيت گسترده اصلاحطلبان در نهايت اصولگرايان را نابود خواهد کرد. در چنين شرايطي شکافها و تضادها در بين جريان اصولگرايي تشديد خواهد شد. اين اتفاق در مجلس هفتم نيز رخ داده است. اصولگرايي تنها به اسم نيست؛ بلکه داراي محتواست. تفاوت تاييد صلاحيتهاي امروز با انتخابات گذشته در اين است که در انتخابات مجلس دهم اصلاحطلبان ضعيف تاييد صلاحيت شدند و در انتخابات مجلس يازدهم اين وضعيت براي اصولگرايان ضعيف به وجود آمده است. به همين دليل از هماکنون مشخص است که مجلس آينده چه کارايياي خواهد داشت. شک نکنيد پس از چهار سال ديگر درباره مجلسي صحبت خواهيم کرد که از عملکرد و کارايي قابلقبولي برخوردار نبوده است. چنين مجلسي تنها فرم خواهد بود نه محتوا.
شکاف اصولگرايان در درون مجلس رخ خواهد داد يا اين مساله در ليستهاي انتخاباتي نيز خود را نشان خواهد داد؟
اصولگرايان با چند ليست در انتخابات آينده حضور خواهند داشت. مقام معظم رهبري تاکيد دارند که جامعه دو قطبي نشود. در واقع نيز چنين است و در شرايطي که فضاي سياسي دوقطبي شود کشور متضرر خواهد شد. اين دو قطبي بودن به معناي آن است که يک قطب دشمن قطب ديگر باشد. اين در حالي است که در رقابت سياسي رفاقت نيز وجود دارد. اين در حالي است که در رقابت سياسي در ايران دشمني و مخاصمه وجود دارد. نمونه بارز مناظرههاي رياستجمهوري بود که بيشتر شکل مخاصمه داشت تا مناظره. کانديداي رياستجمهوري در اين مناظرات همديگر را به مسائلي متهم ميکردند که پيامدهاي قضايي و امنيتي داشت. اين گونه رفتارها مانند تزريق سم به جامعه است. در شرايط کنوني نيز باندهاي متصل به قدرت و ثروت هستند که تعيين ميکنند کدام گروه در جريان اصولگرايي محوريت انتخابات آينده را در اختيار داشته باشد. به عنوان مثال کساني که مدعي نواصولگرايي هستند چگونه دوباره به دامن شوراي ائتلاف پناه بردهاند. اگر قرار بود نواصولگرايي يک پارادايم فکري و سياسي جديد در کشور باشد بايد به صورت يک ليست مستقل در انتخابات شرکت ميکرد. به همين دليل نيز بايد افراد متناسب با رويکرد خود را انتخاب ميکرد تا بتواند ديدگاههاي خود را در جامعه اجرا کند. چطور ممکن است نواصولگرايي که نسبت به تفکرات سنتي جريان اصولگرايي انتقاد دارد دوباره در دامن آن قرار گيرد؟ اين باندهاي ثروت و قدرت هستند که در اين زمينه تصميمگيري ميکنند.
سخن شما به معناي اين است که هدف نواصولگرايي نيز معطوف به قدرت است؟
بله؛ اين اتفاق در حال رخ دادن است. بنده معتقدم هنوز نواصولگرايي به معناي واقعي وجود ندارد و تنها يک حرف است. به راحتي يک تفکر نميتواند خود را در جامعه مطرح کند. تفکر نياز به هزينه و سختي کشيدن دارد. يک تفکر به راحتي نميتواند در جامعه نهادينه شود. طيفهاي ديگر اصولگرايي نيز در اسم اصولگرا هستند اما در رفتار به صورت باندي عمل ميکنند. هنگامي که يک حزب هيچ تاثيري در جامعه ندارد يا تاثير کمي دارد حتما به يک باند سياسي تبديل ميشود. يک حزب وقتي احساس کند تاثيرگذار نيست تلاش ميکند با احزاب ديگر وارد ائتلاف شود. اين ائتلافها نيز پس از مدتي به باند تبديل ميشود.
ديدگاه شما درباره حضور آقاي قاليباف در انتخابات مجلس چيست؟
هنوز تا زمان انتخابات و تغييراتي که در آرايش سياسي کشور رخ خواهد داد فاصله وجود دارد و به همين دليل نميتوان به صورت دقيق در اين باره اظهار نظر کرد. مجلس نيز با شهرداري و امور اجرايي تفاوت دارد و شرايط به شکلي نيست که امور به صورت فراميني حل شود؛ بلکه تصميمگيري در مجلس جمعي و مبتني بر خرد جمعي است. بنده معتقدم آقاي قاليباف يک فرد پارلماني نيست اما يک مدير اجرايي موفق و کاربلد است. برخي عنوان ميکنند مديريت آقاي قاليباف هزينهزاست. اين در حالي است که هزينههايي که ايشان ايجاد ميکند به دليل کار اجرايي است که انجام ميدهد. مديران ديگر هم هزينه ايجاد ميکنند اما اغلب اين هزينهها به دليل بيتدبيري و بيکفايتي است. نکته حايز اهميت اين است که اغلب افرادي که در انتخابات حضور پيدا کردهاند به قصد مقابله و مبارزه با دولت در انتخابات ثبت نام کردهاند. اظهاراتي که کانديداي اصولگرا درباره انتخابات مطرح ميکنند اغلب داراي چنين مضموني است. اين وضعيت درباره آقاي قاليباف نيز وجود دارد.
آيا شوراي ائتلاف که اصولگرايان مطرح ميکنند ادامه رويکرد جمنا است و به چه ميزان به موفقيت اين شورا اعتقاد داريد؟
بنده معتقدم شوراي ائتلاف اصولگرايان در واقع همان جمناست. واقعيت اين است که چند طيف اصولگرايي به دليل وضعيت امروز جامعه به دنبال تشکيل يک ائتلاف انتخاباتي هستند. با اين وجود اين ائتلاف از پشت پرده توسط افرادي هدايت ميشود. در راس اين افراد نيز آقاي حدادعادل قرار دارد. به همين دليل از افرادي استفاده ميکنند که بتوانند اهداف آنها را محقق کنند. اتفاق ناخوشايند ديگري که در حال رخ دادن است اين است که برخي عنوان ميکنند ما متعلق به اين انقلاب هستيم و بقيه به اين انقلاب تعلق ندارند. به همين دليل پس از اينکه رقبا را از صحنه حذف کردند به حذف درونگروهي دست ميزنند. اين افراد در ظاهر به دنبال وحدت هستند. با اين وجود بين وحدت همه گروهها و وحدت با ما تفاوت وجود دارد. اين گونه وحدت به معناي اين است که هرچه ما ميگوييم گوش کنيد و براساس خواستههاي ما رفتار کنيد. بدون شک اين وحدت به معناي واقعي نيست و سبب ريزش نيروهاي دلسوز و متعهد ميشود.
سایر اخبار این روزنامه
نطق نمایندگان نباید موجب ردصلاحیت باشد
چرا حزبی بودن با امنيتی بودن مترادف شده است؟
مشاهده مورد مشكوک به كرونا در اصفهان
آخرين تلاش برای نجات برجام
نجات بخش خصوصي در توليد است
صدايمان را در جهان متكثر به جهانيان ميرسانيم
امروز بیشتر از همیشه کشور به عنصر مومن حزباللهی احتیاج دارد
بقاي اسلاميت تنها با جمهوريت ممكن است
انتخابات آینده و تأثیر آن بر مشارکت زنان در اداره کشور
دهه فجر و مسأله دستاوردهای انقلاب اسلامی
معامله قرن؛ معامله ترامپ و نتانیاهو
کولبری، زخمی کهنه بر پیکر اورامانات
بازازدواج مردان با دختران مجرد و نگرانی از تجرد دختران


