سه پرده از زندگی سیاسی آیت‌‌الله مصباح

سه پرده از زندگی سیاسی آیت‌‌الله مصباح «با‌هم به توافق رسیدیم که تضاد یک قانون عمومی برای کل هستی نیست. همین‌طور است؟». این یکی از جملات آیت‌الله مصباح یزدی خطاب به احسان طبری، تئوریسین حزب توده، در یکی از مناظره‌های معروف تلویزیونی اول انقلاب است. گفت‌وگویی در حوزه فلسفه و اندیشه که هر چهارسوی بحث یعنی سروش، مصباح‌یزدی، طبری و فرخ نگهدار در قامت اندیشه‌ورزانی متساهل و اهل گفت‌وگو رو به دوربین در حال مناظره‌اند. از آن روحانی جوان تا پدر معنوی جبهه پایداری که حامی ایده «انتخاب اصلح» بود، راه درازی طی شده است. اینها نمایی از اندیشه‌های فیلسوف سیاست‌مدار اصولگرایان بود که بعد از یک دوره بیماری دو روز پیش درگذشت.
مصباح یزدی خوانش خاص خودش را از فقه و سیاست و حکومت داشت. نقطه آغازین این خوانش را می‌توان از تقابلات فکری‌اش با شهید بهشتی از پیش از انقلاب و بر سر علی شریعتی سراغ گرفت، اگرچه علیرضا بهشتی فرزند شهید بهشتی، آن را فراتر از همه به تفاوت در مبانی انسان‌شناختی این دو نفر نسبت می‌دهد. به اختلاف در نگاهشان به انسان. از انسان اختیارگر بهشتی که با دلهره اگزیستانسیالیستی زاده می‌شود تا انسان تکلیف‌محور موردنظر مصباح. تقابل این دو دیدگاه که از همان روزهای آغازین ساخت پیِ و سازه جمهوری اسلامی وجود داشت تا به امروز هم ادامه دارد؛ اگرچه به نظر می‌رسد که آنچه کم‌کم نضج گرفت و ریشه دواند و موفق شد، خودش را در ساختارهای قدرت تثبیت کند به نگاه مصباح‌یزدی نزدیک‌تر بود تا بهشتی.
آیت‌الله و تحزب
در منظومه فکری مصباح، برخلاف بهشتی که حزب را معبد خوانده بود، تحزب جایگاهی نداشت. گفته بود: «تشکل و نشست‌وبرخاست‌های خود را داشته باشید؛ اما مبادا حزب تشکیل دهید». این اختلاف بر سر حزب جمهوری اسلامی هم نمایان شد. مصباح خودش بر این مسئله تصریح کرده و روزهای آغازین شکل‌گیری حزب جمهوری اسلامی را این‌طور به یاد آورده است: «عضویت در یک حزب یا گروه یا دسته، وابستگی فکری و علاقه غیرعقلانی می‌آورد. برای همین در همان اوایل انقلاب که شهید بهشتی همراه دوستانش حزب جمهوری اسلامی را تشکیل دادند، چون تعهد حزبی را مغایر با ارزش‌ها و باورهای دینی می‌دانستم، به عضویت آن درنیامدم».


این درحالی است که در یک تناقض عجیب جبهه پایداری، تشکل یاران مصباح به حزب تبدیل شده است. شاگردان تحزب‌گریز مصباح اکنون به لزوم گفته آن روز بهشتی رسیده‌اند. بااین‌حال، آنها تحول خود را به استاد نسبت می‌دهند و خوانش دیگری از گفته‌های مصباح متناسب با وضعیت جدید خود ارائه می‌دهند. آنها می‌گویند مصباح هیچ‌وقت با تحزب مخالف نبوده، با تحزب به شیوه غربی که هدفش صرفا کسب قدرت است مخالف بوده! معلوم است که شاگردان آیت‌الله هم کم‌کم پی به الزامات سیاست‌ورزی مدرن برده‌اند اما از یک‌سو نمی‌خواهند از آیت‌الله عبور کنند برای همین مجبورند آن را در میان کلمات گم کنند و دیگرگونه جلوه دهند تا هم به مقصود برسند و هم از ایده پیشین عدول 180درجه‌ای نکنند. تا‌جایی‌که یک‌بار می‌گویند که مصباح هیچ‌وقت با تحزب مخالفت صد‌درصدی نکرد، بار دیگر می‌گویند این تشکیلات همچنان که موردنظر آیت‌الله مصباح است، حزب نیست!
مصباح یزدی در این سال‌ها «مؤسسه در راه حق» و مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام‌ خمینی را در قم بنیان گذاشت و طلبه‌های زیادی را برای آموزش و ترویج راهی آمریکا و کانادا کرد. باقر لنکرانی، کوثری، علیرضا پناهیان، وحید جلیلی، نادر طالب‌زاده، حسین یکتا، حسن عباسی، علی ثمری، سعید حدادیان، حسین الله‌کرم و حسین روشن، غلامحسین الهام، صادق محصولی و علی‌اصغر زارعی، پرویز داوودی، ابراهیم فیاض، حسین کچوئیان و موسی نجفی، هم از دیگر همفکران مصباح محسوب می‌شوند. اگرچه بخش عمده‌ای از کسانی که از آنها تحت عنوان شاگردان مصباح یاد می‌شود، آنهایی هستند که در 30 سال اخیر در مؤسسه امام ‌خمینی درس خوانده‌اند.
سقای ‌بی‌ریا یکی از شاگردان مصباح و جزء نخستین گروه طلبه‌های اعزامی، این‌بار به آمریکا و کانادا گفته است خط فکری آیت‌الله مصباح این بود که امثال بنده یا تعدادی از شاگردانشان را به خارج کشور فرستادند اما نه برای اینکه بروند چیزی علاوه بر آن چیزی که در اسلام می‌دانند از آنها یاد بگیرند، هدف آن بود که با مفاهیم، روش‌ها، مکاتب و نظریه‌هایی که آنها دارند بتوانند آشنا شوند و آن نظرات را نقادی کنند. سال ۷۰، ۷۱ بود، ۱۳ نفری که بنا شد برای اولین‌بار به کانادا و دانشگاه مک گیل اعزام شویم. سقای بی‌ریا گفته است: «چیزی که باعث شد حضرت آیت‌الله مصباح باوجود اینکه هیچ‌وقت مستقیم از اول نهضت تا پیروزی انقلاب و تا حالا ورود پیدا نکرده بود و شاگردهای ایشان کارها را انجام می‌دادند -اما اینجا ایشان احساس نیاز کردند- این بود که نیروهایی ساخته و کادرسازی‌شده مثل تعداد زیادی از فارغ‌التحصیلان و دانش‌آموختگان طرح‌های مختلف در بدنه کشور را با دانش‌آموزان و دانشجویان و مرتبطان که در این سال‌هایی که کارهای اجتماعی انجام شده است‌ را یک‌روزی به همدیگر متصل کنند و یک جبهه واحد به وجود آورند. همان جبهه بدل به جبهه پایداری و از حامیان جدی محمود احمدی‌نژاد در انتخابات 84 شد.
آیت‌الله و احمدی‌نژاد
ماجرای او و احمدی‌نژاد یکی از عجیب‌ترین دوره‌های حیات سیاسی آیت‌الله به شمار می‌رود؛ از حمایت کامل تا قهر و دوری.
مصباح‌یزدی، رئیس «مؤسسه امام‌خمینی» تابستان 88 گفته بود: «رئیس‌جمهور وقتی از طرف ولی‌فقیه نصب شد، می‌شود عامل او و آن پرتو قداستی که او دارد، بر این هم می‌تابد. وقتی شد رئیس‌جمهوری اسلامی، حکمش را از رهبر، یعنی از جانشین امام، دریافت کرد، آن قداست بر این هم می‌تابد، آن‌وقت اطاعت رئیس‌جمهور، اطاعت مجلس و سایر نهادهای قانونی هم می‌شود اطاعت خدا». اگرچه مصباح‌یزدی به این گفته خود جمله دیگری هم اضافه کرده بود و آن هم اینکه «وقتی رئیس‌جمهوری از جانب رهبری نصب و تأیید می‌شود به عامل او تبدیل شده و از این پرتو نور بر او نیز تابیده می‌شود»، یا اینکه «آیندگان به این نتیجه خواهند رسید که {این} انتخاب، مشحون به کرامات و معجزات بود». اما ماجرای مشایی که رخ داد ورق بازگشت. 24 اردیبهشت 90 مصباح‌یزدی گفت: «یک وقتی به برخی از دوستان نزدیکم گفتم که بیش از ۹۰‌درصد معتقدم که او سحر شده است! این وضعیت ابدا طبیعی نیست. هیچ آدم عاقلی چنین کارهایی نمی‌کند، مگر آنکه اختیار از او سلب شده باشد». یا گفته بود: «عقلم نمی‌رسید که آیا هیپنوتیزم است، سحر است، ارتباط با مرتاضین است؟ بنده اینجور چیزها را بلد نیستم ولی می‌دانستم که در این قضیه، چیزی غیرطبیعی وجود دارد. دیدیم که این شخص مسئله‌دار، این آقا را مسخر کرده و او توی مشتش هست. البته قراین فراوان‌اند و خود شما بیشتر از ما اطلاع دارید که حتی تأثیر نگاه و برخورد و آثار طلسمات و چیزهایی از این قبیل در کار حرام است».
از این‌سو هم رابطه تیره و تاریک شده بود؛ تا جایی که عبدالرضا داوری، از نزدیکان احمدی‌نژاد، زمانی گفت: «جریان آقای مصباح دولت احمدی‌نژاد را خطرناک‌ترین دولت از صدر اسلام تاکنون دانستند و جریان‌هایی که الان پرچم‌دار جریان اصولگرایی هستند، در دوران دولت سابق بدترین حملات را به آقای احمدی‌نژاد و همراهان ایشان با کلیدواژه جریان انحرافی داشتند، این جریان‌ها چطور می‌توانند اکنون توقع داشته باشند که احمدی‌نژاد در همایش‌ها و تجمعات آنها حضور پیدا کند. حضورنداشتن جریان احمدی‌نژاد و شخص او در برنامه پایداری و سخنرانی آیت‌الله مصباح به دلیل مرزبندی‌هایی است که بین جریان احمدی‌نژاد و جریان مصباح وجود دارد».
رئیس دفتر آیت‌الله گفته بود که بعدها در اواخر دولت نهم، آیت‌الله مصباح در منزل دکتر الهام در تهران، سه جلسه دوساعته با حضور احمدی‌نژاد برگزار کرد: «تفاوت الهام‌های رحمانی از الهام‌های شیطانی و راه تشخیص عرفان صحیح از کاذب و ملاک‌های عرفان صحیح را به تفصیل مطرح کرد و با مطرح‌کردن سخنان و خاطراتی از مرحوم انصاری‌همدانی و آقا شیخ عبدالکریم حائری و امثال این بزرگان، گوشزد کردند که مواظب باشید هر خبر و الهامی که به شما می‌شود، معلوم نیست رحمانی باشد». آخرین‌بار گفته شده بود که غلامحسین الهام و «فاطمه رجبی» اسفندماه 91 برای تغییر نظر آیت‌الله نسبت به احمدی‌نژاد با مصباح دیدار کردند اما «امیر محبیان»، روزنامه‌نگار و تحلیلگر جناح راست، همان زمان در گفت‌وگویی اعلام کرد: «شنیده‌ام آخرین تلاش‌ها برای آشتی میان احمدی‌نژاد و آیت‌الله مصباح شکست خورده است». به نظر می‌رسد این قهر 10ساله اما هیچ‌وقت به آشتی منجر نشد. در روزهایی که آیت‌الله مصباح در بیمارستان بستری بود، خبری منتشر شد که احمدی‌نژاد به ملاقات او رفته است، آن‌هم بعد از نزدیک به 10 سال تا آشتی صورت گیرد اما رئیس دفتر آیت‌الله محمدتقی مصباح‌یزدی هرگونه ملاقات را تکذیب کرده و گفته در فضای مجازی، خبری مبنی‌بر دیدار رئیس‌جمهور سابق با آیت‌الله مصباح دست‌به‌دست می‌شود که از اساس دروغ است.
آیت‌الله و آن زمستان
آذرماه سال 97 در جشنواره سینما‌حقیقت مستندی با عنوان «آن زمستان» که پرتره‌ای از آیت‌الله مصباح یزدی بود، در دو اکران به نمایش درآمد. بعدا طلبه‌ای در توییتر نوشت که اکران آن فعلا متوقف شده چون آقایان صلاح دیده‌اند اصلاحاتی روی آن انجام شود. بعدا دیگر هیچ‌وقت خبری مبنی‌بر پخش عمومی این مستند از صداوسیما یا سینما به گوش نرسید. مستند آن زمستان برشی از چند‌ماه زندگی سیاسی آیت‌الله مصباح‌یزدی است. صد روز مانده به انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان سال ۹۴ آغاز و یک ماه بعد از انتخابات هم تمام می‌شود. فیلمی ساخته مؤسسه رسانه‌ای معروف اوج. این مستند در واقع قرار بوده فیلمی درباره انتخابات مجلس خبرگان با محوریت آیت‌الله مصباح‌یزدی و روند منتهی به انتخاب‌نشدن او باشد که در خلال آن برشی از زندگی رئیس مؤسسه امام خمینی هم روایت شود. ازجمله سکانس‌های جالب این مستند که می‌توان به آن اشاره کرد، صحنه دیزی‌خوردن آیت‌الله با پسر و نوه‌اش در پارک، عمل جراحی چشم او، حواشی انتخابات خبرگان که به بازماندن او منجر شد و همچنین درگیری‌های سیاسی داخلی اصولگرایان بر سر بستن فهرست انتخابات مجلس وقت، عطرهای آیت‌الله و خط اختراعی اوست. در جایی از فیلم کاغذهایی با خطوطی عجیب‌و‌غریب نشان داده می‌شود. مصباح می‌گوید که این خط را خودم اختراع کردم، چون کاتب جلسه من بودم و هیچ‌کسی جز خودم نمی‌توانست آن را بخواند... .
روابط عمومی صداوسیما اعلام کرد به مناسبت درگذشت فیلسوف مجاهد آیت‌الله مصباح یزدی مستند «سعادتمندان» روانه آنتن خواهد شد. این مستند تلاش می‌کند، پرتره‌ای از آیت‌الله مصباح‌یزدی را به تصویر بکشد. در مستند «سعادتمندان» بخش‌هایی از زندگی و مبارزات او به تصویر کشیده می‌شود. مشخص نیست که این مستند که اعلام شد شنبه‌شب (دیشب) ساعت 21 پخش می‌شود، آیا ارتباطی به مستند «آن زمستان» دارد یا یک مستند مجزاست!ش