حمله طرفدارن ترامپ به ساختمان کنگره 5 کشته برجای گذاشت حمله به حباب دموکراسی

کنگره ایالات متحده آمریکا عصر چهارشنبه سرانجام پس از سپری کردن چهار ساعت پر از دلهره که در تاریخ سیاسی این کشور سابقه نداشت، بار دیگر تشکیل جلسه داد تا به پروسه تایید آرای کالج الکترال برای تایید جو بایدن به عنوان رئیس جمهوری آینده این کشور ادامه دهد.
اما حوادثی در این کشور رخ داد که بازخوردهای فراوانی در داخل آمریکا و خارج آن به دنبال داشت.
در ایران نیز این ‌حوادث با ‌واکنش‌هایی ‌روبه‌رو شد. هجوم برخی طرفداران ترامپ به ساختمان کنگره آمریکا که به کشته شدن نفر منجر شد یک نقطه سیاه در تاریخ دموکراسی ادعایی آمریکا ثبت کرد. هر چند موضوع دموکراسی و نحوه اجرای آن در بسیاری از کشورها اساساً محل بحث بسیاری از کارشناسان علوم‌ سیاسی بوده و هست اما ایالات متحده همواره خود را پرچمدار و مدعی نمونه اجرای دموکراسی در جهان می دانست. هرچند در ادامه ترامپ نیز از مواضع خود تا حدی کوتاه آمد و قول انتقال قدرت را در روزهای آینده به آرامی داد.
ایسنا اما در گزارشی دموکراسی را حبابی برای این کشور توصیف کرد و نوشت: «آنچه در جریان نشست کنگره آمریکا برای تایید ریاست جمهوری جو بایدن رخ داد چنان غیرمنتظره و عجیب بود که تمامی رهبران جهان را به واکنش واداشت؛ هیچ کدام نتوانستند بهت و حیرت خود را از آنچه در واشنگتن دی سی و توسط حامیان رئیس جمهوری شکست خورده می‌گذشت پنهان کنند اما همه بر یک چیز اتفاق نظر داشتند؛ اینکه ترامپ هیمنه دموکراسی آمریکا را شکست و شاید بتوان گفت آن روی سکه آمریکا را نشان داد.


بهت‌آور، عجیب، رقت انگیز و ننگین بیشترین عباراتی بودند که در توصیف روز بحران در تاریخ مدرن آمریکا و حمله حامیان ترامپ، رئیس جمهوری شکست خورده ایالات متحده آمریکا به ساختمان کنگره و اشغال آن به کار برده شد. نخست وزیران و رئیسان جمهوری سراسر جهان از ترامپ و حامیانش خواستند نتایج انتخابات ریاست جمهوری ماه نوامبر را بپذیرند و راه را برای انتقال نرم قدرت هموار کنند.
پس از جنگ جهانی دوم، ایالات متحده به ایجاد اتحادی از دموکراسی‌های غربی کمک کرد. روز چهارشنبه، رهبر آن اتحاد، دبیرکل ناتو، ینس استولتنبرگ، احساس کرد که مجبور است ایالات متحده را درمورد چگونگی ترمیم دموکراسی خود راهنمایی کند. وی به صراحت از ترامپ و حامیانش خواست تصمیم رای‌دهندگان آمریکایی را بپذیرد و بیش از این دموکراسی را زیر پا نگذارد. دبیرکل ناتو گفت که انتخابات دموکراتیک باید مورد احترام قرار بگیرد و حتی توئیت کرد که جهان این افتضاح را به نظاره نشسته است.
پروفسور الکس تان که در ایالات متحده تحصیل کرده و هنوز خانواده‌اش در آنجا زندگی می‌کند، معتقد است که شکست دموکراسی آمریکا همان اتفاقی بود که در دهه ۱۹۳۰ در آلمان رخ داده بود: ما باید یادآوری کنیم که فاشیسم به دلیل دموکراسی در آلمان افزایش یافت. ترامپ نشان داد که یک عوام فریبی می‌تواند نهادهای دموکراتیک آمریکا را از کار بیندازد و سیستم به پاداش رفتارهای ناهنجار ادامه می‌دهد، مگر اینکه قوانینی که در دهه ۱۷۰۰ نوشته شده به روز شود.
اما در این اعتراضات که بزرگترین تهدید برای دموکراسی آمریکا از زمان جنگ داخلی تعریف شد، وفاداران ترامپ بدون توجه به تمامی هشدارهای بین‌المللی به کرسی دموکراسی آمریکا و ساختمان کنگره حمله کردند تا بلکه مانع از تایید ریاست جمهوری بایدن شوند. همه این درگیری‌ها و خشونت‌ها تاکنون مرگ ۴ تن را به دنبال داشته و کنگره درنهایت پس از وقفه، کار خود را ادامه داد و شاید این بار مصمم‌تر از قبل مهر تایید را بر ریاست جمهوری بایدن زد.
شاید حمله آشوبگران و اعتراضات پسا انتخاباتی در بسیاری از کشورها در قاره آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین عادی باشد اما کسی برای آمریکا انتظارش را نداشت. همه این رخدادها پیامدهای جدی برای آمریکا داشت و خواهد داشت. آمریکا و دولتمردانش همواره داعیه دموکراسی و دموکراسی‌خواهی داشتند و همواره در امور دیگر کشورها و مناقشات انتخاباتی آنها مداخله کرده‌اند، اما این بار به عبارتی خیاط در کوزه افتاد و از کوزه همان برون تراود که در اوست. این بار از انتقال صلح‌آمیز و نرم قدرت خبری نبود و عالی ترین مقام آمریکا به رغم به کارگیری ۶۰ دادگاه و ۹۰ قاضی حاضر نبود قدرت را واگذار کند.
ترامپ از زمان اولین مبارزات انتخاباتی خود در انتخابات ریاست جمهوری، طرفداران خود را تحریک کرد تا نظرات سیاسی خود را از طریق تظاهرات فیزیکی و خشونت بیان کنند، و او بارها و بارها از انکار اقدامات برتری طلبان سفیدپوست، نئونازی‌ها و سایر افراط‌گرایان خودداری کرد.
اطرافیان ترامپ او را به کسی شبیه دانسته‌اند که می‌داند بازی را باخته اما معتقد است باخت او به دلیل داوری غلط بوده است.
ترامپ اولین رئیس جمهوری در آمریکا بود که از طبقه نخبگان و سیاسیون نبود؛ مردی تاجرپیشه که فقط با اعداد و ارقام کار می‌کرد، پوپولیستی که با جار و جنجال کار پیش می‌برد و این بار نیز به همان روش دیرین خود تکیه کرد. ویژگی اصلی او صراحت بیان و عدم تمکین به چارچوب‌های سیاسی حاکم بود و شاید همین دلیل اصلی عدم تحملش در جامعه سیاسی آمریکا بود. او بدون آنکه به آستانه خشم مردمی توجه کند برای تحریک احساسات مردم تا جایی پیش رفت که دیگر از کنترل خارج شد و نماد و معبد دموکراسی آمریکا، کنگره را هدف قرار گرفت. حمله طرفداران ترامپ به کنگره به نوعی کودتای سفید ترامپ علیه سیستم حاکم آمریکا به حساب می‌آمد.
تا همین چند ماه قبل ایده کودتای ترامپ خیلی دور از ذهن بود اما همین چند روز پیش بود که ۱۰ وزیر دفاع سابق از جمله دو وزیر دفاع سابق دولت ترامپ خواستار انتقال معمول قدرت شدند؛ آنها گفتند زمان زیر سوال بردن نتایج انتخابات گذشته، اکنون زمان شمارش رسمی آرای الکترال است همانطور که در قانون اساسی آمده.
آیا زمانی که وزیران دفاع نسبت به استفاده از ارتش برای تغییر نتیجه انتخابات هشدار می‌دهند باید همچنان به دموکراسی در آمریکا باور داشت؟
آنچه امروز بیش از همیشه نمایان شده، جامعه دو و یا حتی سه قطبی در آمریکاست. شاید ترامپیسم قطب دیگر آمریکا و نماد جریانی است که با هوچی گری، ارعاب، تهدید و پول به دنبال پیش بردن کار است. آنها از الفاظ قشنگ، محترمانه و سیاست مدارانه دموکرات‌ها و یا جنگ‌طلبی آشکار جمهوری‌خواهان استفاده نمی‌کنند؛ آنها حمله می‌کنند و نابود می‌کنند.
اکنون بخشی از جامعه سعی در نجات وجهه آمریکا دارد؛ با درخواست استیضاح و یا حتی برکناری ترامپ. ولی آیا واقعا می‌توان اذهان یک جهان را از آنچه رخ داد پاک کرد؟
اکنون همه بر یک نکته اتفاق نظر دارند؛ ترامپ دموکراسی آمریکایی را نابود کرد. روزی که در تاریخ ثبت شد و رئیس جمهوری که شاید همواره در اذهان این نسل از مردم جهان بماند؛ کسی که روی دیگر آمریکا را نشان داد.
بایدن ۲۰ ژانویه به عنوان رئیس جمهوری سوگند یاد خواهد کرد. او کار مشکلی پیش رو دارد؛ او باید این کشور اختلاف زده و چند پاره شده را دوباره متحد کند.
اما حتی در حالی که قدرت ترامپ در حال سقوط بود، اوباشی متشکل از پیروانش موفق به انجام یک کار حیرت انگیز شدند؛ آنها دولت قدرتمندترین کشور جهان را تعطیل کردند.
ساختمان کنگره، عظیم و با ابهت، یکی از تاسیسات بسیار محافظت شده در جهان است. اینکه سد دفاعی‌اش به راحتی و به سرعت شکسته شده و ساکنانش تهدید شده و فعالیتش توسط افرادی که حضورشان پیش بینی شده بود، مختل می‌شود، تصویری حیرت انگیز از ضعیف بودن امنیت دولت ایالات متحده است. در دوران ترامپ، شکنندگی بسیاری از چیزهایی که سخت و استوار به نظر می‌رسیدند ثابت شد، از جمله خود دموکراسی آمریکا.»
پشت‌ پرده حمله به کنگره آمریکا
داو زاخیم از مقام‌های سابق وزارت دفاع آمریکا در مقاله‌ای برای اندیشکده نشنال اینترست، به مسئله حمله حامیان دوآتشه دونالد ترامپ به ساختمان کنگره آمریکا در شهر واشنگتن پرداخته و وقوع این حادثه شوکه کننده را متاثر از ضعف دستگاه‌های امنیتی آمریکا و تنش آفرینی‌های تعمدی دونالد ترامپ دانسته است. وی در این رابطه می‌نویسد: «واحد‌های لشکر ۱۷۳ هوابرد ایالات متحده آمریکا قادرند در کمتر از ۱۸ ساعت، خود را به هر نقطه‌ای در جهان برسانند. لشکر ۸۲ هوابرد آمریکا نیز از یک چنین ویژگی‌ای برخوردار است. با این حال، گارد ملی واشنگتن که حداقل از ۱۸ ساعت قبل، از وقوعِ احتمالی آشوب‌ها در نیویورک و در کنگره آمریکا (از سوی حامیان افراطی ترامپ) اطلاع داشت، نتوانست عملکرد درست و مناسبی را در برابر هوادارن دوآتشه ترامپ و اقدامات فراقانونی آن‌ها از خود نشان دهد. واشنگتن از سال ۱۸۱۴، هیچگاه شاهد یکچنین حملات خشونت باری بر علیه مراکز مهم دولتی نبوده است. تنها تا پیش از این در سال ۱۸۱۲، در جریان جنگ‌های داخلی آمریکا، بریتانیایی‌ها اقدام به آتش زدن ساختمان کنگره آمریکا کرده بودند».
به گزارش فرارو، برخلاف گارد‌های ایالتی در آمریکا که دستورات خود را از فرمانداران هر ایالت می‌گیرند، گارد ملیِ واشنگتن (پایتخت آمریکا)، تحت فرماندهی وزیر دفاع ایالات متحده آمریکا است. افراد مسئول در وزارت دفاع آمریکا در برهه کنونی، به تازگی و جدیدا، به صورت موقت به سمت‌هایشان منصوب شده‌اند. اغلب آن‌ها نیز از حامیان و طرفداران پروپا‌ قرص دونالد‌ ترامپ هستند. کریستوفر میلر سرپرست وزارت دفاع آمریکا و همراهانش در این وزارتخانه، هیچ اقدامی جهت بسیج کردن نیرو‌های گارد ملی و حضور موثر جهت خاتمه دادن به آشوب‌های اخیر در کنگره آمریکا، در غیاب دستورات کارگشا از سوی کاخ سفید، انجام ندادند. به نظر می‌رسد آن‌ها حتی این پیش بینی را نداشتند که امکان دارد یک چنین افتضاحی در قلب آمریکا اتفاق بیفتد. بگذریم که حساب ترامپ از آن‌ها جدا بوده و وی احتمالا می‌دانسته که قرار است چه اتفاقی بیفتد.
اینگونه گزارش شده که زمانی که موریل باوزر، شهردار واشنگتن از گارد ملی خواسته تا جهت مقابله با آنچه ایجاد شورش و ناامنی در نیویورک خوانده وارد عمل شوند، یک زن در کنگره آمریکا هدف گلوله قرار گرفته و جان خود را از دست داده است.
آنچه عجیب است این نکته است که واکنش گارد ملی آمریکا در واشنگتن در مسئله حمله حامیان ترامپ به ساختمان کنگره، به مراتب با تعلل بیشتری در مقایسه با اقدامات آن‌ها جهت حراست از نهاد‌های دموکراتیک آمریکا در بحبوحه حوادثی نظیر اعتراضات مرتبط با قتل جرج فلوید همراه بوده است؛ موضوعی که در جای خود باید مورد تامل باشد.
در غیاب عملکرد موثر گارد ملی واشنگتن، پلیس مستقر در کنگره آمریکا، عمیقا در مواجهه با اعتراضات ناکارآمد بوده است. آن‌ها تقریبا هیچ کاری برای مقابله با معترضانی که از دیوار‌های ساختمان کنگره بالا می‌رفتند و قصد ایجاد آشوب در مراحل ابتدایی آن را داشتند، انجام ندادند. در واقع، به نوعی اینگونه به نظر می‌رسید که نمی‌توان تشخیص داد که آیا پلیس حامی معترضان است یا مخالف آنها؟! در جریان آشوب‌های اخیر در ساختمان کنگره آمریکا، بسیاری اقدام به گرفتن سلفی با ماموران پلیس کردند. این‌ها (نیرو‌های پلیس) همان افرادی هستند که در مواقع آشوب باید وارد عمل شده و با آشوبگران برخورد جدی کنند. علی‌رغم تمام بی‌قانونی‌ها و آشوب‌ها، تا قبل از ساعت شش عصر که شهردار واشنگتن اعلام حکومت نظامی کرد، هیچگونه بازداشتی جهت برخورد با آشوبگران انجام نشد.
هماهنگی اجرایی آژانس‌های اجرای قانونِ فدرال جهت برخورد با آشوب‌ها نیز بر عهده مایک پنس معاون رئیس جمهوری آمریکا بود که بر اساس گزارش‌ها، در بحبوحه آشوب‌ها، در پایتخت حضور نداشته و به مکان نامعلومی انتقال داده شده است. از سویی، دونالد ترامپ نیز که به هوادارانش قول داده بود تا آن‌ها را در جریان اعتراضات‌شان همراهی کند هم در محل آشوب‌ها حضور نداشت و او هم صحنه را ترک کرده بود. اندکی بعد نیز که ترامپ از مکانی نامعلوم اقدام به توئیت‌زنی و ارسال فیلم برای حامیانش کرد، خطاب به هواداران خود که وی به آن‌ها ابراز علاقه کرد، گفت: بهتر است به خانه بروید. اگر چه او باز هم ادعا‌های عجیب و غریبی دال بر اینکه نتیجه انتخابات آمریکا به سرقت رفته و پیروزی او را دزدیده اند نیز مطرح کرد. ادعا‌هایی که فقط و فقط با هدف مشروعیت بخشی به اقدامات غیرقانونی حامیان وی در آشوب‌های اخیر در کنگره آمریکا، مطرح شدند.
بسیاری از رهبران کشور‌هایی که متحد آمریکا هستند، در مواجهه با تحولات اخیر در شهر واشنگتن و در ساختمان کنگره آمریکا، ابراز بهت و شوکه شدن کرده‌اند. از سوی دیگر، رقبا و مخالفان آمریکا در عرصه بین المللی، فقط و فقط از این اتفاقات خوشحال هستند و به تحولات اخیر آمریکا، پوزخند می‌زنند. بعید به نظر می‌رسد که هیچکدام از این مسائل برای دونالد ترامپ از اهمیت برخوردار باشند.
تنها چیزی که در برهه کنونی برای دونالد ترامپ حائز اهمیت است این نکته می‌باشد که به هر نحو ممکن، نتیجه انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا را به نفع خود تغییر دهد. با این همه، وی نه تنها موفق نخواهد شد بلکه حتی چشم انداز حضور آتی خود در قدرت را نیز به نحو قابل توجهی نابود می‌کند. این مساله، سرنوشت حتمی ترامپ است و وی نمی‌تواند از آن فرار کند.