روزنامه آرمان ملی
1399/10/20
بايدن شخصا به برجام ورود كند
رسيدن غنيسازي اورانيوم به سطح 20 درصد منجر به تهديد ايران و بحراني شدن وضعيت در عرصه سياست خارجي ميشود؟طرح اقدام راهبردي مجلس يازدهم براي لغو تحريمها که به قانون تبديل شد در واقع با هدف بحراني کردن شرايط و به زعم نمايندگان خروج از مدار باخت فعلي که هم تحريمها وجود دارد و هم ايران تعهدات هستهاي خود را رعايت کرده است طراحي شده، بنابراين بايد منتظر بحران بود و ديد که چگونه ديپلماسي ميتواند محيط را به شرايط مذاکره تبديل کند. موضوع غنيسازي تا سطح 20 درصد به خودي خود اهميتي ندارد زيرا قبلا هم ايران توانايي تکنولوژيک خود را براي حصول به چنين نتيجهاي نشان داده است. در گذشته تمام تلاش غرب بر اين بود که ايران اين تجربه را بدست نياورد. از طرفي انبار کردن اورانيوم غني شده 20 درصد نيز اهميت ندارد، اگر آمريکاي بايدن تصميم گرفته باشد به برجام بازگردد. براساس گفتههاي شخص جو بايدن او در نظر دارد که به شرايط اوليه برجام برگردد اما مشاورين او نظرات ديگري تاکنون داشتهاند. با فرض اينکه نظرات بايدن جاري شود ايران در اينجا ضرر کرده و يک امتياز به نفع آنها خواهد بود چون ايران هزينه بيفايدهاي براي به کار انداختن سيستمي که نميخواهد يا نميتواند بهدليل تعهدات برجامي از آن استفاده کند، بر خود تحميل کرده است. اگر آمريکاي بايدن به هر دليلي به برجام برنگردد و مذاکراتي بين طرفهاي اين معامله صورت نپذيرد و کار به تخاصم بيشتر بين طرفين بکشد آن وقت ايران بايد تصميم بگيرد که به چه منظوري اورانيوم 20 درصد را توليد يا انبار ميکند. اينجا نکتهاي است که طراحان مجلس نميتوانند به آن پاسخ مناسبي دهند. به چه دليل اين هزينه هنگفت را بر خود تحميل کرديم؟ چرا ايران براي حفاظت از برنامههاي خود بايد به زير کوهها برود؟
ايران چگونه بـــايد اين عرصه را مديريت کند تا وضعيت بحراني نشود؟
اين امر تا حدودي سخت است زيرا طرح مجلس براي توليد بحران تنظيم شده است که به نظر من از اول اشتباه بود. بايد اجازه داده ميشد که دولت جديد آمريکا مستقر شود سپس اقدامي صورت ميگرفت. شايد نظر نمايندگان مجلس اين بوده که ما تهديد ميکنيم اگر آمريکا به برجام برگشت مي توان گفت که با قدرتمندي توانستيم کار را پيش ببريم. اگر هم آمريکا انعطاف نشان نداد که باز هم شرايط مثل وضع فعلي است و ما توانستهايم از برجام محدود کننده عبور کنيم. سوالي که مطرح ميشود اين است خوب که چه شود؟ اما در حال حاضر با دو سئوال روبهرو هستيم. نخست اين است که اساسا برنامه هستهاي را براي چه ميخواهيم؟ سئوال دوم اين است که برنامه محدود هستهاي را با چه هدفي دنبال ميکنيم؟ آنچه که حائز اهميت است اين است که برجام توانست کشور را از سئوال اول عبور داده و جواب قابل قبولي براي همه دنيا غير از رژيم صهيونيستي تامين کند. حال اگر مجلس دوباره بخواهد برگردد به سئوال اول شرايط را بسيار پيچيده خواهد کرد.
احتمال خرابکاري ترامپ در دوهفته آينده عليه ايران تا چه ميزان است؟
ترامپ به گواهي مشاورينش مرد لحظههاست و هيچ اصولي بر رفتارش حاکم نيست. خصوصا وقتي از جيب کل ملت آمريکا قرار است هزينه کند. با پشتوانه نيمي از جمعيت آمريکا که به وي راي دادهاند عليالاصول براي خود ادعاهايي خواهد داشت، اما بيشتر طرفدارانش حول مسائل داخلي آمريکا طرفدار او هستند و تعداد کمي علاقمند به درگيري با ايران و هر نوع ضربه بيمنطق به عنوان انتقام گيري و يا وارد کردن خسارت بر ايران هستند. بنظر من دور از انتظار است که اين عده بتوانند نظام سياسي آمريکا را گروگان نظرات خود کنند و اقدامي نظامي عليه ايران انجام دهند. اگر برفرض، اقدامي از طرف ايران مستمسکي به آمريکا بدهد که وادار به واکنش نظامي عليه ايران شود واکنش متقابل ايران و وسعت آن قطعا منطقه را هم درگير خواهد کرد.
بايدن پس از روي کار آمدن چه خواهد کرد؟
از آقاي بايدن تا 21 ژانويه هيچ انتظاري نبايد داشت و بعد از آن نيز ميراثدار آن چه به وي به ارث رسيده است خواهد بود. برجام با وجود اينکه يک مساله بينالمللي است، اما در آمريکا به يک مساله داخلي بدل شده است. اختلافاتي که ميان گروهها و جريانهاي سياسي در داخل آمريکا وجود دارد، يکي از موضوعاتش برجام است. تحولات چند روز اخير کنگره نيز نشان داد که شکاف در داخل آمريکا بسيار زياد شده است و جامعه آمريکا به شدت دو قطبي شده است و بعيد به نظر ميرسد که بتوانند از اين وضعيت طي يک يا دو سال آينده به اين راحتي عبور کنند. در اين ميان حتي ممکن است وضعيت جديدي براي حزب جمهوريخواه ايالات متحده بهوجود آيد. ممکن است ريزشهايي صورت گيرد و يک حزب جديد از آن انشعاب پيدا کند و جمهوري خواهان متفرق شوند. همه اين امور در صحنه آمريکا وجود دارد و اين امر سبب ميشود تا برجام جز اولويتهاي دولت بايدن نباشد. او مجبور است بيشتر وقت خود را صرف داخل آمريکا کند تا از اين مرحله عبور کنند اما در اين ميان شاهد بوديم که دونالد ترامپ مساله ايران را به مشاورين خود واگذار کرده بود تا آن را حل و فصل کنند که به نحوي نمايندگان رژيم صهيونيستي بودند در صورتي که بعيد به نظر ميرسد بايدن مساله برجام را به مشاوران خود واگذار کند هرچند که آنها را قبول داشته باشد. بايدن اين حساسيت را دارد که خود کنترل برجام و رايزنيهاي آن را به دست گيرد اما جز اولويتهاي او نيست. بايدن به علت تاثير بيشتري که چين دارد مجبور است در عرصه سياست خارجي خود در ابتدا به مساله چين رسيدگي کند و در مرحله بعد به رابطه خود با اروپا سر و سامان دهد و در مرحله سوم به سراغ خاورميانه آيد و به ايران و برجام رسيدگي کند. با اين وضعيت که براي حزب جمهوريخواه بهوجود آمده بعيد است بتواند با همين شکل ادامه حيات داشته باشد و بايد در درون خود تغييراتي ايجاد کند و احتمال بهوجود آمدن يک حزب ديگر نامحتمل نيست. حزب جمهوريخواه در درون خود فراکسيونها و گروههاي بسياري دارد که اجماع اين گروهها و فراکسيونها است که منجر به يک نامزد ميشود که براي نمونه امروز دونالد ترامپ است. دونالد ترامپ هرچه امروز دارد از جمهوري خواهاني است که عليه آنها صحبت ميکند. ترامپ ميتواند داشتههاي خود را از حزب جمهوري خواه خارج کند و يک تيم جديد و يک جريان جديد ايجاد کند. اين نيز تحولي جدي در عرصه سياسي آمريکا است که در ماههاي آينده احتمالا درگير آن خواهند بود.
جزئيات نحوه رويارويي بايدن با ايران به چه شکل خواهد بود؟
در 3 ماه آينده تحريمهاي جديدي عليه ايران اعمال نخواهد شد. شايد در اين ميان برخي تحريم ها نيز برداشته شود تا مقدمات مذاکره آغاز شود. در فاز اول و دوم ايالات متحده از ايران درخواستي نخواهد کرد. آنها ميدانند که خيلي به ايران بدهکار هستند. در اين مراحل ابتدايي ممکن است با آزادسازي برخي داراييهاي ايران موافقت کنند تا واکنش ايران را مشاهده کنند و اگر ايران باز هم رفتار سختي داشت ممکن است يک انعطاف ديگر از خود نشان دهند. همه اين موارد برميگردد به اينکه ايران در مذاکرات چگونه عمل کند و چه کسي آنها را هدايت کند. اگر تيم گذشته مقرر باشد که به رايزني بپردازد، در داخل کشور با مشکلاتي مواجه خواهيم شد زيرا برخي جناحها در داخل کشور اين امر را بر نميتابند.
تحولات داخلي ايران بر اين عرصه چه تاثيراتي خواهد گذاشت؟
اگر جريان اصلاحطلب با يک توان خوب وارد عرصه شود و براي مثال آقاي علي لاريجاني به عنوان رئيسجمهور آينده انتخاب شود، و مقرر شود که اين تيم مذاکره کننده فعلي نيز در آن برهه زماني در عرصه سياست خارجي عمل کند شاهد تنش داخلي خواهيم بود. اين امر بيزمينه نيست. در اين روزها تنشهايي جدي ميان مجلس و دستگاه ديپلماسي ايران وجود دارد. بايد برخي جناحها را قانع کرد تا بازي را در عرصه سياست خارجي بر هم نزنند و در اين راستا بايد فعاليتي جدي صورت گيرد. همه اين اما و اگرها در صورتي است که اگر يک شخصيت اصلاحطلب و يا نزديک به اصلاحطلبان به عنوان رئيسجمهور انتخاب شود اما اگر از جناح مقابل شخصي رئيسجمهور شود به طور کلي قضيه فرق خواهد کرد.
سایر اخبار این روزنامه
اگر مردم خواستند شانه خالی نكنيد
راستی آزمايی فوتبال ايران
رئیس مجلس برای پروژه بودجه تخصیص داد!
بايدن شخصا به برجام ورود كند
از تباني پليس با ترامپ تا استيضاح!
توليد واكسن ايراني مايه افتخار و عزت كشور است
آرامش بازار ارز - بهبود بورس
بزرگداشت مرد مصلحت در جوار امام
همبستگی ملی، مبنای تمام سیاستگذاریها
ماهیت دموکراسی«ترامپیسم»
مجسمه آزادی گریست!
کرامات شیخ و چند پرسش!
پايان ترامپ و ترامپيسم