راز ماندگاري

من اين نامه فرخ گرفتم به فال/بسي رنج بردم به بسيار سال
پي‌افكندم از نظم كاخي بلند/كه از باد و باران نيابد گزند
نميرم از اين پس كه من زنده‌ام/كه تخم سخن را پراكنده‌ام
 چهل روز از آسماني شدن خسرو آواز ايران گذشت. صداي ناميراي تاريخ ايران كهن، فرياد ماندگار مردم ايران زمين، نماد پايدار هويت ملي ايراني، فاتح قله بلندآواز و موسيقي و شعر و ادبيات پارسي، اسطوره مردمي و همراه هميشگي مردم در رستاخيز و شادي و غم و اعتراض، ربناخوان افطار روزه‌داران آزاده، مردِ‌‌آزادمرد، سمبل شجاعت و مايه غرور و افتخار و مباهات ايرانيان؛ استاد محمدرضا شجريان؛ از مهر برآمد و در مهر جاودان شد.
«هرگز نميرد آنكه دلش زنده شد به عشق  ثبت است بر جريده عالم دوام ما» 


مرگ و مردن و نسيان در قاموس اين بزرگمرد ره ندارد.
خورشيد تابناك وجود استاد شجريان، روشنايي راه هنرمندان عاشق است تا نيك دريابند هنرمند مردمي هرگز نمي‌ميرد.  مگر حافظ و سعدي و مولوي و فردوسي مرده‌اند؟
مگر موسيقي مي‌ميرد؟ مگر زبان فارسي از ميان مي‌رود؟
اگر فردوسي زبان فارسي را نجات داد، استاد شجريان نيز موسيقي ايران را نجات داد. شجريان، گونه‌اي از موسيقي معرفتي را اشاعه داد و به اوج رساند كه انديشيدن را به انسان ياد مي‌دهد، اين رسالت هنر متعالي است كه انسان را از خويش بيرون آورد و در او پرسش ايجاد‌ كند و به تفكر وادارد و از پوچي وارهاند و براي حل معماي هستي مددش دهد تا دريابد كه از كجا آمده‌ام، آمدنم بهر چه بود، به كجا مي‌روم آخر ننمايي وطنم؟ صداي شجريان، صداي فرهنگ كهن ايران است، فرهنگ انساني، فرهنگي كه از عشق و عرفان سخن مي‌گويد، فرهنگ صلح و دوستي و مهرباني، فرهنگ همزيستي و روا‌داري.  صدايي كه جهان در او آبي است مي‌ميرد؟ صدايي كه مردم دوستش دارند، صدايي كه از آن و از جاودان مي‌سرايد، مگر خاموش شدني است؟ مگر تنها صدا نيست كه مي‌ماند؟ به ‌راستي شجريان هرگز از ياد نمي‌رود. از ‌آن‌رو كه پيام شجريان بر جان و روح مردم نشسته است، پيام عشق و دوستي و آزادي و شادي. راز ماندگاري شجريان را بايد در راز ماندگاري ايران سرافراز جست. در بلنداي هزاران سال تاريخ اين سرزمين اهورايي. در فرهنگ ايراني و زبان فارسي و نوروز و مهرگان و يلدا و آيين‌ها و جشن‌هاي باستاني و اصيل ايراني، فرهنگي كه حتي در يورش روم و يونان و مغول و اسكندر و ترك و تازي از ميان نرفت و زنده ماند و زنده مي‌ماند. بدين‌سان شجريان نيز زنده است و مانا. پيوند مهر ناگسستني است، فرزند ملت ايران را نمي‌توان از ايران و مردم ايران جدا كرد. بزرگمردي كه خود را خاك‌ پاي مردم ايران مي‌دانست، مردم نيز، قدرشناسانه او را در دل خود جاي داده و بر چشم خويش نهادند و به عرش بردند. چهل روز گذشت اگر چهل قرن هم بگذرد شجريان هرگز فراموش نخواهد شد.
«زندگي صحنه يكتاي هنرمندي ماست/هركسي نغمه خود خواند و از صحنه رود/صحنه پيوسته به‌جاست/خرم آن نغمه كه مردم بسپارند به ياد...»