پایان فرصت‌سوزی‌های خسارت‌بار

بالاخره همان‌طور که پیش‌بینی شده بود غربی‌ها (امریکا و اروپا) حاضر به انجام تعهدات برجامی و لغو بالمره تحریم‌های ظالمانه و غیرقانونی علیه ایران نشده و ایران طبق بند ۳۶ برجام و بر اساس ماده ۶ «قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها و صیانت از حقوق ملت ایران» از فردا پنجم اسفند ماه ۹۹ به‌عنوان گام اول به صورت رسمی از پروتکل الحاقی (که به‌طور داوطلبانه اجرا می‌کرد) خارج شده و نظارت‌های فراتر از پادمان از جمله اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی را متوقف می‌کند. متن قانون مذکور صرفاً بر انجام اقدامات راهبردی برای استیفا و صیانت از حقوق ملت ایران و لغو همه تحریم‌های مصرح در برجام به‌عنوان تکالیف بر زمین مانده غرب تأکید داشته و هیچ ارتباط معناداری با ورود مجدد امریکا به برجام ندارد. این در حالی است که دولت‌های غربی در یک پروپاگاندا و جنگ روانی آشکار مبتنی بر فریب افکار عمومی، بر ورود مجدد امریکا به برجام متمرکز شده‌اند.
از تصریح مقام معظم رهبری که می‌فرمایند: «ایران عجله‌ای برای بازگشت امریکا به برجام ندارد» می‌توان چنین برداشت و استنباط کرد که
۱ - موضوع بازگشت یا عدم بازگشت امریکا به برجام یک بحث کاملاً انحرافی و دادن آدرس عوضی و منحرف کردن افکار عمومی از موضوع اصلی یعنی رفع و دفع فوری تحریم‌های ظالمانه است.
۲ - مناقشه فعلی ایران و امریکا مطلقاً بر سر بازگشت یا عدم بازگشت امریکا به برجام نیست بلکه بحث بر سر اجرای دقیق برجام و رفع فوری و بی قید و شرط کلیه تحریم‌ها و احقاق حقوق پایمال شده و ظلمی است که با اعمال تحریم‌ها از سوی امریکا به ایران وارد شده است


۳ - بحث بر سر بازگشت یا عدم بازگشت امریکا به برجام، بزرگ‌نمایی و نگاه دون‌کیشوت گونه امریکا مبتنی بر نقش هژمونی پیشین امریکا و قبول نقش قلدر مآبانه امریکا است، در حالی‌که امریکا دیگر هژمون نبوده و تنها یکی از اعضای برجام است و بود یا نبود یک کشور نباید تأثیری در اجرای دقیق مفاد برجام داشته باشد.
٤ - امریکا بر خلاف قطعنامه ۲۲۳۱ و نص برجام و برخلاف عقل و منطق و قوانین بین‌المللی عمل کرده و با برآورد غلط و اشتباه محاسباتی و با هدف به زانو در آوردن ایران به‌طور خودسرانه از برجام خارج شده و منطقی نیست که هزینه قلدری و خودسری امریکا را ایران بپردازد.
۵ - امریکا بر اساس کدام قانون از برجام خارج شده و مگر برای خروج از برجام با اعضای برجام مشورت کرده است که اینک برای بازگشت نیاز به هماهنگی و رایزنی و برگزاری جلسه و مذاکره مجدد داشته باشد.
۶ - اساساً موضوع انجام تعهدات بر زمین مانده برجامی صرفاً متوجه امریکا نبوده و اروپا نیز تا کنون هیچ‌کدام از تعهدات خود از جمله ۱۱ تعهد خود پس از خروج امریکا از برجام را انجام نداده و بر این اساس موضوع انجام تعهدات برجام دولت‌های غربی (امریکا و اروپا) هیچ ربط منطقی به ورود مجدد امریکا به برجام ندارد.
۷ - حقیقت این است که طرف غربی مثل همیشه به دنبال دستاوردسازی از بازگشت امریکا به برجام است و به شدت مایل است بازگشت شکلی و ظاهری امریکا را اولاً به‌عنوان یک امتیاز و دستاورد و ثانیاً به‌عنوان گام اول غرب در مسیر احیای برجام به ایران فروخته و در مقابل این اقدام تحقیقاً هیچ، متکبرانه و موذیانه، ایران را به‌عنوان بدهکار مجبور به اجرای مجدد تمامی تعهدات کاهش یافته ایران در برجام کند.
طرف غربی بر این مبنا برنامه ریزی کرده بود در صورتی که موفق شود بازگشت امریکا به برجام را به‌عنوان دستاورد و امتیاز به ایران بفروشد بلافاصله از طرف ایرانی برداشتن گام دوم را مطالبه و مجدداً ایران را به پای میز مذاکره کشانده و با طرح مطالبات جدید و کلید زدن برجام‌های بعدی از ایران امتیازات جدید طلب نماید. دقیقاً به همین دلیل است که مقام معظم رهبری بر این نکته ظریف و مهم نیز تأکید دارند که چه بسا بازگشت امریکا به برجام برای طرف‌های غربی سود و برای ما حتی ضرر هم داشته باشد.
بر این اساس با اقتدار می‌گوییم که بازگشت یا عدم بازگشت امریکا به برجام هیچ اولویت و جایگاهی در راهبرد پسابرجامی ایران نداشته و ایران باید طبق برجام در گام نخست رفع فوری و بی قید و شرط همه تحریم‌ها (اعم از تحریم‌های مصرح در متن برجام و هر تحریم برجامی که غرب با تغییر نام مجدداً وضع کرده) همراه با راستی آزمایی و در گام بعدی جبران خسارات وارده به ایران در عدم اجرای تعهدات برجامی از طرف غربی‌ها را مطالبه کند و چنانچه طرف غربی از انجام تعهدات برجامی خودداری کند (کمااین‌که تا این لحظه از اجرای آن خودداری کرده) باید ضمن تأکید بر مواد ۱ تا ۵ قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها و صیانت از حقوق ملت ایران، بلافاصله ماده ۶ این قانون، اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی را به حال تعلیق و تعطیل درآورد.
با شناخت عمیق مردم ایران از عمق کینه و عداوت غرب علیه ایران و با تمکین از تجربه عملکردی غرب در ۴۲ سال گذشته، به غرب باوران، ساده اندیشان و خوش باوران که هنوز کورسویی از دلبستگی به غرب داشته و بر شیپور اعتماد به بایدن می‌دمند می‌گوییم، بی‌شک عمر برجام خسارت محض از همان ۲۳ تیرماه ۹۴ به پایان رسیده و عملاً ایران دل به هیچ بسته و این راه پر حاشیه جز فرصت سوزی و خسارات فراوان مادی و معنوی هیچ دستاوردی برای ملت ایران نداشته و ادامه برجام با ۴+۱ هم غیرممکن و محال است. حقیقت این است که به دلایل اقتصادی و سیاسی و منافع مشترک، بین امریکا و اروپا یک توافق نانوشته در باره ایران وجود داشته و دارد و اروپایی‌ها سر بزن‌گاه‌های مختلف، «گاهی به‌عنوان لبه دیگر قیچی غرب»، «گاهی در نقش تسهیل کننده» و «گاهی هم در نقش پلیس خوب یا پلیس بد» علیه ایران ایفای نقش کرده‌اند و پیمودن ادامه راه با طرف اروپایی عملاً غیرممکن و اعتماد به آن‌ها نشانه خامی و سهل‌اندیشی بوده و سبب فرصت‌سوزی بیشتر و بازی در میدان اروپا و تکمیل نقشه غرب خواهد بود.
بعد از خروج امریکا از برجام، بر اساس فرمایش رهبری قرار بود ایران با استفاده حداکثری از فرصت طلایی پیش آمده برجام را رسماً و علناً آتش بزند، اما دولت روحانی خواسته یا ناخواسته با در باغ سبز و وعده‌های پوچ اروپایی‌ها به ادامه بازی خسارت بار برجامی با اروپایی‌ها تن داده و دلخوش به وعده‌های پوچ آنان دو سال دیگر از فرصت‌های طلایی ملت ایران به باد داده شد و دولت ایران به جای فرصت‌سازی و آتش زدن برجام، به امید نجات باغ گلابی برجام از مرگ (غافل از این‌که برجام جنین سقط شده بود) به درباغ سبز اروپایی‌ها به قبول طرح‌های تحقیر آمیز و چرند تن داد.
خاتمه کلام را به فرمایش مقام معظم رهبری در باره طرح استعماری اینستکس اختصاص می‌دهم که می‌فرمایند: «به وعده‌های این و آن هم نباید تکیه کرد. در سال ۹۷ که امریکا از برجام خارج شده بود، اروپایی‌ها ما را به عقب انداختند و اقتصاد کشور را شرطی کردند. این برای اقتصاد کشور خیلی مضر است. اروپایی‌ها هیچ کاری نکردند. آخرین ابتکار آنان هم یک بازیچه چرندی به اسم «اینستکس» بود. خود این یک چیز مضر و غلطی است که این را هم انجام ندادند و نکردند».
با این وصف چه دلیلی دارد ایران بیهوده به برجام بدفرجام و خسارت بار دل بسته و با اروپا مسیر تحقیر آمیز، فرصت سوز و خسارت بار برجام را ادامه بدهد. کدام عقل سلیم چنین نسخه ذلیلانه‌ای را تجویز می‌کند.