خلق امپراتوري راكفلر

در قسمت اول و دوم از سري يادداشت‌هاي حاضر به چگونگي شناسايي نفت به عنوان ماده‌اي ارزشمند و چگونگي تبديل شدن صنعت نفت به يك صنعت اصلي و زاينده در ايالات متحده پس از جنگ اشاره كرديم. در واقع استفاده از نفت به عنوان چراغي فروزان شب تار زندگي بشر را روشن كرده و ساعاتي را كه پيش از اين به دليل تاريكي از دست مي‌رفت به عمر بشر افزود. در 1839 در نيويورك پسري به نام جان ديويس راكفلر به دنيا آمد كه بعدها اقدامات او به يكي از نقاط عطف در تاريخ نفت و پالايش جهان تبديل شد، مرد سختكوشي كه از همان ابتدا ياد گرفته بود مانند تفريح كار كند. راكفلر جوان و باهوش اولين شغل رسمي خود را به عنوان دستيار يك حسابدار در 1855 به دست آورد، پس از مدتي با تاسيس يك شركت فعال در زمينه غلات كسب و كار خود را به دست گرفت، اما گسترش سريع خط آهن در ايالات متحده او را متوجه اين موضوع كرد كه به زودي مزيتي كه حتي در دوران جنگ براي او سود بسيار به ارمغان آورده است از دست خواهد رفت.
در آن روزها تب حفاري با دكل‌هاي چوبي اوليه و پالايشگاه‌هاي ابتدايي در امريكا بسيار بالا بود و اين موضوع باعث شده بود تا هر كسي با يك سرمايه اندك بتواند به اين صنعت ورود كند. نفت توليد شده چندان همگون و استاندارد نبود و بسيار مواردي ديده شده بود كه موادي با كيفيت و سرعت اشتعال بالا باعث انفجار چراغ و فانوس مورد استفاده مي‌شدند. به دليل نبود ايمني كافي انتقال نفت به سختي انجام مي‌شد و البته امكان صادرات آن به آن سوي آب‌ها به هيچ‌وجه فراهم نبود.
در سال  1863راكفلر تصميم گرفت به طور رسمي به جمع سوداگران نفت و پالايش بپيوندد و سرمايه خود را با خريد يك پالايشگاه اوليه كوچك به همراه شركاي خود به صنعت نفت آورد. مردي كه بعدها لقب اولين ميلياردر را در امريكا از آن خود كرد و بسياري معتقدند به حساب امروز بايد او را بزرگ‌ترين سرمايه‌دار تاريخ اقتصاد ايالات متحده دانست، چنان براي موفقيت عجله داشت كه هرگز هيچ مانع كند‌كننده‌اي را بر سر راه خود بر نمي‌تافت از اين رو با خريد سهام شركاي خود در 1865 كنترل كامل كسب و كار خود را به دست گرفت. راكفلر حسابگري دقيق و قراردادنويسي خبره بود. او در 1870 به همراه شركاي جديد خود شركت استاندارد اويل را تاسيس كردند، در آن روزها 10 درصد كسب و كار نفت امريكا در اختيار اين شركت بود. استاندارد اويلي‌ها خيلي زود دريافتند كه صنعت نفت، خصوصا پالايش چنان در امريكا شلوغ است كه پيش از هر چيز نياز به يك خانه‌تكاني حسابي دارد. همان‌گونه كه پيشتر گفته شد، امكان ورود به صنعت نفت با سرمايه‌هاي اندك و ساخت پالايشگاه‌هاي با شكل و شمايل ابتدايي اين مشكل را به وجود مي‌آورد كه رقباي زيادي با قيمت و كيفيت‌هاي مختلف در بازار موجود باشند. استاندارداويل شروع به بلعيدن رقباي بزرگ و كوچك خود كرد و با تشكيل يك اتحاد نانوشته با صنعت راه‌آهن و حمل و نقل با كنترل صنايع وابسته در گام‌هاي جلوتر صنعت پالايش، يعني صنعت حمل  و نقل توانست تا سال 1879،90 درصد صنعت پالايش امريكا را در خود هضم كند. استاندارد اويل حتي از نام خود براي تبليغ محصول استاندارد و باكيفيت خود استفاده مي‌كرد تا سهم بازار سايرين را به دست آورد و البته پالايشگاه‌هايي كه در زير چتر اين شركت فعال بودند به نسبت سايرين از كيفيتي بهتر در طراحي، ساخت و مواد مصرفي برخوردار بودند و تمام مواد به دست آمده از نفت در شركت استاندارد اويل مورد مصرف قرار مي‌گرفت و در واقع تجاري‌سازي شده بود. يكي از دلايل موفقيت استاندارد اويل نبوغ بسيار زياد راكفلر در اقتصاد و تجارت بود و البته بسياري معتقد بودند كه خباثت ذاتي وي در به خاك سياه نشاندن رقبا و گسترش سلطه بر بازار امريكا علت ديگر موفقيت او بوده است. براي مثال راكفلر نفت ترش ليما و اوهايو را خريد در حالي كه در آن روزها به دليل نبود راهي براي شيرين‌سازي اين نفت، خواهان چنداني در بازار نداشت. اما پس از پيدا شدن يك راه مهندسي براي شيرين‌سازي نفت، همين ذخيره ميليون‌ها دلار سود را به حساب شركت سرازير كرد. در اين زمان راكفلر به اين نتيجه رسيد كه ديگر بازار امريكا كفاف توليدات آنها را نمي‌دهد و بايد به فكر بازارهاي جديدي براي محصولات خود باشد و در جريان اين ايده صادرات به انگلستان، ساير نقاط اروپا و البته روسيه پهناور محقق شد. ورود نفت به روسيه برخلاف تصور راكفلر به جاي اينكه بازاري تضمين شده براي استاندارد اويل فراهم كند، آتشي از استخراج نفت را شعله‌ور ساخت كه خيلي زود زبانه‌هاي آن به شمال ايران سرايت كرد، كه در يادداشتي ديگر به آن خواهيم پرداخت.