وقتي جنگل قرباني مي‌شود

مظفر  شيرواني 
عدم شناخت دقيق از چگونگي ديناميك جنگل‌هاي طبيعي همراه با نگراني‌هاي زياد، دست آخر منجر به تصويب قانوني موسوم به تنفس جنگل شده است. تا زماني كه عملكرد اين منابع جنگلي، توان اكوسيستمي، سيكل رويشي و وضعيت كنوني آنها به ‌طور كامل مطالعه و شناسايي نشده باشد؛ اتخاذ هرگونه تصميمي به منظور دخالت كردن يا عدم دخالت در آنها خطايي جبران‌ناپذير است. اكثر قريب به اتفاق منابع جنگلي كشور طي دور‌ه‌هاي متوالي تحت تاثير عوامل مختلف زنده و يا غيرزنده به ‌طور مداوم تخريب و ساختار طبيعي آنها درهم ريخته شده و شدت تخريب‌ها نيز در هر يك از مناطق رويشي كاملا با يكديگر متفاوت است.يكي از عمده‌ترين اتفاقاتي كه در سال‌هاي اخير به تكرار در حوزه‌هاي آبخيز اين منابع مخصوصا در جنگل‌هاي زاگرس و جنگل‌هاي هيركاني رخ داده و در آينده نيز امكان وقوع آن دور از ذهن نخواهد بود، طغيان آب رودخانه‌ها و وقوع سيلاب‌هاي تخريب‌كننده است.سرچشمه آب‌هاي جاري شده اين سيلاب‌ها را بايد در جنگل‌هاي ارتفاعات بالا چه حفاظتي اعلام شده و چه قابل بهره‌برداري جست‌وجو كرد. به‌ طور كلي جنگل‌هايي را حفاظتي به حساب مي‌آورند كه از لحاظ اكولوژيكي داراي شرايط منحصر به فرد هستند و عناصر تشكيل‌دهنده آنها بايد كاملا حفظ و احيا شوند. علاوه بر اين منابع، جنگل‌هاي ديگري نيز وجود دارند كه در ارتفاعات زياد و بسيار پرشيب صخره‌اي در جهات مختلف بالاخص جبهه‌هاي جنوبي مستقرند. اين جنگل‌ها كه بيشتر در شرايط آب و هوايي نامتناسب، وزش باد، فقير بودن خاك، سنگلاخي و صخره‌اي بودن عرصه‌ها قرار دارند؛ متاسفانه در اكثر مواقع بدون هيچ‌گونه ممانعتي در معرض چراي دام و حيات‌وحش گذاشته مي‌شود.حضور فعال اين علفخواران باعث ازبين رفتن پوشش گياهي و تنوع گونه‌اي مي‌شود. درختان موجود در عرصه‌هاي اين منابع اكثرا در اثر برف‌هاي سنگين سر و شاخه شكسته، بيمار و تنه آنها تو خالي است. موانع موجود امكان جذب آب باران‌هاي شديد را از آنها سلب و مقدمات جاري شدن سيل را در عرصه‌هاي آنها فراهم مي‌كند. اين جنگل‌ها با توجه به اهميت بسيار زيادي كه در به وجود آمدن هوموس خاك و حفظ آن دارند اغلب بدون داشتن هرگونه طرح حفاظتي، احيايي در شرايطي بسيار ناگوار به حال خود رها مي‌شوند.
طرح‌هايي كه به منظور پرورش ماهي، زنبورداري، گردشگري، تغيير كار بري و غيره در آنها به اجرا در مي‌آيند به هيچ و جه در استواري اين جنگل‌ها نقش موثري نداشته و چه بسا در بيشتر مواقع اجراي آنها خود نيز باعث درهم‌ريختگي و نابساماني‌هاي گسترده‌تر در آنها مي‌شوند.
جاري شدن سيلاب از اين مناطق موجب فرسايش خاك‌ها در بالا دست و رسوب‌گذاري آنها در پايين دست است. به اين ترتيب زيستگاه‌هاي ماهي و ديگر جانوران نابود و درختاني كه در مسير آب قرار دارند ريشه‌كن مي‌شوند. تخريب جاده‌ها، پل‌ها، ابنيه و مهم‌تر از همه تلفات انساني، حيواني بخشي ديگر از خسارت‌هاي سنگين اقتصادي- اجتماعي است كه سيلاب‌ها موجب آن هستند. 
چه بايد كرد؟ 
تغييرات شديد اقليمي در سال‌هاي اخير باعث افزايش و شدت بيشتر سيلاب‌ها در نقاط مختلف جهان شده است. سيلاب زماني رخ مي‌دهد كه درختان، گياهان و خاك جنگل‌ها نتوانند آب حاصل از بارش شديد باران‌ها را جذب كنند. آب جذب نشده نخست به صورت جوي سپس به شكل رودخانه و در نهايت به سيلاب منتهي مي‌شود. جريان حركت آب از اين ارتفاعات پرشيب كوهستاني شروع و هر چه جلوتر مي‌رود به تدريج بر سرعت و قدرت آن نيز افزوده مي‌شود. رها كردن عرصه‌هاي اين منابع پرشيب به حال خود و تنها توجه كردن به جنگل‌هاي اقتصادي ميان بند و يا احتمالا جنگل‌هاي جلگه‌اي مانع از طغيان آب رودخانه‌ها و ايجاد سيلاب نمي‌شود. يكي از مهم‌ترين راه‌هاي پيشگيري از وقوع سيل به وجود آوردن شرايطي مناسب براي نفوذ آب باران در محل فرود قطرات آن است. بدين منظور ضرورت دخالت‌هاي احيايي پرورشي در عرصه‌هاي اين جنگل‌هاي ناپايدار براي افزايش ضريب نفوذ پذيري خاك و غيره امري حياتي است. اين قبيل جنگل‌هاي كوهستاني كه تحت نام حفاظتي قابل بهره‌برداري و يا غير قابل بهره‌برداري نامگذاري شده‌اند؛ نمي‌توان به صرف اينكه حفاظتي هستند به حال خود رها و حفاظت از آنها را به حفاظت مكانيكي موكول كرد.اين بخش از جنگل‌ها با توجه به شرايط نامساعد زيستي جزيي از آسيب‌پذير‌ترين بخش‌هاي جنگل محسوب مي‌شوند. آنها با وجود آنكه به وظايف سنگيني كه به عهده دارند از توان پتانسيلي بالايي برخوردار نيستند. مشكلات ناشي از حضور فعال دام، زخمي شدن تنه و گسترش بيماري درختان آنها را با خطرات جدي مواجه كرده است و از اين رو نياز وافر به احيا شدن دارند. از ميان برداشتن نارسايي‌ها و حل معضلات اين منابع نيازمند اجرايي كردن طرح‌هاي جنگداري مناسب آنها است. دخالت‌هايي كه با توجه به شيوه‌هاي مختلف جنگل‌شناسي در اين جنگل‌هاي پر‌شيب كوهستاني به اجرا درآيند نخست معطوف به رعايت كليه نيازمندي‌هاي اكولوژيكي اين منابع است. ضرورت بالا بردن توان اكوسيستمي اين منابع، تهيه و اجراي طرح‌هاي جنگلداري است كه در چارچوب مفاد پيش‌بيني شده در آن تدابيري مناسب به منظور خروج بدون وقفه دام و ايجاد تعادل اكولوژيكي مناسب بين حيات‌وحش و جنگل پيش‌بيني شده است. احياي مجدد زادآوري طبيعي، گسترش پوشش گياهي متنوع كف جنگل، تثبيت خاك، ساختاري كردن رويشگاه، جوان كردن جنگل اقداماتي هستند كه مي‌توانند به اجرا درآيند و در آينده نه چندان دور مانع از بروز سيل و خسارات ناشي از آن شوند. واگذاري اين جنگل‌ها به حال خود به منظور دستيابي به جنگل‌هاي طبيعي دست‌نخورده به شرطي كه حتي كليه عوامل تخريب‌كننده در آنها از ميان برداشته شوند نيازمند زماني بس طولاني حدود 300 الي 400 سال است. تخريب تدريجي اين جنگل‌ها در اين ارتفاعات پرشيب به حدي پيش رفته است كه احياي آنها با واگذاري به خود از ميان برداشته نخواهند شد. تكرار وقوع سيلاب در عرصه‌هاي اين منابع شدت تخريب بيشتري را در آنها فراهم كرده و آنها را به سوي نابودي بيشتر سوق مي‌دهد.


استفاده از فعاليت‌هاي سازه‌اي از قبيل احداث بند؛ آبخيزداري و غيره بدون در‌نظر گرفتن اهميت اين منابع حفاظتي در امر تثبيت خاك و ممانعت از جاري شدن سيلاب‌ها امري باطل و هزينه‌بر است كه نتايج چندان ارزنده‌اي نيز به همراه نخواهد داشت.
شايان يادآوري است كه تخريب جنگل‌هاي پرشيب كوهستاني يكي از مهم‌ترين عوامل مهم بروز سيلاب به شمار مي‌رود؛ تخريب پوشش گياهي مراتع؛ گسترش روستاهاي ييلاقي و زراعت در روستاهاي بالادست و شخم در جهت شيب را بايد از ديگر عوامل موثر در بروز سيل دانست.
مشاور بين‌المللي جنگل و محيط‌زيست