از منطق محض تا جنون امید

گزارش محسن آجرلو     @mosenajorloo   رقابت‌های این فصل لیگ برتر بسکتبال هم تمام شد. آن هم در یک شب عجیب و غریب که تا سال‌ها در خاطر بسکتبالی‌ها خواهد ماند. تا سال‌های سال، فینال لیگ 1400 با پرتاب ثانیه آخر پری پتی از زمین خودی و سه امتیازی معجزه آسای او یاد خواهد شد. پرتابی که شاید آنقدر بزرگ و رویایی بود تا تمام اتفاق‌های زشت و زیبای رقابت چهارم مهرام – شهرداری گرگان را در خود حل کند و همه چیز را تحت تأثیر خود قرار دهد. *** روی تصویر تلویزیونی تنها یک ثانیه مانده بود به پایان بازی چهارم مهرام و گرگان. در واقع اما زمان دقیق باقی‌مانده چیزی کمتر از یک ثانیه و ضریبی از دهم ثانیه بود! متین جلالیان پشت پرتاب پنالتی، یکی از مهم‌ترین پرتاب‌های دوران بازی‌اش را تجربه می‌کرد. اولی را که به سبد انداخت، اختلاف به 2 رسید و شاید خیلی‌ها معتقد بودند که باید پرتاب دوم را به سبد یا حلقه بزند تا دیگر زمانی برای پرتاب حریف باقی نماند. از روی نیمکت هم باتجربه‌ها همین را از او خواستند اما دستور سرمربی چیز دیگری بود. رفتاری کاملاً منطقی. اینکه باید توپ را گل کند تا اختلاف به عدد 3 برسد و امکان برد حریف وجود نداشته باشد! همین اتفاق هم افتاد و پرتاب دوم جلالیان وارد سبد شد. اختلاف به عدد 3 رسید. چند دهم ثانیه مانده به پایان بازی و هیچ منطقی اندک امیدی به دل راه نمی‌دهد. گزارشگر دارد از بازی پنجم و برگزاری آن صحبت می‌کند و جمله بعدی توی ذهنش شاید تشکر بابت تماشای مسابقه و زمان رقابت بعدی است. دو خارجی گرگان اما طور دیگری فکر می‌کنند. یکی بازی را آغاز می‌کند و دیگری هم چند متری جلوتر ایستاده. توپ را که می‌گیرد، بلافاصله رها می‌کند. چیزی است شبیه به همه شوت‌های بی‌هدفی که در پایان بازی‌ها زده می‌شود. این بار اما فرق می‌کند. می‌شود امید جنون‌وار پری پتی را در زمان دریافت و رها کردن توپ با تمام وجود را حس کرد. امید عجیبی که توپ را چند متری مانده به نیمه زمین دریافت کرد و درست تا درون حلقه مهرام هدایت کرد. *** در مقیاس یک بازی چهل دقیقه‌ای بسکتبال - آن هم بین دو تیمی که اینقدر نزدیک و برابر بازی کردند - ثانیه‌ها و حتی کسری از آن تأثیرگذار است. ثانیه‌هایی که همیشه هم قرار نیست در آخر بازی اتفاق بیفتد و حتی به گل‌ها ربط داشته باشد. گرفتن تصمیم در مغز انسان حتی از صدم ثانیه هم کمتر اتفاق می‌افتد، تصمیمی که به عنوان مثال در همین بازی صمد و کامرانی را پنج خطایی کرد یا از مغز علی آرزومندی بیرون آمد تا دستور گل کردن توپ را به متین جلالیان بدهد. همه این تصمیم‌ها در صدم ثانیه و حتی کمتر گرفته شده و به تعیین کننده‌ترین‌ها در نتیجه این بازی تبدیل شده است. همه این تصمیم‌ها می‌توانست گرفته شود یا نشود. صمد می‌توانست پنج فوله نشود و در زمان پرتاب پنالتی کنار متین جلالیان باشد و مجابش کند تا توپ دوم را به در و دیوار بکوبد اما نبود. نبود تا فریادهایش از روی نیمکت جدی گرفته نشده یا به دستور سرمربی ترجیح داده نشود. یا حتی همین پری پتی. قطعاً عقلش می‌گفت که زمان مانده روی تابلو اجازه حتی یک پرتاب فوق سریع را هم نمی‌دهد اما تصمیم گرفت شانسش را امتحان کند. جنس تصمیم او با همه تصمیم‌های قبلی فرق داشت. همه تصمیم‌های قبلی انتخابی بودند بین درست و غلط. داور و سرمربی مهرام به عقیده خود درست‌ترین تصمیم را گرفتند اما پتی تنها یک انتخاب داشت. درست و غلطی هم در کار نبود. بازی داشت به رقابت پنجم کشیده می‌شد و هیچ بعید نبود سه فصل تلاشش برای رسیدن به قهرمانی در ایران بی‌ثمر بماند. او شاید بیشتر از هرکس دیگری برای این قهرمانی له له می‌زد و در نهایت هم پرتاب خود او بود که همه چیز را عوض کرد. *** در مقیاس بزرگتر، در ابعادی شبیه به زندگی، گاهی باید یک ماه، یک سال و حتی کمی بیشتر تلاش کنی. تلاش همراه با امید تا لحظه آخر. آنجا شاید دستی از آسمان بیاید و توپ رها شده‌ات از روی امید را وارد سبد کند. عمر بسکتبال گرگان و حضورش در لیگ ایران چیزی است به اندازه عمر یک انسان میانسال. کسی که بیش از پنجاه سال منتظر مانده تا بالاخره زندگی‌اش ثمر بدهد و یک بار هم که شده به یک موفقیت بزرگ برسد. سال‌ها آزمون و خطا و اصرار بیش از اندازه بر روی بازیکن و کادر بومی نگذاشت تا گرگانی‌ها طی یکی دو دهه اخیر به موفقیت قابل اعتنایی برسند. اشتباهی که به آن پی بردند اما باز هم سه سال طول کشید تا از همین راه درست هم بتوانند به قهرمانی برسند. برای یک عمر پنجاه ساله، سه سال تلاش، هزینه و سعی مستمر لازم بود تا بسکتبال گرگان برای اولین بار در تاریخ خود، به عنوان قهرمانی لیگ ایران برسد و شهر عاشقان بسکتبال را به آرزوی دیرینه خود برساند. قلعه عقاب‌ها حالا یک عقاب طلایی هم در خود دارد که نشان قهرمانی در لیگ 1400 است. قهرمانی که ثمره یک تلاش سه‌ساله و یک شوت چند دهم ثانیه‌ای است!