دارِ اعتدال!

آيت‌ا... هاشمي چندين بار داوطلبانه تا پاي اعدام خود رفت. اعدام که فقط به چوبه دار نيست. هاشمي همه چيز خود را در پاي «دارِ اعتدال» گذاشت. از عافيت و آبرو و فرزند تا حيثيت و صلاحيت و قدرت. به عنوان مثال خيلي شنيده‌اند که هاشمي در پايان جنگ به امام گفت: مرا اعدام کنيد! اما آيا از خود پرسيده‌اند چرا اصلا اعدام هاشمي مطرح شد؟ آيا صدام پيروز شده بود که بايد هاشمي اعدام مي‌شد؟ آيا ديپلمات‌هاي ما خيانت کرده بودند يا هاشمي بايد جور مي‌کشيد؟ اصلا و ابدا چنين نبود. صدام بعد از 8 سال تجاوز نظامي نه تنها به هيچ‌کدام از اهداف نظامي خود نرسيده بود که در سازمان ملل هم به عنوان متجاوز شناخته شده بود!. پس هاشمي بايد براي چه اعدام مي‌شد. واقعا اگر حق هاشمي در پايان دادن به جنگ، اعدام بود پس چرا بعدها رهبري با اهداي شهيد بالاترين نشان فتح از خدماتش تجليل کرد؟ واقعيت آن است که اعدام‌طلبي هاشمي در پايان جنگ براي دفاع از امام و انقلاب در مقابل کج‌فهمي تندروها بود. پس هاشمي داوطلب اعدام شد تا شايد با دادن جانش در پاي «دارِ اعتدال»، هم عمود خيمه انقلاب را از آتش تندروها حفظ کند و هم مصالح آتي مردم و کشور را تامين کند. جالب است که حتي بعد از رحلت آيت‌ا... هاشمي هم تشنگي به اعدامش در افکار تندروها، زنده ماند که براي سيراب شدن خود، پلاکارد استخر فرح نوشتند و رجز انک لب الاستخر خواندند! آسياب به‌نوبت «دارِ اعتدال» اين روزها به روحاني رسيده و فريادهاي غضب‌آلود «اعدامش کنيد!» مويد آن است که روحاني راه هاشمي را - با وجود تمام کاستي‌هاي داخلي و خارجي - در حفظ مسير اعتدال، درست رفته که کار تندروها به درخواست اعدامش رسيده است. وگرنه چرا کسي براي احمدي‌نژاد تقاضاي اعدام نکرده و نمي‌کند؟ احمدي‌نژاد هر چه بگويد، از جنس خود تندروهاست. پس برايش حکم اعدام نمي‌دهند چون آبشخور افکارشان يکي است! ولي روحاني بايد براي برجام اعدام شود همانطور که آيت‌ا... هاشمي بايد براي پايان جنگ اعدام مي‌شد ولي نشد!. اعتدال همواره يک اعدام بدهکار تندروهاست. نامش هر چه باشد فرقي نمي‌کند؛ صلح حديبيه، خانه‌نشيني علي(ع)، صلح امام حسن(ع)، پذيرش قطعنامه 598. رابطه با عربستان. نرمش قهرمانانه و برجام. «دارِ اعتدال» همواره پابرجاست؛ ديروز هاشمي، امروز روحاني. فردا .... .