تریدینگ فایندر

تفاوت مدیریت‌ها از چین تا ایران

میزان توسعه یافتگی یک کشور و انسجام برای مقابله با شرایط تحمیلی نظیر حوادث ناخواسته را می‌توان در مواجهه تصمیم گیرندگان آن با بحران‌ها سنجید، آنچه به صورت علمی «مدیریت بحران» نام دارد. واکنش چین به عنوان مبداء بحران ویروس کرونا و سایر کشورهایی که به تبع آن مجبور به درگیری با آن شده‌اند را در زیر با مدیریت کشور عزیزمان مقایسه می‌کنیم، تا نوع نگاه به بحران‌ها و فراتر از آن کیفیت مدیریت آن را بررسی کرده باشیم.
ابتدا از چین شروع می‌کنیم که به محض رویت و همه گیر شدن ویروس، بدون حمله به سایر کشورها و بدون تشبث به انواع و اقسام تئوری‌های دایی جان ناپلئونی و دشمن پنداری زمین و زمان، شهر ووهان را که بیماری از آنجا شروع شد قرنطینه کرد و با تمرکز تجهیزاتی و در عرض چند روز مجهزترین بیمارستان ممکن را بنا کرد و بدون شرمندگی از سایر کشورها و مجامع تخصصی و بین‌المللی برای غلبه بر این بیماری استمداد طلبید. شیوع و همه‌گیری آن را کتمان نکرد، آن را به دشمنان خارجی تقلیل نداد و به صورت علمی در تلاش برای کنترل و درمان آن برآمد. با جدیدترین تکنولوژی مناسب تمامی اماکن را ضدعفونی کرد و نه تنها بحران را مدیریت کرد بلکه بدون درنگ در فکر فردای پس از مدیریت آن برآمد. چین می‌دانست با توجه به خاصیت ویروس امکان شیوع آن فراتر از کشورش و دامنگیر شدن سایر کشورها وجود دارد، فلذا فکر بهره‌برداری اقتصادی پسامدیریتی بود و با ساختن لوازم تشخیص ویروس به نحو ممکن فکر جبران زیان‌های مالی این ویروس را نیز کرده است.
سکانس دوم این یادداشت به کشورهای دیگر بر می‌گردد که با شیوع ویروس در چین، بلافاصله سفر اتباع خود به چین را ممنوع و با رعایت الزامات ضروری و بایسته اتباع خود را در اولین فرصت ممکن و با تمهیدات پزشکی لازم از چین و بالاخص ایالت ووهان خارج کردند و قبل از ورود آنها به کشورهایشان به اندازه کافی در قرنطینه قرار دادند تا ضمن معالجه احتمالی خودشان از انتقال آن به سایر هموطنانشان جلوگیری کنند. در داخل کشور خود موضوع را جدی گرفتند و شروع به انتشار آموزش‌های همگانی برای شناخت ویروس و راه‌های پیشگیری از مبتلا شدن به آن کردند. فکر ارسال تجهیزات پزشکی به چین در قالب فروش یا کمک را نیز در حد معمول و منطقی اجرایی کردند.
سکانس سوم به مدیریت ایرانی بحران پرداخته می‌شود. ایرانی‌ها در 3 رده نسبت به این بیماری واکنش نشان دادند. در سطح عمومی طبق معمول با دست انداختن قضیه و ساختن انواع جُک و شایعات متنوع اصل موضوع را به سخره گرفته بودیم. در حلقه‌های میانی و متخصصین تا اندازه‌ای تبعات ویرانگر ویروس شناخته شده بود و تذکرات لازم برای انتقال ایرانی‌های مستقر در ووهان با رعایت نکات پزشکی بایسته به مسئولین داده شد. به شدت نسبت به پروازهای ایرانی به چین و از جمله پروازهای شرکت هواپیمایی ماهان انتقاد می‌شد و خواهان جلوگیری از رفت و آمد به چین می‌شدند. عده‌ای هم که از ویژگی‌های علم گریزی و علم ستیزی برخوردار بودند با منش‌های قهقرایی و خرافه گرایی می‌گفتند که این مریضی به واسطه اینکه از حیوانات حرام گوشت نشات گرفته متوجه اتباع غیرمسلمان چینی است و مسلمانان به آن مبتلا نمی‌شوند. عده‌ای دیگر هم به سادگی می‌گفتند که با یک اسپند دود کردن ساده کل محیط خانه ضدعفونی می‌شود و نیاز به هیچ دارو و دوایی نیست.
تریدینگ فایندر


اما چیزی که از همه نگران کننده تر بود واکنش مدیران و تصمیم گیرندگان کشوری بود که به تذکرات لازم برای ممانعت از رفت و آمد به چین توجه نمی‌کردند و برای اثبات یار غار بودن ایران با چینی‌ها در روزهای دشوار و ایستادن در کنار آنها در حالی که جهان تنهایشان گذاشته بود، به زعم خودشان سنگ تمام گذاشته بودند. بر اثر همین اهمال کاری‌ها کشور درگیر این ویروس کشنده شد و آنها بنا به دلایلی ابتلای شهروندان به آن را به بعد از برگزاری یکی دو تا مناسبت موکول کردند. در این فاصله قم تبدیل به مرکز تولید و انتشار این ویروس شد. اینقدر این پنهانکاری مبتدیانه و غیرمعمول تحمیل شده بود که تعدادی از مسئولین نیز به این ویروس مبتلا شدند. بلافاصه بحران کرونا با گرایش شایعه پروری عده‌ای از یکسو و دم را غنیمت شمردن عده ای کاسب بی وجدان از سویی دیگر با غیبت نهادهای ناظر تنظیم بازار از سوی دیگر ابتدایی‌ترین امکانات پیشگیری از ویروس غیب شدند. قیمت‌ها سر به فلک کشیدند. اصلا قیمت تصاعدی این ابزار‌های دم دستی بماند، آنها پیدا نمی‌شدند وگرنه مردم برای سلامتی خود و عزیزانشان مجبور به همه گونه هزینه بودند.
مقاومت مسئولین مکان‌های عمومی و زیارتی برای رعایت ارزیابی‌های بهداشتی و تعمیم ویروس به اینکه برای ممانعت از حضور مردم در انتخاباتی پرشور و غیره است از عجایب دوران پسامدرنیته است. اظهارنظر رئیس جمهوری در مورد تعطیلی نهادهای عمومی برای نشان دادن اشراف آنها به مدیریت کلان کشوری که دیگر عجیباً غریبا بود. این است تفاوت مدیریت‌ها!
آنها بحران را عینی و انضمامی می‌بینند، دنبال راهکار برای شناخت و غلبه بر آن و بهره‌برداری‌های لازم برای پسابحران هستند و در ایران پنهانکاری، فرافکنی و سیاست زدگی غالب می‌شود و آقای رئیس جمهور متوسل به توهمِ دشمن نگاری ویروسی می‌شود! کاش می‌توانستیم از همین چین که خیلی هم قابلیت الگویی ندارد، کمی آیتم‌های مدیریتی را یاد می‌گرفتیم!
تریدینگ فایندر