سفر به گذشته در قرنطینه ‏

  [فروغ فکری] از نخستین‌باری که خمیر را با دستانش ورز داد و بعد هم یاد گرفت چطور نان را باید ‏برای گذاشتن در تنور آماده کند، 15‌ سال می‌گذرد. میترا زمانی که برای دیدن خانواده مادری‌اش به ‏روستایی در اطراف همدان رفته بود برای نخستین‌بار نان‌پختن را از نزدیک دید. نه پیش از آن و نه ‏15 ‌سال بعد از آن هیچ‌وقت به این فکر نکرده بود که می‌شود در خانه نان پخت؛ شیرینی آماده کرد؛ سبزی ‏کاشت؛ با وسایل قدیمی، وسایل نو درست کرد؛ کارهای جدید از اعضای خانه یاد گرفت و با جدیت و ‏دقت بیشتری گذر روزها را حس کرد. او ازجمله کسانی است که دو ماه گذشته‌اش در قرنطینه به انجام ‏کارهای جدیدی گذشته که جدید نبودند. تا به حال پخت پنج نوع مختلف نان را تجربه کرده و می‌گوید ‏احتمالا در روزهای بعد از بیماری که خرید نان بدون استرس است هم نان پختن را ادامه خواهد داد. او ‏دوستان و خانواده‌اش را هم ترغیب کرده تا در این شرایط کارهایی از این دست تجربه کنند و البته ‏دیده خلاقیت‌ها در این دوران کم نبوده است: «پدر یکی از دوستانم شروع کرد به یاد گرفتن خیاطی. ‏برادر دوست دیگرم هم که هیچ‌وقت تا به حال آشپزی نکرده بود، حالا با جدیت آشپزی می‌کند و این کار ‏را راهی برای گذر روزها و شرایط دشوار فعلی می‌داند.» ‏ نان پختن اما برای جمشید و لیلی در این مدت خیلی جدی شده است. آنها در یک ماه گذشته هیچ وعده ‏غذایی را بدون آنکه خودشان نانش را درست کرده باشند، نخورده‌اند. دستور پخت‌های مختلف تهیه‌ و از قدیمی‌ها هم پرس‌وجو کرده‌اند تا بتوانند نان‌ بهتری درست کنند. روزهای اول از ‏ترس کرونا و اینکه ممکن است نانوا و نانش آلوده باشد، دست به کار درست کردن شدند اما بعد از چند ‏هفته این کار برایشان لذت‌بخش شد و حالا جزیی از کارهای روزانه شده و هفته‌ای چندبار خمیر آماده ‏می‌کنند. لیلی می‌گوید انگار برای اولین‌بار است که بوی نان را فهمیده و این یکی از تجربه‌های خوب
‏قرنطینه است. ‏
بعد از شیوع کرونا یکی از دغدغه‌ها خرید نان شد؛ تا جایی که بسیاری از پزشکان درباره امکان ابتلا ‏از این طریق صحبت کردند و انجمن علمی - پزشکی هم با انتشار شیوه‌نامه‌ای برای رعایت اصول ‏بهداشتی و خرید نان سعی کرد کمی از نگرانی‌های مردمی که نان جزیی از وعده‌های هر روزه ‏غذایشان است، کم کند.‏
چند‌سال پیش سازمان غذا و دارو  درباره میزان مصرف نان در کشور تحقیقی کرد که نشان می‌داد ‏مصرف سرانه نان در ایران با حدود ٣٢٠ گرم در روز معادل ١١٧ کیلوگرم در ‌سال است، درحالی‌ که ‏کشورهای عضو اتحادیه اروپا، مصرفی به‌مراتب پایین‌تر دارند و به استناد آمارهای سازمان غذا و ‏دارو، مصرف نان در این کشورها، سالانه ٥٠ کیلوگرم گزارش شده است؛ این یعنی مصرف نان در ‏ایران دو برابر کشورهای اتحادیه اروپا و چیزی حدود ٢٣٤‌درصد


بیشتر است.
این علاقه و مصرف ‏همیشه و در طول تاریخ هم وجود داشته و حتی بارها کمبودش باعث شورش و درگیری شده است. ‏نمونه‌اش احتکار گندم در زمان ناصری است که قیمت نان را بالا برد و تا اواخر حکومت این سلسله، ‏اعتراض مردم به کمبود و گرانی نان ادامه داشت یا بلوای نان در ‌سال 1321 که آثار طولانی‌مدتی ‏در جامعه ایران بر جا گذاشت. ‏
ماجرای فعلی نان اما نه ماجرای کمبود و قحطی بلکه ترس از ویروس و قرنطینه است. ترسی که آدم‌ها ‏را به خانه آورده و در این دوران خانه‌نشینی آنها را به کارهای خانگی که فراموش کرده بودند، ‏بازگردانده‌ است. آنها حالا تعمیرات خانه را خودشان انجام می‌دهند. اگر بتوانند سبزی و صیفی ‏می‌کارند، برای خودشان لباس می‌دوزند و البته نان می‌پزند.‏
نان پختن؛ نان بودن
کارهایی که روزها و هفته‌ها و حتی سال‌ها برای بسیاری خاطره شده بود، حالا از خورجین درآمده‌اند؛ ‏با جدیت و علاقه و هر روزه اجرا می‌شوند و برای بسیاری قرار است این فضا تا پایان دوران قرنطینه ‏با همین اشتیاق ادامه داشته باشد. نمونه‌اش امیلیا نرسیسیانس، مردم‌شناس و استادیار دانشکده علوم ‏اجتماعی دانشگاه تهران است که می‌گوید از آغاز قرنطینه هر روز و در هر وعده آشپزی می‌کند و این ‏کار برایش بعد از مدت‌ها حس خوبی داشته است: «وقت آزادی که همیشه به دنبالش بودم پیدا شده و چه ‏چیزی جذاب‌تر از آشپزی.» او به «شهروند» می‌گوید زنان و مردانی که حالا کنار یکدیگر در ‏خانه‌هایشان مجبور شده‌اند به کارهای قدیمی و دستی رجوع کنند، کم نیست. از ایران گرفته تا اروپا و ‏آمریکا و استرالیا حالا آدم‌ها در پی گذران این زمان عجیب از زندگی‌شان هستند، هر قسمت از دنیا هم حال و ‏هوای خودش را دارد و البته شباهت‌هایش با دیگر نقاط دنیا کم نیست: «یکی از دوستانم در استرالیا ‏می‌گفت موقعیت فعلی عاملی شده تا آنجا هم آدم‌ها به کارهایی مانند پخت نان در خانه روی بیاورند و ‏این کار را با جدیت انجام دهند. اتفاقی که در ایران هم شاهدش هستیم؛ همچنین انجام بازی‌های دورهمی ‏و کارهای خلاقانه دیگر.» همین هم دلیلی است که این مردم‌شناس این اتفاق را عنصری صرفا اجتماعی ‏و بازگشت به گذشته نداند و دلیل چنین رفتارهایی را اقتضای زمانی بداند که در آن هستیم و بگوید ‏کاری چون پخت نان دلایل بهداشتی و بعضا اقتصادی دارد و روی آوردن به سرگرمی‌های دیگر هم ‏دلایلی چون پیدا کردن وقت آزاد:   «نمی‌توانیم بگوییم چون درحال حاضر شاهد چنین مواردی هستیم پس ‏در آینده هم می‌توانیم چنین رویکردی را در زندگی آدم‌ها ببینیم. ممکن است به صورت شخصی برخی ‏با این فضا بسیار اُخت شوند، آن را دوست بدارند و چیزهای زیادی از آن بیاموزند اما با بازگشت به ‏زندگی ماشینی عادی به اجبار از این فضا دور خواهند شد و برایشان خاطره‌ای خواهد شد از گذشته.» ‏
او معتقد است بازگشت به گذشته در حال حاضر در افزایش اعتقادات ناسیونالیستی بیشتر از همیشه نمود ‏پیدا کرده است. هر دولتی می‌خواهد خودش را به نحوی بیان کند و بگوید می‌تواند در این میدان از ‏مردم کشورش محافظت کند. «وقتی اخبار را نگاه می‌کنیم، می‌بینیم فارغ از توجه به وجوه زندگی ‏شخصی افراد که گویا شبیه هم شده است، دولت‌ها با یکدیگر مسابقه برتری در وضع بهداشتی ‏برگزار می‌کنند و می‌خواهند بگویند برتر از دیگری عمل کرده‌اند. این وضع شاید در نگاه نخست ‏خوبی‌هایی دارد اما درنهایت عامل گسست و افزایش نگاه برتری‌جویانه خواهد بود. در شرایط فعلی ‏همدلی و اتحاد جهانی شاید عنصر پاسخگو باشد.» نرسیسیانس خاطرات گذشته را ‏بسیار مرور کرده و در خاطرات روزهای دانشجویی‌اش پیرمردی را به یاد آورده که سال‌ها قبل او را ‏در روستایی ملاقات کرده بود. پیرمردی که قحطی گسترده ایران و بیماری‌های بسیاری را در یاد ‏داشت: «او به من گفت تا به حال برگ درخت خورده‌ای؟ من نخورده بودم اما او در دوران قحطی ‏خورده بود.» به گفته این مردم‌شناس، هم ایران و هم دیگر کشورهای دنیا دوره‌هایی از این دست را ‏بارها به خود دیده‌اند و حالا تفاوتش در این است که می‌دانیم با چه روبه‌روهستیم. برای همین هم باید با این ‏آگاهی پیش برویم: «تا زمانی‌که غذا باشد امنیت و همدلی هم ممکن است دیده شود، اما نبود امنیت غذایی ‏می‌تواند همه چیز را ویران کند و عامل گسست جامعه و ناامنی شود.» او می‌گوید یکی از دلایل دیگر ‏روی آوردن آدم‌ها به پختن نان شاید همین باشد؛ اینکه می‌خواهند بدانند در امنیت غذایی هستند‎.‎ از بین رفتن نیازهای کاذب در دوران «کرونابندان»‏
‏«اسم این دوران را (کرونابندان) گذاشته‌ام. مانند دوران یخبندان.» نیره توکلی، جامعه‌شناسی است که ‏با خنده از این عنوان نام می‌برد و به «شهروند» می‌گوید همان‌طور که دوره یخبندان اثرهای عجیبی بر ‏دنیا گذاشت، این دوران هم اثر عجیب و چند وجهی خواهد داشت و برای همین نامش را کرونابندان ‏گذاشته است. اثرهایی که شاید هنوز برای تحلیل آنها و دیدن نتایجش زود باشد اما می‌دانیم این اثرها را ‏تجربه خواهیم کرد و یکی از سریع‌ترین وجوه آن همین روی آوردن به کارهای خانه؛ تعمیرکار خود ‏شدن، نان پختن، آشپزی و ... است. کارهایی که نیازهای کاذب و مصرفی را به گوشه‌ای رانده‌ و این ‏وضعیت با تمام قوا مقابل این نیازها که سرمایه‌داری در طول سالیان متمادی بر مردم تحمیل کرده ‏ایستاده است. به گفته او آنچه درحال حاضر می‌بینیم به عقب رانده شدن جامعه مصرفی و خارج شدنش ‏از مقابل صحنه است و حتی سلبریتی‌ها و افراد مشهور که سرمایه‌شان را از جمعیت می‌گرفتند هم از ‏آن به نحوی محروم شده‌اند: «محرومیت از جمع یعنی محرومیت از جلوی صحنه. اروینگ گافمن، ‏جامعه‌شناسی است که درباره رفتار جلو و پشت صحنه و فرق‌هایشان صحبت کرده. ما در این شرایط از ‏دسترسی به جلوی صحنه محرومیم و نمی‌توانیم مثلا ماشین یا ساعت رولکس‌مان را نشان دهیم. نیاز به ‏لباس شیک یا آرایش در این شرایط نداریم و این یعنی نزدیک شدن به نیازهای اساسی و اصلی.» ‏
توکلی می‌گوید این وضع تغییر چندانی در زندگی شخصی‌اش نداشته چرا که او اغلب در خانه کار ‏می‌کرده و حالا این اتفاق عاملی شده تا زندگی مردان و زنانی را رصد کند که شرایط چندوجهی و ‏عجیبی را برای نخستین بار تجربه می‌کنند. از سویی ترس از سرایت بیماری و بهداشت مهم شده و از ‏سوی دیگر وقت آزاد آنها را به کارهایی سوق داده که تاکنون حتی به آن فکر هم نمی‌کردند. خرید لباس ‏و وسایل دیگر اولویتش را از دست داده‌ و برای مثال پختن نان اولویت آنها شده است تا پیش از هرچیز ‏خودشان را سرگرم کنند: «نان پختن در این روزها به عملی سمبلیک بدل شده و جزئی از سرگرمی ‏افراد است. چرا که پختن نان ضرورت نیست و می‌توان از نان آماده استفاده کرد. اما این کار برای ‏بسیاری تنوع‌طلبی و نشان دادن توانایی‌ در روزهایی است که از عرضه بسیاری از توانایی‌هایمان ‏محرومیم.» همه اینها شاید درنهایت عاملی باشد که انسان‌ها کمی به اصل خود و طبیعت برگردند و ‏کارهایی که عادت کرده بودند کس دیگری برایشان انجام دهد را خودشان انجام دهند و به یادشان بیاید ‏که تا چه میزان توانایی دارند و می‌توانند از توانایی‌های بالقوه‌شان به راحتی استفاده کنند. «البته باید ‏بدانیم ما هرگز نمی‌توانیم به صورت کامل به اصل طبیعی بازگردیم چرا که در عصر صنعت زندگی ‏می‌کنیم و کارخانه‌ها و شرکت‌های بزرگ درحال برنامه‌ریزی برای ساخت چیزهای جدید و سوق دادن ‏مردم به سوی خرید آن هستند. آنها تلاش می‌کنند متناسب با وضعیتی که در آن قرار داریم حرکت کنند. ‏هرچند درحال حاضر خط تولید برخی از کارخانه‌های بزرگ دنیا به تولید ماسک و ... اختصاص داده ‏شده اما به‌زودی این خط تولیدها محصولات جدید و متناسب با وضع را ارایه خواهند کرد.» ‏
این جامعه‌شناس می‌گوید خبرها می‌گویند تکنولوژی‌های جدیدی در راه و قرار است اتاقک‌های ‏ضدعفونی و دستگاه‌ها و لباس‌های مخصوص این دوران ساخته شود. یعنی اگر در ابتدا انسان‌ها به ‏دنبال خورد و خوراک، بهداشت و وحشت از بیماری بودند در آینده صنایع وارد میدان خواهند شد و ‏احتمالا تلاش خواهند کرد تا میل به مصرف‌گرایی را در انسان زنده کنند. «این شرایط در برخی ‏شهرها بیشتر نمود خواهد داشت و همین حالا می‌بینیم تحملش برای مردم بعضی از شهرها سخت‌تر از ‏بقیه است. نمونه‌اش تهران است که تجمل‌گرایی و آسان‌گیر شدن باعث شده تعداد بسیاری نتوانند با ‏شرایط جدید به راحتی مواجه شوند.» برای او سپری شدن روزها در این بحران، آشنایی با دنیای جدیدی ‏است که تفاوت‌های بسیاری با روزهای قبل از آن دارد. تفاوت‌هایی که شاید نتواند تأثیرات عمیق و ‏گسترده‌ای روی مردمان در طولانی‌مدت ایجاد کند اما زندگی کوتاه‌مدت‌شان را چنان درگیر کرده که به ‏راحتی نمی‌توان با آن کنار آمد. شاید در این دوران دلخوش کردن به کارهای کوچک خانگی و روی ‏آوردن به سبزی‌کاری و پخت نان و شیرینی‌پزی تنها راهکار باشد. راهکاری که هنوز نمی‌دانیم تا چه ‏زمانی می‌توان روی آن حساب کرد و آیا می‌شود به‌عنوان دریچه‌ای درست آن را باز نگه داشت:   «این ‏بحران پوسیدگی نظام‌های اقتصادی، بی‌اثر بودن مهاجرت و شکننده بودن بخش‌های عمده‌ای از زندگی ‏بشر را نشان داده است. حالا باید ببینیم برای آینده تا چه میزان از این وضع درس گرفته خواهد شد.» ‏